Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

اسناد تاریخی یکی از نیروهای شامل درپروسه نوین وحدت جنبش کمونیستی م . ل. م . افغانستان

مذاكرات  " صلح "  افغانستان درعشق آباد


بعد ازكودتا ي روس ها در 7 ثور1357  كشمكشها بين امپرياليستها ( امپرياليزم غرب و سوسيال امپرياليزم  روس ) تغيير شكل نمود جنگ سرد جاي خود را به جنگ گرم داد . بمرور زمان  تمامي ولايات افغانستان صحنه درگيري هاي خونين  ين دوجناح وابسته بامپرياليزم و سوسيال امپرياليزم گرديد  گرچه ظاهرا جنگ را طوري وانمود مي كردند كه جنگ در افغانستان بين مسلمانان و " كمونيستها " است وبعد از تجاوز مستقيم ارتش روسيه به افغانستان هم همين مورد جهت اغفال مردم افغانستان بكار برده شد و درواقع اين جنگ بيانگر حدت تضاد هاي امپرياليستها در داخل كشور بود اين شعار بهترين وسيله اي جهت اغفال مردم و كشاندن شان در جبهه هاي نبرد بود امپرياليستهاي غرب با طرح اين شعار توسط نوكران خود بهترين موفقيت ها را بدست آوردند نسل جوان وانقلابي كشور در ابتداي جنگ هم نتوانست كه جنگ را تجزيه وتحليل نموده  موقعيت طبقاتي نيروهاي وابسته در گيررا دريابد ، نيرينگ هاي رذيلانه امپرياليستها ونوكران شان  را افشاء نمايد . با فراموش نمودن اينك چه كسي در راس رهبري جنگ قرار دارد چه سياستي توسط اين جنگ به پيش برده مي شود واين جنگ به چه منظوري طراحي گرديده است با شعارهاي " جنگ مقاومت "  و " جنگ عادلانه " وارد كار زار معركه گرديدند ، امپرياليستهاي غربي همراه كشور هاي ارتجاعي منطقه توانستند كه بخوبي جنگ را تحت نظر داشته  ورهبري نمايند . تا اينكه از مسير خود منحرف نشده كاملا خواست ها ونيازهاي آزمندانه شان را بر آورده سازد كه چنين هم شد .
اين جنگ هيچ پيامدي براي توده هاي زحمتكش افغانستان در بر نداشت جزاز پايمال نمودن منافع ملي ،  آزادي واستقلال شان وبر گشتاندن اين توده ها بدوران قرون وسطي . امروز در افغانستان كاملا تفتيش عقايد حكمفرماست .
ستم سياسي باند هاي جلاد مردم را از هرگونه آزادي سياسي واقتصادي محروم نموده است  تمام زندگي اين ملت توسط اين باند هاي خائن ووابسته  تباه گرديده فقر وفلاكت وبي خانماني دركشور كاملا به اثر جنگهاي خانمان سوز ديكتاتور هاي مذهبي وابسته حكمفرما گرديده اما امروز اين باند هاي خائن و ديكتاتورهاي مذهبي وابسته در عشق آباد تحت نظر سازمان " ملل " و همنوايي كشورهاي ارتجاعي منطقه در مذاكرات  مستقيم شركت نموده تادولتي تشكيل دهند كه باصطلاح  نمايندگي تمامي  مليتهاي افغانستان را دارا باشد در اين مذاكرات  خائنانه بعد از سه روز  موافقت نامه هاي را امضاء نمودند  كه دراين موافقت نامه هر دوطرف توافق نمودند تا دولت مشتركي را تشكيل دهند و 40 نفر از اسراي هردوطرف را آزاد كنند وبس .
اين دولت مشترك (  مسعود – طالبان ) هرگز نمايندگي اين ملت ستمديده  را ( طوريكه در طول اين جنگ خائنانه ماهيت  شان افشاء گرديده ) نداشته وندارند بلكه نماينده وحافظ منافع امپرياليستها بوده وهستند ، اين نيرنگ ها وحيله ها حلقه هاي دام ديگري است بر دست وپاي اين ملت ستم ديده ،  وحدت اين ديكتاتور هاي مذهبي موقتي وگذرا است زيرا كه هركدام ازاين نيروها وابستگي  بيكي از كشورهاي امپرياليستي وارتجاعي دارند تا زمانيكه  وابستگي بكشور هاي مختلف وجود داشته باشد وحدت ها موقتي بوده جنگهاي خونين تري  را در پي خواهد داشت . حالا بايد در پاسخ سوال كه چراطالبان فعلا حاضر به تقسيم قدرت شده اند ودرابتد ا به هيچ عنوان  حاضر نبودند كه دولت مشترك تشكيل دهند ؟ پرداخت
درپاسخ اين سوال بايد گفت  كه تمامي اين ديكتاتور هاي مذهبي نه از خود اراده اي دارند ونه در روند منافع ومصالح كشور درحركت اند بلكه عروسكاني بيش نيستند ودرهرجهتي كه مرتجعين كشورهاي خارجي بخواهند حركت مي كنند . دراين ميان نقش اساسي را امپرياليستهاي غربي وبخصوص آمريكا بازي نماید . با وارد نمودن طالبان در عرصه سياست افغانستان توانست  كه نقش روسيه  وايران را  كه در وجود جنبش ملي اسلامي  وحزب وحدت نمايان بود كاملا خنثي نمايند وآنها را عملا از صحنه سياست افغانستان كنار كشد وتمامي اين باندهاي در گير را در دو گروپ عمده ( طالبان – مسعود ) جابجا نمايد كه هر دو گروه عمدتا حامي منافع امپرياليستهاي غربي اند ودولتي هم كه توسط اين دو گروپ بوجود آيد دولتي است كه حامي منافع امپرياليستهاي غرب بوده واين امكان وجود دارد كه دراين دولت عده اي از اقوام ومليتهاي ديگر افغانستان شركت كنند . اما آنها هيچ اراده اي ازخود نخواهند داشت جز اينكه غلامان گوش بفرمان دو گروپ فوق الذكرباشند .
كشورهاي امپرياليستي غربي هم به درستي مي دانند كه هيچكدام به تنهايي نمي توانند با كنار گذاشتن ديگري درافغانستان منافع خود را تامين كنند واز طرف ديگر چندگانگي دولت درافغانستان ، بيشتر منافع شان را تامين خواهد كرد . طوريكه در طول اين جنگ خائنانه از چند گانگي ديكتاتورهاي مذهبي وابسته به خويش استفاده نموده و نتيجه بهتري گرفته اند ،  هركدام تهديدي براي ديگريست تا اينكه بهتر گوش بفرمان باشند .
دولتي كه درآينده در افغانستان در حال طراحي است دولتي است كه حامي  منافع كشورهاي امپرياليستي در افغانستان ومنطقه خواهد بود وهيچگونه پيامد مثبتي براي اين ملت به بار نخواهد آورد و حامل صلح پايدار هم در افغانستان نخواهد بود ، زيرا تا هنگاميكه تمام طبقات كم وبيش متملك درموضع حاكميت قرار دارند جنگ امريست ناگذير زيرا كه " جنگ را هميشه  خود استثمارگران خود طبقات حاكم و ستمگر آغاز مي كنند . منافع توده هاي زحمتكش افغانستان بهيچ عنوان تامين نخواهد شد مگر با وارد نمودن ضربات مهلك بر پيكر امپرياليزم وسرنگوني رژيم ديكتاتورهاي مذهبي كه حامي منافع امپرياليزم، فيوداليزم و بورژوازي بوروكرات كمپرادور مي باشد . اين وظيفه خطير ورسالت تاريخي را بايد كه نيروهاي انقلابي به خوبي درك كنند وبا تجزيه وتحليل اوضاع كنوني داخلي وخارجي كشور و پافشاري روي اصول اساسي فلسفه علمي دورنماي سياسي خويش را بر مبناي اين اصول استوار نگهداشته ودر راه ايجاد حزب مستحكم آهنين گامهاي عميق بردارند .
زيرا بدون يك چنين حزبي نه مي توان انقلاب  كرد ونه مي توان پيوند عميق توده هاي زحمتكش را بوجود آورد . فقط وفقط چنين حزبي است كه مي تواند منافع ملي كشور خويش را در پيوند با منافع بين المللي خلقهاي جهان گسترش دهد .  چنين حزبي است كه مي تواند وحدت بين كليه زحمتكشان  ، وحدت بين افسران و سربازان ، وحدت بين ارتش انقلابي وخلق را تحقق بخشد .
تمامي نيروهاي انقلابي كشور بايد اين نكته را دريابند كه مهمترين وپرافتخار ترين  وظيفه تاريخي بر دوش ما است .
ما براي به انجام رساندن انقلاب توده اي در كشور خود بايد مساعي را دوچندان كنيم .

فرارسيدن آن روزي كه زحمتكشان اين كشور زندگي خوبي داشته واين كشور از تاريكي بيرون شود ودولت دلخواه خويش را تشكيل نمايند ، وابسته به مساعي ما است .


پايان
لهيب
24 حوت 1377