Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

شماره بیست و دوم        دوره سوم       قوس 1388 (2009دسمبر)

برگزاري موفقيت آميز
چهارمين پولينوم كميته مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان


چهارمين پولينوم كميته مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان با شركت اكثريت قريب به اتفاق اعضاي اصلي و علي البدل كميته مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان با موفقيت برگزار گرديد. تنها يكي از اعضاي اصلي كميته مركزي و يكي از اعضاي علي البدل كميته مركزي بخاطر مشكلات در مسافرت و مشكلات شخصي نتوانستند در پولينوم شركت نمايند.
مقدمتا پولينوم با ارائه گزارش در مورد چگونگي اجراآت فيصله هاي پولينوم سوم كميته مركزي و دستاورد ها و كمبودات اين اجراآت و دلايل دستيابي و عدم دستيابي به آنها، توسط صدر كميته مركزي حزب، شروع گرديد و متعاقبا سائر اعضاي دفتر سياسي كميته مركزي و همچنان چند رفيق ديگر شركت كننده در پولينوم گزارشات تكميلي شان را ارائه كردند. پس از آن بحث و تبادل نظر در مورد گزارشا ت ارائه شده توسط تمامي رفقاي شركت كننده در پولينوم پيش برده شد و نتيجه گيري هاي نهايي به اتفاق آراء به تصويب رسيدند.
پولينوم مسائل و مباحث مطروحه در جنبش انقلابي انترناسيوناليستي را به عنوان يكي از مباحث محوري مورد ارزيابي و دقت قرار داده و مبارزه علني آغاز شده عليه خط انحرافي تسليم طلبانه كنوني مسلط بر حزب كمونيست نيپال ( مائوئيست )، توسط حزب ما را جدا حمايت نمود و خواهان ادامه عميق تر و گسترده تر آن گرديد و در عين حال جوانب نادرست برخورد حزب به مواضع و عملكرد هاي حزب كمونيست نيپال ( مائوئيست ) را مورد انتقاد قرار داده و عوامل مهم اين نوع برخورد را مشخص نمود.
پولينوم، آنچه را كه حزب كمونيست نيپال ( مائوئيست ) بنام راه " راه پاراچاندا " مطرح كرده و مدعي است كه اين " راه "  داراي ابعاد بين المللي بوده و ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم را تكامل داده است، به مثابه لب و لباب خط انحرافي تسليم طلبانه كه دستاورد هاي ده ساله جنگ خلق در نيپال را بر باد نموده و يك حزب رزمنده مائوئيست را به يك حزب سهيم در حاكميت ارتجاعي نيمه فئودالي – نيمه مستعمراتي تبديل نموده است، مشخص نمود.

[ ادامه...]

 

در انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم دست نشانده شركت نكنيد!


هموطنان عزيز!
طوري كه اطلاع داريد قرار است در اواخر ماه اسد امسال، دومين انتخابات رياست جمهوري رژيم دست نشانده، يكجا با دومين انتخابات شوراهاي ولايتي رژيم،برگزار گردد. ما، از هم اكنون كه روند به اصطلاح مبارزات انتخاباتي براي گرم كردن ميدان اين بازي نمايشي امپرياليستي – ارتجاعي و فريبكارانه تازه آغاز گرديده است، شما را مورد خطاب قرار مي دهيم و از شما مي خواهيم كه:
در انـتـخـابـات رياسـت جمهـوري و
شوراهاي ولايتي رژيم دست نشانده شركت نكنيد!
ما بخـاطـري اين خـواسـت را بـه پيشـگاه
شما تقديم مي كنيم كه:
اولا: هـمـه مـي دانـند كه شركت مردم در

اين انتخابات حتي در سطح انتخابات قبلي رژيم نخواهد بود و تعداد به مراتب كمتري در آن شركت خواهند كرد كه يك اقليت بسيار كوچك از مجموع نفوس كشور را شامل خواهد شد. مردمان ما كاملا حق دارند با اينچنين روحيه نا مساعد با انتخابات آينده رژيم برخورد نمايند و وسيعا در آن سهم نگيرند. آنها نتايج انتخابات هاي قبلي رژيم را با چشم سر مشاهده كردند و به روشني ديدند كه نتيجه آنها جز بمباران هاي قتل عام كننده بيشتر اشغالگران، تعميق و گسترش فساد رژيم، دربدري، بيكاري و گرسنگي بيشتر زحمتكشان و تشديد تضاد هاي ارتجاعي ميان بخش هاي مختلف اهالي مناطق مختلف كشور، چيز ديگري نبوده است.

 

[ ادامه...]

 

سائر
شبنامه ها و اعلاميه هاي تحريم انتخابات رژيم پوشالي


حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان در شبنامه مورخ اول سرطان سال جاري خود، كه در صقحات قبلي اين شماره از شعله جاويد درج گرديده است، تمامي شخصيت ها و حلقات ملي، دموكرات و انقلابي كشور را به تنظيم يك مبارزه مشترك براي پيشبرد كارزار مبارزتي تحريم انتخابات عوام فريبانه و نمايشي اشغالگران و دست نشاندگان شان، بر مبناي مواضع و شعار هاي مشترك، فرا خواند. گر چه متاسفانه، بنا به دلايل گوناگون، قادر نشديم يك مبارزه سازماندهي شده مشترك درين راستا را با تمامي شخصيت ها و حلقات متذكره پيش ببريم، ولي با آنهم چندين تشكل چپ و ملي – دموكراتيك ديگر، علاوه از حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان، نيز بر مبناي خط حركي مبارزاتي خود شان، دست به تحريم انتخابات رژيم زده و شبنامه ها و اعلاميه هايي را انتشار دادند.

[ ادامه...]

 

مراسم تحليف شاه شجاع سوم و  برقراري حكومت نظامي در شهر كابل


سر انجام پس از سپري شدن مدت سه ماه از زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم پوشالي، اشغالگران ايجاد كننده و پرورش دهنده اين رژيم توانستند شاه شجاع سوم را به روز پنجشنبه 28 عقرب، پشت ميز تحليف قرار دهند.  حوالی ساعت نه صبح همين روز، زمری بشری سخنگوي وزارت داخله رژيم، در یک مصاحبه خصوصی با " رادیوی آزادی " ( صداي سيِ آي اي ) گفت که: « امروز مراسم تحلیف آقای کرزی در ارگ ریاست جمهوری در حالی برگزار میگردد که شهر کابل، با جابجا شدن " قواي مسلح افغانستان " در كمر بند امنيتي ايكه مناطق پل آرتل، دهانه باغ بالا، سلیم کاروان، وزیراکبر خان، گمرک، سیاه سنگ و تهیه مسکن را در بر میگیرد، محاصره شده است. »
اين گفته سخنگوي وزارت داخله رژيم، واضحا به معناي اعلام حكومت نظامي در شهركابل بود. اما اين حكومت نظامي صرفا كمربند امنيتي متذكره و مناطق داخل آن را در بر نمي گرفت، بلكه تمامي مناطق شهركابل، حومه هاي شهر و دروازه هاي ورودي آن از شرق، شمال، غرب و جنوب را نيز شامل مي شد. در واقع كمربند امنيتي مذكور صرفا حلقه اول حضور سنگين قوت هاي نظامي اشغالگر و پوشالي در چند كمر بند امنيتي در تمامي مناطق داخل دروازه هاي ورودي شهر بود. 
به عنوان بخشي از اين مجموعه چند ده هزار نفري قوت هاي اشغالگر و پوشالي بود كه  نيروهاي پوليس رژيم در مناطق پل آرتل، دهمزنگ، کوه تلویزیون، قول آب چکان، قوای مرکز، دهانه باغ بالا، انحصارات، چهارراهی صدارت، چهار راهی شیرپور، سرک هاي 13، 12 و 11 وزیراکبرخان، تپه بی بی مهرو، ریاست حوزه اول در قلعه خاطر، چهار راهی میدان هوایی کابل ، یکه توت، قلعه زمان خان، پل پاچا خان، کارته نو، سمنت خانه، تپه مرنجان، شهرک طلائی، نقليه سیاه سنگ، منطقه تانک لوگر، بالاحصار، شهدای صالحین، تپه زیارت تمیم، کوه زنبورک، وایصل آباد، جنگلک، کوته سنگی، چهار راهی مامورین، سه راهي بهارستان، چوک برکی، چوک ترافیک ( کلوله پشته )، چوک تایمنی، چوک تهیه مسکن، سلیم کاروان و چوک شهرک آریا، تراكم و حضور شديد و وسيع داشتند. اين نيروها عبور و مرور موتر ها، موترسايكل ها و بايسكل ها در تمامي مناطق داخل كمر بند امنيتي را متوقف نموده و از ورود تمامي وسايل نقليه ملكي اهالي به اين مناطق جلوگيري مي كردند. استقرار اينچنين حكومت نظامي شديد در سطح شهر كابل، بيانگر خوف بينهايت اشغالگران و رژيم دست نشانده از مردم بود، مردمي كه با يك اكثريت قريب به اتفاق 85 فيصده در انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم سهم نگرفته بودند و اين انتخابات نمايشي و فريبكارانه را از خود نمي دانستند  و نمي دانند. تدابیری که درین راستا توسط اشغالگران و رژیم پوشالی روی دست گرفته شده بود، دقیقا بیانگر یک حالت اضطراري جنگی بود که از وخامت اوضاع حکایت می نمود و مردم را در تشویش و افسردگی فرو مي برد.

جاده های خلوت مناطق داخل حلقه اول کمربند هاي امنیتی الی ارگ ریاست جمهوری فقط صحنه و محل رفت و برگشت وسایط و عراده جات نیروی های اردو و پولیس رژیم و همچنان رفت و آمد وسایط زرهی نیروهای اشغالگر امپریالیستی بود

 

[ ادامه...]

 

نگاهي به يك موضعگيري تسليم طلبانه جالب


نشريه علني و قانوني اي بنام " شورا " كه در شهر هرات منتشر مي گردد و خود را يك نشريه سياسي، اجتماعي و فرهنگي معرفي مي نمايد، در شماره دوم خود، يعني شماره منتشره ماه اسد سال جاري، مقاله اي را تحت عنوان " چرا شورا ها " بچاپ رسانده كه نويسنده آن " سلطان كهندژي " يكي از كانديداهاي اولين انتخابات شوراهاي ولايتي رژيم در هرات است. اين مقاله كه شش صفحه از مجموع هشت صفحه شماره دوم " شورا " را در بر گرفته، به سه بخش تقسيم شده است:
1 – مقدمه تقريبا يك صفحه يي.
2 -  بـررسـي آراء و افـكـار اسـتـاد سـيـد
مسعود حسيني كانديد شوراي ولايتي
هرات كه تقريبا دو صفحه ديگر مقاله را
بخود اختصاص داده است.
3 – بحث عليه شبنامه اي كه زير عنوان " در انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم دست نشانده شركت نكنيد "، به تاريخ اول سرطان 1388 از طرف حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان پخش گرديده است.
در يادداشت هاي حاضر، عمدتا روي مطالب مندرج در بخش سوم مقاله " سلطان " مكث مي كنيم و كل متن همين قسمت مقاله را نيز ضميمتا درج مي نمائيم. مراجعه به دو بخش ديگر مقاله صرفا در آن مواردي صورت خواهد گرفت كه مستقيما با مندرجات بخش متذكره رابطه داشته باشند.
اما قبل از بررسي مواضع " سلطان " عليه شبنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان، لازم است كه خط سياسي نشريه " شورا " را كه همانا خط سياسي كنوني نويسنده مقاله مورد نظر نيز هست، معين و مشخص نمائيم.

[ ادامه...]

=====================================================

در انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم دست نشانده شركت نكنيد!


هموطنان عزيز!
طوري كه اطلاع داريد قرار است در اواخر ماه اسد امسال، دور دوم انتخابات رياست جمهوري رژيم دست نشانده، يكجا با دور دوم انتخابات شوراهاي ولايتي رژيم، برگزار گردد. ما، از هم اكنون كه روند به اصطلاح مبارزات انتخاباتي براي گرم كردن ميدان اين بازي نمايشي امپرياليستي – ارتجاعي و فريبكارانه تازه آغاز گرديده است، شما را مورد خطاب قرار مي دهيم و از شما مي خواهيم كه:
در انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم دست نشانده شركت نكنيد!
ما بخاطري اين خواست را به پيشگاه شما تقديم مي كنيم كه:
اولا: همه مي دانند كه شركت مردم در اين انتخابات حتي در سطح انتخابات قبلي رژيم نخواهد بود و تعداد به مراتب كمتري در آن شركت خواهند كرد كه يك اقليت بسيار كوچك از مجموع نفوس كشور را شامل خواهد شد. مردمان ما كاملا حق دارند با اينچنين روحيه نا مساعد با انتخابات آينده رژيم برخورد نمايند و وسيعا در آن سهم نگيرند. آنها نتايج انتخابات هاي قبلي رژيم را با چشم سر مشاهده كردند و به روشني ديدند كه نتيجه آنها جز بمباران هاي قتل عام كننده بيشتر اشغالگران، تعميق و گسترش فساد رژيم، دربدري، بيكاري و گرسنگي بيشتر زحمتكشان و تشديد تضاد هاي ارتجاعي ميان بخش هاي مختلف اهالي مناطق مختلف كشور، چيز ديگري نبوده است.
بنابرين اقليت بايد با اكثريت بر حق مردمان ما كه در اين انتخابات شركت نمي كنند، همراهي نمايند و در هيچ سطحي در آن شركت نكنند. ما به همه هموطنان اطمينان مي دهيم كه هيچ قدرت و مرجعي نمي تواند و حق ندارد كه جبرا آنها را به شركت درين انتخابات مجبور سازد. چنانچه در مواردي با تهديدات مراجع قدرت رژيم و جنگ سالاران جنايتكار مربوط به باند هاي مختلف رژيم مواجه شديد، دست به مقاومت بزنيد و مطمئن باشيد كه آنها هيچ كاري عليه شما انجام داده نمي توانند. حتي مطابق به قانون اساسي و قانون انتخابات خود رژيم، شركت در انتخابات اجباري نيست و هيچ يك از مقامات رژيم و جنايتكاران مربوط به آن، قانونا حق ندارند شما را مجبور به شركت در انتخابات نمايند. علاوتا رژيم آنها آنقدر پاشيده و شاريده است كه ديگر توان اجراي تهديدات شان درينمورد را ندارند. 
به هيچوجهي حاضر نشويد آراء تان را بصورت فردي و يا جمعي بفروشيد. چيز هاي ناچيزي كه شما در بدل اين فروش دفعتا بدست مي آوريد، در آينده بصورت مستقيم و يا غير مستقيم چند برابر بيشتر از شما پس گرفته خواهند شد.
ما به نوبه خود وظيفه مان مي دانيم كه با موارد تهديدات ميان تهي و يا واقعي و همچنان خريد و فروش آراء با استفاده از هر وسيله مبارزاتي بايستيم و يا لا اقل چنين مواردي را افشا نمائيم.
ثانيا: اين انتخابات همانند انتخابات هاي قبلي رژيم دست نشانده از تمامي جهات سياسي، مالي، امنيتي، تبليغاتي و غيره توسط اشغالگران رويدست گرفته شده و به پيش برده مي شود. بودجه برگزاري اين انتخابات را اشغالگران تامين مي كنند و امنيتش را هم عمدتا همانها مي گيرند. جريان برگزاري اين انتخابات نيز بصورت محكمي توسط اشغالگران كنترل مي گردد. فقط كافي است نگاهي به تركيب " كمسيون سمع شكايات " در مورد كانديداهاي اين انتخابات بيندازيم. در اين كمسيون پنج نفره، سه نفر خارجي و دو نفر افغانستاني شركت دارند. رئيس كمسيون يك كانادايي است و دو عضو ديگر كمسيون يكي امريكايي و ديگري انگليس هستند. در واقع همين سه نفر تصميم گرفته اند كه به چه كساني از كانديدا ها اجازه شركت در انتخابات بدهند و به چه كساني ندهند.


[ ادامه...]

 

تشديد و گسترش خانه جنگي ارتجاعي در پاكستان
و
آوارگي ميليون ها نفر


اكنون مدت بيشتر از يك ماه مي شود كه در منطقه سوات و اطراف آن جنگ هاي شديدي ميان طالبان پاكستاني و قوت هاي نظامي اردوي دولتي پاكستان جريان دارد. اين منطقه زيبا وسيعا تخريب شده و اكثريت قريب به اتفاق باشندگان آن، كه ذرايع غير دولتي تعداد آنها را سه ميليون نفر تخمين مي زنند، آواره و بي خانمان گشته اند. بروز اين وضعيت، اولين ثمره برجسته " استراتژي جديد" دولت امريكا در قبال پاكستان است.
به نظر مي رسد كه جنگ جاري در سوات و اطراف آن، ديگر همانند جنگ هاي قبلي قوت هاي نظامي اردوي پاكستان در مناطق قبايلي، كه در اين يا آن حد داراي جنبه هاي نمايشي بوده اند، نيست و يك جنگ واقعي كوبنده به اشتراك قوت هاي هوايي، زرهي، توپخانه و پياده است كه منظما و بصورت مستمر ادامه يافته و هدف آن نيز پاكسازي كامل طالبان از منطقه اعلام گرديده است.
اينكه اردوي دولتي پاكستان سر انجام ناچار شد دست به جنگ واقعي همه جانبه عليه طالبان پاكستاني بزند، ناشي از سه عامل مي باشد:
1 – ظاهرا يكي از عوامل مهم، مبدل شدن طالبان به يك تهديد سرتاسري براي حاكميت دولتي در پاكستان بوده است. پس از معاهده ميان حكومت ايالتي و طالبان سوات، كه در واقع منطقه به طالبان سپرده شد، طالبان در صدد بر آمدند كه ساحه نفوذ شان را گسترش دهند و مناطق اطراف سوات را نيز تحت كنترل بگيرند. پس از تصرف منطقه " بونير " توسط طالبان، كه يك منطقه نزديك به اسلام آباد است، چنين وانمود شد كه گويا طالبان مستقيما اسلام آباد را در معرض تهديد قرار داده و وضعيتي شبيه به وضعيت ايجاد شده در زمان غايله " لال مسجد " به وجود آورده اند.  
2 – همزمان با آغاز افزايش قوت هاي نظامي امريكايي در افغانستان، مقامات دولتي نظامي و ملكي پاكستان به اين صرافت رسيدند كه اين قوت ها ديگر عملا مي توانند در موقعيتي قرار بگيرند كه نقشه " گسترش جنگ در پاكستان " را خود و در سطح نسبتا وسيعي مورد اجرا قرار دهند. آنها دريافتند كه ديگر تهديدات امريكايي ها مبني بر اينكه يا قوت هاي نظامي پاكستان خود قاطعانه و بصورت گسترده عليه طالبان اقدام نمايند و يا آنها خود دست به اقدام خواهند زد، جدي و داراي بعد وسيع است.
از اين لحاظ، در واقع شرايطي شبيه به شرايط زمان آغاز حمله امريكايي ها بر افغانستان براي دولت پاكستان بوجود آمد. در آن موقع دولت پاكستان كه يكي از حاميان علني امارت اسلامي طالبان بود و آن امارت را به رسميت شناخته بود، از حمايت طالبان دست كشيد و به يكي از متحدين منطقه يي كارزار تجاوزكارانه امپرياليست هاي امريكايي مبدل شد. عامل عمده اين چرخش سريع يكصد و هشتاد درجه يي دولت پاكستان، تهديد امپرياليست هاي امريكايي مبني بر حمله وسيع هوايي و راكتي بر پاكستان و تخريب كامل اين كشور، در صورت عدم همراهي دولت پاكستان با جنگ تجاوزكارانه آنها بر افغانستان، بود.

در شرايط فعلي نيز دولت پاكستان ترجيح داد خود دست به اقدام نظامي جدي و وسيع عليه طالبان بزند تا از يكجانب زمينه اي براي اقدام مستقيم قوت هاي امريكايي در داخل پاكستان به وجود نيايد و از جانب ديگر زمينه براي استفاده وسيع تر و بهتر كمك هاي نظامي و غير نظامي امريكا فراهم گردد. در واقع هم اكنون نيز مي توان همين عامل را به مثابه عامل عمده تشديد و گسترش جنگ در پاكستان به حساب آورد. از اين ديدگاه، جنگ سوات و اطراف آن، تطبيق مشخص نقشه امريكايي" گسترش جنگ در پاكستان " است كه توسط قواي نظامي دولتي پاكستان عملي مي گردد.

[ ادامه...]

 

حركت هاي ارتجاعي وحشتناك
براي بر گشتاندن جامعه به اعماق تاريك چندين قرن قبل تاريخ

1

تحميل جزيه بر اهالي غير مسلمان منطقه خيبر


روز سه شنبه 2 جون، گروه طالبان منطقه قبائلي خيبردر ساحه مرزي غرب پشاور، موسوم به " لشكر اسلام "، طي يك جرگه وسيع، پرداخت جزيه اسلامي را بالاي چند صد خانواده غير مسلمان سيك، هندو و عيسوي منطقه تحميل نمود. رهبر اين گروه كه " منگل باغ " ناميده مي شود، در جرگه مذكور، اهالي غير مسلمان منطقه را به پذيرش اسلام دعوت كرد و به آنها اعلام نمود كه در صورت عدم پذيرش اين دعوت، آنها يا بايد منطقه را ترك بگويند و يا بايد جزيه بپردازند. سر انجام رهبران غير مسلمانان منطقه پذيرفتند كه به " لشكر اسلام " جزيه مي دهند، به شرط اينكه امنيت آنها توسط گروه مذكور تامين گردد. " لشكر اسلام "، زنان و اطفال را از پرداخت جزيه معاف نموده و مردان و پسران بالا تر از سن پانزده سال را به پرداخت جزيه سالانه مبلغ يك هزار روپيه پاكستاني مكلف ساخته است.
اگر اين اهالي غير مسلمان، منطقه را ترك مي گفتند، مطابق به روايات اسلامي تمامي دارايي هاي غير منقول آنها ( زمين، خانه، ساختمان هاي تجارتي وغيره ) توسط گروه " لشكر اسلام " مصادره مي گرديد و آنها حق مطالبه هيچگونه خساره اي را نداشتند. برعلاوه كاملا خلع سلاح مي شدند تا هيچگونه اسلحه گرم و حتي سرد را با خود به بيرون از منطقه برده نتوانند.
گرچه پاكستان بنام اسلام و بر مبناي" تئوري موجوديت دوملت در هند " يعني دو ملت هندو و مسلمان، ايجاد گرديد، ولي در طول موجوديت شصت وچند ساله اين كشور، پرداخت جزيه توسط غير مسلمانان، نه در سطح سراسري وجود داشته و نه هم در سطوح محلي ومنطقه يي. در قانون اساسي پاكستان نيز چنين مكلفيتي براي غير مسلمانان وضع نگرديده است.
در افغانستان، پس از آنكه قانون مكلفيت

عمومي عسكري به ميان آمد و مردان تمامي اهالي كشور، اعم از مسلمان و غير مسلمان، مكلف به گذشتاندن دوره خدمت عسكري شدند، به ابتكار دربار، ملاهاي سرشناس فتوايي صادر كردند كه بر مبناي آن، غير مسلمانان، به دليل شركت در " دفاع كشور " از پرداخت جزيه معاف شدند. مطابق به روايات اسلامي، " اهل ذمه " يعني غير مسلمانان جزيه ده، هيچگونه مكلفيتي در امور عسكري و جنگي مملكت اسلامي ندارند.
البته در پاكستان قانون مكلفيت عمومي عسكري وجود ندارد و اردوي آن كشور يك اردوي داو طلب و مزدور است و تمامي افسران و سربازان آن، داوطلبانه به اردو مي پيوندند و از دولت معاش مي گيرند. اما بدون اينكه قانون خاصي وجود داشته باشد، شموليت غير مسلمانان در اردو غير ممكن و عملا ممنوع است. اردوي پاكستان در واقع يك " اردوي جهادي " است و يكي از شعار هاي معروف آن، " جهاد في سبيل الله " است. اما با وجود اين، غير مسلمانان قانونا مكلف به پرداخت جزيه نيستند و قانون عمومي ماليات بالاي مسلمانان و غير مسلمانان علي السويه قابل تطبيق است.
اصولا حكم پرداخت جزيه توسط غير مسلمانان، مدت ها است كه در تمامي كشور هاي اسلامي عملا يكي از احكام منسوخ شده محسوب مي گردد و حتي رژيم هاي بنياد گراي جمهوري اسلامي ايران، حكومت اسلامي سودان، دولت اسلامي جهادي هاي افغانستان، امارت اسلامي طالبان و جمهوري اسلامي كنوني افغانستان، نتوانسته اند و هنوز هم نمي توانند كه در شرايط و اوضاع كنوني، دوباره حكم منسوخ شده مذكور را دوباره زنده كنند. البته اين حكم كماكان در كتب مذهبي فرقه هاي مختلف مذهبي اسلامي وجود دارد و يكي از دروس طلاب ديني محسوب مي گردد. اما عملا يك حكم باطله

محسوب مي گردد.
اصلا احكام مذهبي ايكه بدون سر و صدا و اصدار فتاوي معين و مشخصي از سوي ملاهاي مسلمان، بنا به تكامل عمومي جامعه بشري، عملا غير قابل تطبيق گرديده و ديگر به مثابه مقررات قابل تطبيق در جامعه تلقي نمي گردند، زياد اند. مثلا در اسلام، برده داري منسوخ نگرديده است. اما احكام مربوط به برده داري،  ديگر مدت ها است كه از لحاظ عملي كلا احكام تعطيل شده و يا به عبارت ديگر احكام باطله و منسوخ تلقي مي گردند و حتي ملاهاي مسلمان نيز كوشش براي برقراري عملي آنها را كنار گذاشته اند.

[ ادامه...]

استراتژي جديد امريكا در افغانستان
استراتژي خروج يا استراتژي تحكيم اشغال؟


بارك اوبا ما رئيس جمهور امريكا، استراتژي جديد امريكا در افغانستان را "استراتژي خروج " ناميده است. اما اين استراتژي در واقع نه استراتژي خروج بلكه استراتژي تحكيم اشغال افغانستان و گسترش جنگ در اطراف افغانستان است و در اساس نه استراتژي جديد بلكه تحكيم و گسترش همان استراتژي زمان بوش محسوب مي گردد.
گرچه تا حال سند مشخص جامعي از سوي دولت امريكا كه اين "  استراتژي جديد " را بصورت همه جانبه و جامع توضيح دهد، منتشر نگرديده است؛ اما با توجه به بيانات بارك اوباما و سائر مقامات دولتي امريكا و همچنان اقدامات عملي اي كه تا حال اشغالگران امريكايي در افغانستان و اطراف آن انجام داده و يا رويدست گرفته اند؛ مي توان تا حد زيادي بصورت ذيل خط وخال اين استراتژي را
به تصوير كشيده و مشخص نمود.

1 – تقويت نيروهاي اشغالگر
( افزايش قوت هاي اشغالگر امريكايي، تعميق و گسترش نقش آنها و متمركز ساختن فرماندهي جنگ) :
طبق آخرين بر آوردهائيكه خود اشغالگران به عمل آورده اند، فعلا مجموع قواي نظامي امريكا در افغانستان، 56000 نفر افسر و سرباز را در بر مي گيرد و مجموع قواي نظامي متحدين امريكا در افغانستان، 33000 نفر هستند. با ورود تمامي بخش هاي قوت هاي 21000 نفري اضافي امريكايي به افغانستان، كه بارك اوباما وعده داده و تا حال تعدادي از آنها به افغانستان وارد شده اند و بقيه نيز در حال ورود به كشور هستند، تعداد مجموعي قوت هاي اشغالگر خارجي در افغانستان، در زمان انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم پوشالي، بيشتر از 100000 نفر خواهد شد، يعني چهار برابر مجموع قوت هائيكه در سال 2001 افغانستان را اشغال كردند.
در واقع هر باري كه در طول هفت و نيم سال گذشته، انتخابات در افغانستان بر گذار شده است، چه انتخابات لويه جرگه ها بوده باشد و چه انتخابات رياست جمهوري و پارلماني، قوت هاي اشغالگر بيشتري به كشور وارد شده اند. اين بار نيز تامين امنيت براي انتخابات رياست جمهوري و شورا هاي ولايتي رژيم، يكي از دلايل افزايش قوت هاي اشغالگر امريكايي، نشاندهي مي گردد.
اما افزايش قوت هاي اشغالگر امريكايي بعد از انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم نيز ادامه مي يابد. قرار است از ابتداي سال 2009 تا آخر آن مجموعا 30000 نفر قواي اضافي امريكايي به افغانستان وارد شوند. به اين ترتيب 9000 نفر ديگر قواي تازه نفس امريكايي بعد از انتخابات رژيم وارد افغانستان خواهند شد و تا آخر سال 2009 مجموع قوت هاي اشغالگر به 110000 نفر خوهد رسيد.  
اخيرا وزراي دفاع پيمان اتلانتيك شمالي ( ناتو ) به اين فيصله رسيده اند كه به تعداد 5000 نفر از قواي مربوط به كشور هاي اروپايي آن پيمان را از كوسوو بيرون بكشند. اين فيصله مي تواند ظرفيت افزايش قوت هاي نظامي كشور هاي متذكره به افغانستان را بالا تر ببرد و اين احتمال را قوي تر ميسازد كه حد اقل برخي از كشور هاي اروپايي عضو ناتو نيز كم و بيش قواي شان را در افغانستان افزايش دهند. در چنين صورتي مجموع قوت هاي اشغالگر كنوني از لحاظ تعداد نزديك به مجموع تعداد قوت هاي اشغالگر سوسيال امپرياليست هاي شوروي سابق در افغانستان خواهد شد. چنانچه صرفا يكي دو حركت ديگر در جهت افزايش اين قوا به عمل آيد، كه احتمال آن زياد است، مجموع قوت هاي اشغالگر امپرياليستي و ارتجاعي كنوني با قوت هاي اشغالگر سوسيال امپرياليستي سابق برابر خواهد شد.

[ ادامه...]

 

آنچه بارك اوباما در سخنراني دانشگاه قاهره بيان كرد


استراتژي جديد امريكا در " جهان اسلام "


بارك اوباما رئيس جمهور امريكا به تاريخ چهاردهم جوزاي سال جاري در دانشگاه قاهره سخنراني اي ايراد كرد كه " سخنراني تاريخي براي جهان اسلام " نام گرفت. بسياري ها متن اين سخنراني

را تائيد كردند، منجمله بعضي از بنياد گرايان اسلامي مخالف امريكا. اما تعداد زيادي از تناقض ميان گفتار و كردار دولت امريكا حرف زدند و اين موضوع را پيش كشيدند كه دولت امريكا در حرف از

صلح صحبت مي كند، اما در عمل دست به تجاوز و اشغالگري ميزند. حتي مي توان گفت كه عكس العمل رهبر القاعده در برابر اين سخنراني را مي توان در همين چهارچوب گنجاند و اين يك مفهوم ايدئولوژيكي كاربردي دارد. و چرا چنين نشود؟ رئيس جمهور امريكا سخنراني اش را با " السلام عليكم " آغاز كرد و با " رحمت خدا بر شما باد " خاتمه داد و در متن سخنراني نيز در چندين جا آياتي از قرآن نقل كرد. پس ديگر از " جنگ صليبي " عليه مسلمانان خبري نيست.
شكي نيست كه كار نامه دولت امريكا به مثابه يك ابر قدرت امپرياليستي سرمايه داري نمي تواند سرشاراز تناقض ميان گفتار و كردار نباشد. اما تمام متن سخنراني بارك اوباما را نمي توان بر اساس موجوديت تناقض ميان متن اين سخنراني و عملكرد هاي واقعي دولت امريكا مورد تجزيه و تحليل قرار داد. در واقع در موارد متعددي پيام اين سخنراني به مثابه سخنراني رئيس جمهور يك ابر قدرت امپرياليستي سرمايه داري، لفظا و در حرف نيز واضح و روشن و كاملا بي پرده است، به قسمي كه به صراحت ديدگاه، نيات واميال امپرياليستي سلطه جويانه از آن بخوبي هويدا است.
بررسي مختصر فعلي نمي تواند يك بررسي همه جانبه از اين سخنراني تلقي گردد، اما در آن سعي خواهد شد هم به پيام هاي صريح امپرياليستي سخنراني مذكور و هم به لفاظي هاييكه نشاندهنده تناقض ميان گفتار و كردار امپرياليست ها است، توجه به عمل آيد.
اين سخنراني يك مقدمه و يك موخره دارد و در قسمت اصلي متن خود روي هفت موضوع انگشت گذاشته است: موضوع تند روي اسلامي، موضوع فلسطين، موضوع ايران، موضوع حقوق بشر، موضوع زنان، موضوع آزادي مذهبي و موضوع انكشاف اقتصادي. 
بارك اوباما فرزند يك مرد مسلمان امريكايي افريقايي الاصل و يك زن عيسوي امريكايي است. اسم انتخابي پدرش براي او " حسين " بوده است. البته او شخصا خودش را يك عيسوي مي داند. ولي فراموش نمي كند كه در سخنراني دانشگاه قاهره، خود را بنام " بارك حسين اوباما " معرفي نمايد. در واقع او بطور كلي در اين سخنراني سخت مي كوشد كه اين تعلق خانوادگي مسلماني اش را به مثابه وسيله اي براي خودي نشان دادن به مسلمان ها مورد استفاده قرار دهد. متاسفانه همين موضوع، چه قبل از سخنراني دانشگاه قاهره و چه بعد از آن، توانسته ومي تواند توهمات زيادي در ميان ذهنيت هاي غبار آلود مذهبي توده هاي مسلمان ايجاد نمايد.

[ ادامه...]

 

مائوئيست ها
بزرگترين خطر امنيتي براي ارتجاع حاكم بر هند

 

اداهاي استقلال طلبانه يك دست نشانده


روز سوم سرطان، يك گروپ هجده نفره از كانديداهاي رياست جمهوري رژيم دست نشانده كه " شوراي تشريك مساعي كانديداهاي رياست جمهوري " را تشكيل داده اند، طي يك گرد همايي ملاقات هاي مقامات امريكايي و مشخصا ملاقات هاي سفير امريكا با كانديداهاي مشخص را محكوم كرده و اين كار را مداخله در انتخابات دانستند. جالب اينكه " شوراي تشريك مساعي ... " آمادگي اش براي ملاقات با سفير امريكا را بصورت دسته جمعي اعلام نموده و اينچنين ملاقاتي را بهترين راه تماس سفير امريكا با كانديدا ها دانستند. تقريبا همزمان با اين گرد همايي، سخنگوي كرزي نيز مداخله خارجي ها در امور داخلي افغانستان را محكوم نموده و خواهان توقف اين مداخلات گرديد.
اخيرا سفير امريكا ملاقات هايي با چند كانديداي مشخص وبه ويژه عبدالله عبدالله و اشرف غني احمد زي، كه پس از كرزي دومين و سومين كانديدا محسوب ميشوند، داشته است. وي به مطبوعات گفته است كه غرض از اين ملاقات ها آن است تا به كانديداها گفته شود كه دولت امريكا از كانديداي مشخصي حمايت نمي نمايد. معني اين گفته آن است كه گويا دولت امريكا از كرزي حمايت نمي نمايد. در رابطه با اينچنين وضعيتي است كه كرزي اداهاي استقلال طلبانه در مي آورد و سخنگويش خواهان توقف مداخلات خارجي ها در امور داخلي افغانستان مي شود، تا نمايش عوام فريبانه انتخاباتي اشغالگران و رژيم دست نشانده تكميل گردد.
اكثريت بسيار بزرگي از افغانستاني ها هيچگونه علاقمندي براي شركت در انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم دست نشانده ندارند. بيشتر از دو سوم اقليت كوچكي هم كه خواهان شركت درين انتخابات هستند، نسبت به كرزي بي اعتماد هستند و نميخواهند به او راي بدهند. در شرايطي كه هيچ كانديد ديگري نيز در مقابله با كرزي قد علم نكرده است، اين احتمال قويا وجود دارد كه كل پروسه انتخابات واضحا به يك افتضاح مبدل شود و انتخابات رياست جمهوري رژيم به دور دوم كشيده شود. يك احصائيه گيري امريكايي نشان مي دهد كه 31 فيصد راي دهندگان از كرزي، 7 فيصد از عبدالله عبدالله و 3 فيصد از اشرف غني احمد زي حمايت مي نمايند و 59 فيصد باقيمانده ميان 40 نفر كانديداي ديگر تقسيم شده اند.

در چنين شرايطي يك تاكتيك دو جانبه هماهنگ توسط مقامات امريكايي، به شمول سفير امريكا و گروپ كرزي پيش برده مي شود تا اين وطنفروش مرتجع، " وجيه المله " نشان داده شود و به اين طريق بتواند در جو نفرت عميق نسبت به اشغالگران و خائنين ملي، آبرويي كسب نمايد و بعد از برنده شدن انتصابي در " انتخابات " بتواند ادعا كند كه يك رئيس جمهور منتخب است. 

[ ادامه...]

 

به زودي منتشر مي شود:

" حزب دموكراتيك خلق افغانستان" را بهتر بشناسيم

 

قطع برق به روي كارگران توليد كننده برق

روز سوم سرطان كارگران مجتمع صنعتي كود و برق مزار، كه يك مجتمع صنعتي دولتي است، بخاطر قطع شدن برق خانه هاي شان دست به اعتراض زدند. مجتمع كود و برق مزار شامل كارخانه هاي توليد برق و كود كيمياوي زراعتي و در حدود دوهزار و هشتصد منزل مسكوني براي كارمندان و كارگران است. اخيرا بنا به امر مقامات عاليرتبه رژيم پوشالي، جريان برق دو هزار و هفتصد منزل مسكوني كه كارگران و مامورين پائين رتبه درآنها سكونت دارند قطع شده است، در حاليكه در صد منزل مسكوني ديگر كه به رئيس و سائر مامورين عاليرتبه كود و برق اختصاص دارد، همچنان برق جريان دارد.
مواد سوخت كارخانجات توليد برق و كود اين مجتمع صنعتي، گاز توليد شده در ساحه خواجه گوگردك شبرغان است كه از طريق پايپ لاين داراي ظرفيت انتقال 90 ميليون متر مكعب گاز در سال، به اين مجتمع انتقال مي يابد. زمانيكه پايپ لاين انتقال گاز به " شوروي " فعال بود، سالانه دو ميليارد متر مكعب گاز به ازبكستان صادر مي گرديد، يعني مصرف تقريبا 28 ساله مجتمع كود و برق در يكسال.

برق قابل توليد درين مجمتع حد اكثر سي ميگا وات ( سي هزار كيلووات ) است كه عمدتا به مصارف دولتي دفاتر دولتي شهر مزار و مصارف خصوصي باشندگان اين شهر اختصاص يافته است. برق اپارتمان هاي مسكوني خود مجتمع نيز توسط برق توليد شده كارخانه برق آن تامين مي گردد. بهانه قطع شدن برق خانه هاي مسكوني كارگران و كارمندان پائين رتبه مجتمع، توسط مقامات رژيم، منجمله رئيس كود وبرق، كم شدن فشار گاز وارده به كارخانه برق ودر نتيجه كم شدن مقدار برق توليد شده عنوان گرديده است.

 

[ ادامه...]

 

 

بحران در نيپال: استعفای پاراچاندا از نخست وزیری

بحران اخیر نيپال بار دیگر ماهیت دروغین "انتخابات" و "پیروزی در انتخابات" را آشکار کرد.
4 مي 2009. سرویس خبری جهانی برای فتح


پاراچاندا ( پوشپا کمال داهال )، نخست وزیر نيپال، روز 4 مي پس از يك نزاع جدی بر سر اینکه آیا لوي درستيز اردوي نپال اجازه دخالت در اقتدار حکومت او را خواهد داشت یا خیر، استعفا داد.
پاراچاندا صدر حزب کمونیست متحد نيپال ( مائوئیست ) نیز هست. [ در اوایل 2009سال، حزب کمونیست نيپال ( مائوئیست ) پس از وحدت با حزب "مشعل" که قبلا از آن انشعاب کرده بود؛ نام خود را به حزب کمونیست متحد نيپال ( مائوئیست ) تغییر داد. مشعل از مخالفین سرسخت مفهوم "مائوئیزم" و جنگ خلق بود.]. پاراچاندا لوي درستيز اردوي نيپال ( روکمنگود کاتاوال ) را به دلیل سرپیچی از فرمان های حکومت، مقاومت در مقابل قانون اساسی موقت و " توافقنامه صلح جامع " که جنگ خلق دهساله را پایان بخشید، عزل کرد. اما رئیس جمهور نيپال ( رام باران یاداو ) تصمیم گیری پاراچاندا را ملغی کرده و به لوي درستيز دستور داد که در پست خود بماند. البته جنرال کاتاوال پیشاپیش نامه دولت پاراچاندا مبنی بر عزل خود را رد کرده بود. او از دستور  وزیر دفاع ( رام بهادر تاپه ) نیز، که به اصطلاح مسئول اردوي نيپال است، سرپیچی کرد و حاضر نشد " تا رسیدن به توافق"، موقتا جنرال دیگری را بر جای خود بنشاند.

روز بعد، پاراچاندا در سخنرانی استعفای خود، بالاي رئیس جمهور نيپال به دلیل " نقض قانون اساسی و عملکرد غیر قانونی" انتقاد کرد و این کار وی را حمله ای به " این دموکراسی نوزاد و روند صلح " خواند. او گفت: « من به جای در قدرت ماندن و تعظیم در مقابل عناصر خارجی و نیروهای ارتجاعی، از این حکومت استعفا می دهم. »

[ ادامه...]

 

جمهوري اسلامي ايران: در يك دست شمشير در يك دست قرآن

انتخابات اخير رياست جمهوري در جمهوري اسلامي ايران و پيامد هاي بعدي آن، از يكطرف ماهيت استبدادي جمهوري اسلامي ايران و ازجانب ديگر ظرفيت انفجاري عظيم توده يي ناشي از تحميل چند دهه ارتجاع و استبداد اسلامي بر مردمان ايران را بخوبي و روشني نشان داد.
ايرانيان در انتخابات قبلي رياست جمهوري ايران، كه در نتيجه آن احمدي نژاد براي بار اول به رياست جمهوري رسيد، كمتر سهم گرفتند. دليل آن، نا اميد شدن بخش هاي مهمي از آنها، از برنامه ها و عملكرد هاي جناح " اصلاح طلب " جمهوري اسلامي ايران بود. اين وضعيت عملا به نفع جناح " اصول گرا " تمام شد. اين جناح پايه هاي اجتماعي و طرفداران خود را منظما سازماندهي و بسيج كرد و توانست به آساني انتخابات را ببرد.

[ ادامه...]

 

پايان غم انگيز يك نبرد شجاعانه


نبرد شجاعانه ببر هاي تميل در سريلانكا كه تقريبا سه دهه دوام نمود، در ماه مي امسال به نحو غم انگيزي پايان يافت. اين نبرد، سال هاي سال برجسته ترين جنبش مسلحانه در كل شبه قاره هند محسوب مي گرديد. فقط اخيرا در دوران جنگ خلق در نيپال، جنگ خلق مائوئيستي درين كشور، توانست براي چند سالي، قبل از منحرف شدن از مسير اصولي و اصلي مبارزاتي، دامنه و تاثير گزاري بيشتري نسبت به جنبش مسلحانه ببر هاي تميل حاصل نمايد و سراسر نيپال را در نوردد. دليل اين امر آن بود كه جنگ خلق در نيپال از لحاظ ماهيت طبقاتي و انقلابي خود ميتوانست به يك جنبش فراگير توده هاي نيپالي مبدل گردد. اما جنبش مسلحانه ببر هاي تميل اصولا نمي توانست به يك جنبش مبارزاتي سرتاسري در سريلانكا مبدل گردد. تميل ها در سريلانكا يكي از مليت هاي تحت ستم را تشكيل مي دهند كه صرفا بخش كوچكي از نفوس آن كشور را در بر مي گيرد. جنبش مسلحانه ببر هاي تميل يك جنبش مبارزاتي محدود به همين مليت تحت ستم بود و بنا به محدوديت ذاتي ناسيوناليستي خود نمي توانست به يك جنبش مبارزاتي سرتاسري توده هاي مليت هاي مختلف سريلانكا مبدل گردد.  اما عليرغم اين محدوديت، ببر هاي تميل توانستند تقريبا سه دهه شجاعانه بجنگند و حتي در مقابل لشكر كشي تجاوزكارانه توسعه  طلبان هندي مقاومت كنند و آن لشكر كشي را به ناكامي مواجه سازند.

پروسه مذاكراتي كه چند سال قبل ميان ببر ها و دولت سريلانكا در اثر به اصطلاح ميانجيگري دولت ناروي شروع گرديد، خوره اي بود كه بجان ببر ها افتاد. اين مذاكرات بار بار منجر به امضاي توافقنامه هايي براي آتش بس و موافقه كلي روي حقوق مليتي تميل ها در سريلانكا گرديد، اما اين موافقتنامه ها عمدتا از جانب دولت سريلانكا با توسل به بهانه هاي گوناگون نقض گرديد و جنگ دوباره از سر گرفته شد. درين جريان افق ديد ببر ها حتي در همان چهارچوب محدود ناسيوناليستي نيز محدود تر و محدود تر گرديد و سر انجام شكل خواست خود مختاري مليتي براي تميل ها در سريلانكا را گرفت. مذاكرات و در گيري هاي دوسه سال اخير اساسا روي حدود و ثغور اين خود مختاري دور مي زد و ببر ها كلا خواست استقلال طلبي را كنار گذاشته بودند. بدينسان بطور كلي پروسه مذاكرات در عين حال پروسه محدوديت روزافزون سياسي و نظامي براي ببر ها نيز بود.

 

[ ادامه...]

 

 

بزرگترين ورشكستگي مالي صنعتي تاريخ امريكا


جنرال موترز، بزرگترين كمپني موتر سازي امريكا و جهان رسما اعلام ورشكستگي كرد. دولت امريكا قبلا 20 ميليارد دالر به اين كمپني تزريق كرده بود تا از ورشكستگي رسمي آن و تاثيرات منفي ايكه اين وضعيت بر مجموع اقتصاد امريكا تحميل خواهد كرد، جلوگيري نمايد. با وجود اين، خلاف انتظار اوليه دولت امريكا و گردانندگان كمپني، اين امر اتفاق افتاد. اين، بزرگترين ورشكستگي مالي صنعتي در تاريخ امريكا محسوب مي گردد.
اكنون دولت امريكا براي احياي كمپني، 30 ميليارد دالر ديگر به آن تزريق خواهد كرد. به اين ترتيب مجموع سهام دولت امريكا در اين كمپني به 60 % كل سهام خواهد رسيد. علاوتا در حدود 10 ميليارد دالر توسط كانادا به اين كمپني تزريق خواهد شد و مجموعا 5/12 % كل سهام به آن تعلق خواهد گرفت. در واقع كمپني جنرال موترز به كمپني اي مبدل خواهد شد كه 5/72 فيصد كل سهام آن دولتي و صرفا 5/27 % كل سهام آن خصوصي خواهد بود.

[ ادامه...]

 

چو پيكاري ظفر يابد رجز خوان
ميان جنگ وقت ادعا نيست


 


 

دردي سختي است
سخت ترين درد ها
درد شكستن ياران
و درد متعاقب آن
درد پدرود گفتن شان با آرمان
و درد متعاقب آن
درد نقض عهد و پيمان شان
و درد متعاقب آن
درد شهادت عليه همسنگران شان.

ببر امازون
وقتي در جنگل بود
و مي جنگيد
ما را در هر گوشه جهان
نبرد هايش براي جنگيدن آماده مي كرد.
و وقتي هم در قفس بود
ولي مي غريد
غرش هايش به ما نيرو مي بخشيد.
ازينرو ما همه در سراسر جهان
براي حفظ جانش با جان كوشيديم
و از نان اندك خود زديم
و براي زنده ماندنش خرچ كنيم.
اما وقتي از درون زندان
براي صلح و تسليم زوزه كشيد
ديگر از آن ببر جنگي و غرش هايش
اثر و نشانه اي باقي نماند
و ناگهان ببر ديروزي مان را
در هيئت يك گوره ناتوان يافتيم.
او شكست
با آرمان پدرود گفت
نقض عهد و پيمان كرد
و خود شهادت زنده اي عليه ما گشت.
پس لشكرش شكست و پراگنده گشت
و ياران همسنگرش نيز
يكي يكي به اسارت افتادند
و او جان و تن به صلح خواهي سپرد
اما به صلح نرسيد
و حتي به تسليمي هم نرسيد.
فرجامش اگر همچو مائو نشد
مي توانست همچون چيائو باشد

[ ادامه...]