Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

سائر شبنامه ها و اعلامیه های تحریم انتخابات رژیم پوشالی

حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان در شبنامه مورخ اول سرطان سال جاري خود، كه در صقحات قبلي اين شماره از شعله جاويد درج گرديده است، تمامي شخصيت ها و حلقات ملي، دموكرات و انقلابي كشور را به تنظيم يك مبارزه مشترك براي پيشبرد كارزار مبارزتي تحريم انتخابات عوام فريبانه و نمايشي اشغالگران و دست نشاندگان شان، بر مبناي مواضع و شعار هاي مشترك، فرا خواند. گر چه متاسفانه، بنا به دلايل گوناگون، قادر نشديم يك مبارزه سازماندهي شده مشترك درين راستا را با تمامي شخصيت ها و حلقات متذكره پيش ببريم، ولي با آنهم چندين تشكل چپ و ملي – دموكراتيك ديگر، علاوه از حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان، نيز بر مبناي خط حركي مبارزاتي خود شان، دست به تحريم انتخابات رژيم زده و شبنامه ها و اعلاميه هايي را انتشار دادند.
ما درين شماره از شعله جاويد، اين شبنامه ها و اعلاميه ها را، به منظور پخش بيشتر آنها و توام با حسن نيت مبارزاتي مبني بر ضرورت همسويي و هماهنگي عملي مبارزاتي ميان حزب و تمامي شخصيت ها و حلقات متذكره، در عين پيشبرد مبارزات ايدئولوژيك – سياسي سالم بر سر اختلافات، در موارد لازمه و در سطوح مختلف ، درج مي نمائيم.
همسويي و هماهنگي عملي مبارزاتي ميان تمامي شخصيت ها و تشكلات مقاومت خواهانه كمونيست، چپ و ملي - دموكراتيك انقلابي افغانستاني، چه در داخل و خارج كشور فعال باشند و چه صرفا در داخل و يا خارج حضور داشته باشند، در شرايط كنوني كشوري، منطقه يي و جهاني يك ضرورت انصراف ناپذير و غير قابل چشم پوشي است. ما مي توانيم – و بايد – مبارزات ايدئولوژيك – سياسي بخاطر حل و فصل و يا حد اقل تصريح و تثبيت درست و اصولي اختلافات موجود ميان اين مجموعه را، به شيوه اي پيش ببريم كه هم قاطع و مبتني بر اصول باشد وهم بتواند باعث ايجاد همسويي و هماهنگي مبارزاتي ميان ما گردد.
حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان با درك هرچه عميق تر اين ضرورت مبارزاتي، نه تنها كل بدنه تشكيلاتي خود در داخل كشور را بيشتر از پيش در چنين راستايي بسيج مي نمايد، بلكه از واحد هاي مختلف هواداران خود در خارج از كشور نيز جدا تقاضا مي نمايد كه با استواري و متانت بيشتر درين راستا گام بردارند.
يكي از الزامات جدي اوليه در تامين درست اين مامول اصولي و ضروري، سازماندهي همآهنگ مبارزات قلمي واحد هاي مختلف هواداران حزب و يكايك منسوبين اين واحد ها، و جلوگيري از پراگنده كاري و پراگنده نويسي آنها است. حزب با درك ضرورت اين سازماندهي، مدت ها قبل، بخش مستقلي را بنام " هواداران " در صقحه انترنيتي شعله جاويد باز نموده است تا هواداران حزب در خارج از كشور بتوانند نوشته هاي شان را دران درج نمايند و فعاليت هاي مبارزاتي عملي شان را از آن طريق انعكاس دهند و پس از مدتي بتوانند صفحه انترنيتي مستقل خود را باز نمايند. اما متاسفانه در طول يكسال گذشته، در يكي دو مورد، نوشته هاي هوداران حزب، نه از طريق بخش" هواداران " در صفحه انترنيتي شعله جاويد، بلكه از طرق ديگري منتشر گرديده اند. طبيعي است وقتي خود هواداران حزب دست به پراگنده كاري بزنند و همانند عناصر سرگردان فاقد ميدان نشراتي، در لابلاي سايت هاي غير خودي و فاقد احساس مسئوليت سرگردان باشند، نبايد از ديگران گيله و شكوه نمائيم كه چرا " يك زاغ را چهل زاغ مي سازند " و هر حركت شخصي مخالف از جانب يك عضو يا هوادار حزب عليه خود شان را به يكي از رهبران حزب و حتي كل حزب نسبت مي دهند.
همه منسوبين حزب، به شمول هواداران حزب در خارج از كشور، بايد جدا توجه داشته باشند كه مبارزات شان عليه انحرافات بايد اصولي و سازنده باشد و نه مبتني بر عكس العمل در مقابل حملات شخصي عليه خود شان و يا چسپيدن به مسائل فرعي و كناري. فقط مبارزات اصولي قادر است كه به نحو اصولي و موثر، عناصر سكتاريست و فاقد احساس مسئوليت را يا وحدت طلب و مسئوليت پذير سازد و يا از گردونه مبارزات انقلابي به بيرون پرتاب نمايد. 

انتشار اعلاميه ذيل در صفحه انترنيتي " شورش " يك حركت مبارزاتي عليه انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم پوشالي محسوب مي گردد. به همين خاطر اين اعلاميه در صفحات شعله جاويد انعكاس داده مي شود.
صفحه انترنيتي " شورش " متعلق به هسته " مائوئيست هاي افغانستان " است، ولي در پاي اعلاميه امضاي هسته مذكور وجود ندارد. دليل اين كار براي ما روشن نيست.

انتشار اين اعلاميه در صفحات شعله جاويد به مفهوم تائيد كامل متن اعلاميه و بصورت كلي تر به مفهوم تائيد كامل خط حركي صفحه انترنيتي انتشار دهنده اين اعلاميه و هسته مربوطه نيست.

 

انتخابات فرمایشی را تحریم کنید!


هموطنان عزیز!
باردیگر دسته ای ازلفاظان دو رو وشعبده بازان مکاروحیله گرکه از طریق مزدوری به امپریالیستهای اشغالگرکیسه شان راپرمیکنند، خودرادرمعرض انتخاب شما قرارمیدهند. آنها با هزاران ترفند وحیله گری ازشمامیخواهندتایکی ازآنهاراانتخاب کنیدکه برای مدت معینی به شما"رسماخیانت"کند. شما یکی از آنهاراانتخاب کنید تاقانونامعاهدات برده سازوفقرآفرین راباباداران غارتگرش امضانماید، ذخایرمادی ومعنوی مملکت رابه معامله گرفته واشغال ده ودیارشما رابنام شما قانونی جلوه بدهد. شمایکی ازآنهارا انتخاب کنیدتابنام شماتحقیر،اهانت وسرخوردگی تان را "آزادی" نام کند،آتشباری برخانه وکاشانه تان را"مبارزه بادشمنان افغانستان"بخواند،برادران مقتول شمارا "تروریست"بنامد، سرزمین شماراقرارگاه دایمی کنترول ممالک شرق وجنوب آسیابسازد. وابستگی واسارت شمارادراین مدت ادامه داده وآوازاعتراض برحق شماراخفه سازد.
کسانی که خودراکاندیدکرده اند، همه وهمه چهره های اندکه شماآنهاراخیلی خوب میشناسید. اکثریت آنهاتادیروزبر خانه های شماآتش میباریدند. فرزندان تان راشکنجه میکردند، یاهمکارمتجاوزین روسی بودندویاسردرآستان پاکستان،ممالک عربی وآخندهای ایرانی می سائیدند. هیچکدام آنهانه دردشمارامیداندونه ازرنج، بیچارگی،آوارگی وفقر شماخبردارد. هیچکدام آنهاحتی درحدوحدودسرکاتب بودنش هم حلقه ای ازکوه های زنجیرهائیکه بردست زنان حلقه زده اندراکم نمیکندونمیتواندزیرا، این نظام کمافی السابق تحت قیادت وسیادت امپریالیستهاو منفورترین چهره های ضدآزادی انسان مانندربانی،محسنی،خلیلی،سیاف و امثالهم باقی خواهدماند. هرکدام آنهاکه به قدرت برسدبدون چون وچرا قوانینی ماننداحوال شخصیه اهل تشیع راتصویب خواهدکرد. هیچکدام آنهابرمال وجان شما ترحم روانداشته وبنوبه خودخواهدکوشیدتامانندسیاف، خلیلی،قانونی وفهیم زمین های مردم بیچاره وبیدفاع راغضب وبفروش برسانند.
هیچکدام ازاین شعبده بازان مخالف اشغال افغانستان نبوده، بلکه برای ادامه اشغال کشوروتحقیرمردم آزادیخواه افغانستان فن وفریب نووجدیدی رادرجیب بغل شان آماده دارند. هریک ازآنهانماینده وسرسپرده یک جناح امپریالیستی بوده ودرحقیقت ازمنافع آن درافغانستان نمایندگی میکند. هیچکدام آنها قادر به ایجادصلح، آرامش ورفاه نبوده وهرکدام ازآن ها درصدداست تاازغارت شماودهن کیسه گرفتن باامپریالیستها ،جیب خودراپرکند.امپریالیستها عاملین درجه اول سیه روزی، فقر، بیکاری وویرانی افغانستان میباشند. آنهابودندکه طالبان رابوجودآوردند.آنها موجد گلبدین، برهان الدین، خلیلی، محسنی ودیگران هستند. آنها دیروزازطریق طالبان شمارابه خون می کشیدوامروزببهانه مبارزه باطالبان. تازمانی که آنهادرکشورشماهستند، صلح،آرامش ورفاه مردم افغانستان جزخواب وخیال بیهوده چیزدیگرنیست. آنهااشغالگرندواشغالگران برای شما، کار، بهروزی، رفاه وآرامش به ارمغان نخواهندآورد.آنهابه این شعبده بازان مکار اجازه نخواهنددادکه ازحدوحدوداصلاحات نیم بنداداری پیشترحرف بزنند. آنهااین شعبده بازان رابرای نمایش نیازدارندودرحقیقت امراین امپریالیستها وارتش های تادندان مسلح شان میباشند که اموررااداره میکنند.
ازجانب دیگر، آیامیتوان گفت که دریک کشورمستعمره میتواندانتخابات آزادوجودداشته باشد؟ درکشوریکه همه چیز آن دراختیارامپریالیست هامیباشد، آیا میتوان کاندیدای مستقل ازاراده امپریالیستهارا سراغ داشت که آرزوهای مردم راانعکاس بدهد؟ آیادریک کشور تحت اشغال  تبلورخواستهای مردم درسیاست ممکن است؟ مردمی که آگاهی سیاسی شان در حدودمراجعه به خوانین، سیدوملا است، آیادرانتخابات میتواندجزاین ستمگران کسان دیگرراانتخاب کنند؟ درچنین جامعه یی آیاکسان دیگرجزاین رهزنان تعین کننده آرای مردم هستند؟ اینهاهستندکه ازطریق دلالی سیاسی آرای دهقانان مظلوم رابه این وآن میفروشند. معامله فروش آرای محمدمحقق به سیاف وده هانمونه دیگرراهمه مابیاد داریم. انتخابات که حتی درپیشرفته ترین ممالک اروپائی وامریکائی جزترفندوفریب مردم، وعده دادن سرخرمن وعمل نکردن به آنها،چیزدیگرنیست چطورمیتوانددرافغانستان انعکاس دهنده آرای شماباشد؟ انتخابات رقابت بین سران مرتجع تاجک, پشتون، ازبک، هزاره وترکمن را درسطح مردم عام وتا کوچه وخیابان می کشاندوبرحدت وشدت نفاق ملی وتنفربرادرازبرادرمی افزاید.
شما دیدید که ازطریق انتخابات ممکن است منفورترین چهره ها برشما حاکم شوند. تجربه انتخابات گذشته پارلمان نشان دادکه بدترین دشمنان مردم افغانستان میتوانند ازاینطریق بقدرت برسند. گلاب زوی، علومی، سیاف، خلیلی، محسنی، قانونی و...غیره را تماشا کنید. چه کسی فراموش کرده که همین هابودندکه کابل رابه ویرانه تبدیل کردند وبه فروش آثارتاریخی وموزیم شمااکتفا نکرده حتی زنان ودختران جوان این مملکت راربوده دربازاربرده فروشی به کنیزی فروختند. اینهابودندکه جنایات بیشماری رادرحق مردم این سرزمین مرتکب شدند. اینها بودند که بپای معاهده ننگین بن، کشورشمارابه امپریالیست های غربی فروختندتاآنرا به پایگاه نظامی دایمی شان مبدل سازند. اینها بودند که ملکیت واختیاری راکه اجدادمابراین سرزمین درمدت 2000سال ازآن دفاع کرده بودند، درمقابل دالرامریکای بفروش رسانیدند. همین هابودندوهستندکه به نفاق میان پشتون وهزاره، پشتون وتاجک، ناجک وهزاره، پشتون و ازبک برای مقاصد خوددامن میزنند. اینهاشمارا بجان برادرتان می اندازند تاخودازآن سودببرند. کسی که سرکاتب نمایشی افغانستان میشود، جزاینکه همین کارهارابکند،هیچ راه دیگری نداردولوهرقدرصالح وخیرخواه باشد. هرکسی دراین مسابقه پیروزشود، کسی است که امپریالیستهابرروی اوبه موافقت رسیده اند. این شخص اگرحامدکرزی نباشد، بدون شک مزدورتر،میهن فروشتروچاکرترازاوست. کسی که بقدرت میرسد،بزرگترین نفاق افگن ملی میباشد. زیرا امپریالیست ها فقط کسی را برکرزی ترجیح میدهد که ازاو غلام تر وبی اراده تر باشد.
هموطنان عزیز!
دفاع ازآزادی میهن  واستقلال طلبی تان راباتحریم کردن این مسخره گی که انتخابات ریاست جمهوری نام دارد، شروع کنید. آنهادرمطبوعات شان ازانتخابات آزادحرف میزنند. شمامیدانیدکه دربیشتراز15 ایالت افغانستان جنگ درجریان است. دراین ولایات عوامل دولتی قادرنیستندآزادانه گشت وگذارنمایند.آیادرچنین شرایطی میتوان ازانتخابات آزادحرف زد؟ آنها ازایجادیک دولت مشروع وقانونی حرف میزنند، آیادولتی که درسایه تیغ وتبرسربازان اشغالگر قراردارد، میتواندمشروع وقانونی باشد؟ نه. یگانه چیزمشروع وقانونی تحریم این انتخابات ودرخانه نشستن میباشد. بگذاریدامپریالیستها درک کنندکه فقط میتوانندچند مزدور بی ارزش رابخرندنه اراده مردم شجاع افغانستان را.


مردم شریف افغانستان درانتخابات نمایشی سهم نگیرید!

تحریم انتخابات سیلی محکمی است بررخسار طالبان وباداران شان. 

زنده باد مردم افغانستان!       نابودبادانتخابات سرکاری ونیرنگ بازی مزدوران ارتجاع!

==========================================================

درج اعلاميه ذيل، كه بصورت دست بدست در داخل كشور پخش شده است، در صفحات شعله جاويد، به منظور تبليغ بيشتر براي يك حركت مبارزاتي عليه انتخابات رژيم پوشالي صورت مي گيرد و تائيد كامل مطالب مندرج در اعلاميه و تائيد كامل خط ايدئولوژيك – سياسي سازمان انتشار دهنده آن را در بر ندارد.  
حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان با سازمان انتشار دهنده اين اعلاميه اختلافات ايدئولوژيك – سياسي نسبتا مهمي دارد و اميد وار است كه بتواند هر چه زود تر اين اختلافات را در صفحات " شعله جاويد " انعكاس دهد.

 

با تحریم انتخابات، چپ منحرف را بی نقاب سازیم


و اینک بار دیگر امپریالیست های ریز و درشت به سردمداری ایالات متحده امریکا، سناریوی انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی را به عنوان «مهمترین کار دموکراتیک» در افغانستان به راه انداخته و با اختصاص 240 ملیون دالر، از سازمان ملل تا دولت ها و رسانه های امریکایی و اروپایی هیاهو سر می دهند تا با چنین شگردهایی از یکسو تجاوز عریان و اشغال کثیف شان را پوشانده، رنگ «دموکراتیک» بدهند و از سوی دیگر برای دولت  قلاده بند شان به اصطلاح با رأی و انتخاب آبرویی کمایی کنند. درین میان امریکا هزاران سرباز دیگر با دهها جت و هلیکوپتر را به بهانة تأمین امنیت برای تنگتر نمودن حلقة اشغال وارد کشور ما نموده و لذا شرکت درین انتخابات جز خدمت به پیاده نمودن سیاست های امپریالیستی چیز دیگری بوده نمی تواند.
با اینکه درامة مسخره و مضحک انتخابات با سروصدا ها و حتی با اعلامیه از سوی اوباما همراه است، اما مردم افغانستان خوب می دانند که «هر آنکه را امریکا بخواهد همان را به قدرت می رساند» زیرا مردم از دوران روس ها این را در عمل یافته اند که باداران کرملین چگونه سگان خلقی و پرچمی شان را یکی پی دیگری بر اریکة قدرت می نشاندند و به این خاطرکوچکترین تمایلی از سوی مردم برای شرکت در این انتخابات دیده نمی شود، اما عده ای از مزدوران پروپاقرص امپریالیست ها در به اصطلاح «نهادهای جامعة مدنی» هیاهو راه می اندازند تا اگر بتوانند شکلکی برای این انتخابات بتراشند. اینان که غیر ازین وظیفه ای ندارند، درین جا مورد بحث ما نیستند، بحث اصلی این نوشته در مورد موضعگیری مارکسیست ها و مدعیان دروغین مارکسیزم در مورد انتخابات است.
شرکت در انتخابات و تشویق مردم به شرکت در چنین انتخاباتی (شرکت در هرنوع انتخابات در دوران اشغال کار ضد مارکسیستی
است، اینکه انتخابات ریاست جمهوری را با کلمات تند و انقلابی نمایی های دروغین رد کرد، اما با تمام وجود به پای انتخابات شوراهای ولایتی بوسه زد، برای آن کاندید داد، شعار نوشت، پوستر چاپ کرد، تبلیغ کرد و مردم را به شرکت در آن تشویق نمود، به معنی گوشت را خوش داشتن و از شورباش بد بردن، و این سالوسانه ترین برخوردیست که تشکلات بی مشی، پشت کرده به ایدیولوژی پرولتری، ترشیده و به بن بست رسیده به آن توسل می جویند) جز صحه گذاشتن بر اشغال و در نهایت خدمت به برنامه های اشغالگران چیز دیگری نیست. با حضور 90 هزار نیروی امریکا و ناتو که به زودی به بیش از یک صد هزار نفر خواهد رسید، غیر از مستعمره نامی بر افغانستان گذاشتن جز حماقت سیاسی چه بوده می تواند.
 اینکه در یک کشور مستعمره و نیمه فیودالی ارادة مردم چه معنی و مفهومی دارد و وظیفة مارکسیست ها در چنین کشوری چیست، علم مارکسیزم آن را به روشنی بیان داشته و تجارب عملی احزاب کمونیستی، مخصوصاً حزب کمونیست چین به رهبری رفیق مائوتسه دون و موضعگیری های سازمان جوانان مترقی در دورة 12 شورا، چراغ راه ماست و عدول از آن جز پشت کردن به این اصول چیز دیگری بوده نمی تواند. نیروهای امریکا و ناتو (پکت نظامی کرکسان سرمایه داری زیر تسلط کامل امریکا) مالک و صلاحیت دار اصلی کشور ما می باشند و دولت افغانستان، دولتی دست نشانده و مزدوریست که نه تنها مولود این نیروهاست بلکه ناف زندگی آن به واشنگتن بسته بوده، تمام مصارف نظامی و غیر نظامی آن را امریکا و متحدانش می پردازند که اگر یک روز از حمایتش دست بردارند چون پوقانه ای خواهد ترکید. وقتی کرزی پنج سال پیش با به اصطلاح رأی مردم به ریاست جمهوری رسید و مدتی قبل با گریه و زاری از بادارش اوباما خواست تا ملکی ها را بمباران نکند، اما اوباما برایش مغرورانه جواب سربالا داد که نیروهایش در افغانستان به این کار ادامه خواهند داد و مردم افغانستان را خواهند کشت، هر دبیلی را به این نتیجه باید رسانده باشد که دولت پوشالی افغانستان و ارگان های مکمل آن چون پارلمان و شوراهای ولایتی، چه قدرت و صلاحیتی دارند و شرکت در انتخاباتی که چنین رییس جمهور، پارلمان و شوراهای ولایتی را انتخاب کند، غیر از به میدان انداختن برگ وطنفروشی چیز دیگری بوده می تواند؟ اینکه گفته می شود که این نیروها برای نابودی تروریست های القاعده و طالب به افغانستان آمده و با رفع این غایله دوباره به خانه های شان برخواهند گشت، جز شگردی جهت خاک زدن به چشم مردم افغانستان چیز دیگری نیست که اگر چنین می بود، کرزی و سپنتا با امضای معاهدة ستراتیژیک برای90 سال بر حضور نیروهای اشغالگر در افغانستان مهر تأیید نمی گذاشتند. بنابرین زیر چتر چنین استعماری، انتخاب و رأی مردم مضحک ترین چیزیست که اگر قرار باشد رأی مردم افغانستان قابل احترام باشد، اولین انتخاب آنان جز خروج ارتش اشغالگر از کشور شان چیز دیگری نخواهد بود.
 در مـیـان کاندیـدان به اصـطلاح مـطـرح
ریاست جمهوری (کرزی، عبدالله و احمدزی) کدام شان از زنجیر غلامی امریکایی ها رها اند؟ که اگر همین فردا دستوری از کاخ سفید نه که از سفارت امریکا در کابل مبنی بر کنار رفتن شان از کاندیداتوری داده شود، هر سه شان چون باشه های روی دست لحظه ای مکث نکرده، استعفا خواهند داد. مردم افغانستان شاهد اند که امریکایی ها چگونه این سه تن را درین چند سال بر قدرت سوار کرده و دو تای شان را چطور پایین نمودند. 90 درصد اعضای شوراهای ولایتی را قومندانان جنایتکار جهادی و طالبی تشکیل می دهند که فکری جز جاسوسی و دریدن هست و بود مردم را ندارند. لذا تکیه زدن در کنار اینان و در سایة اشغال، فقط تن دادن به خیانت و پشت کردن به انقلاب است.
با اینکه امروز حتی «چپ مدالگیر» نیز با تمام مدال هایی که بی هیچ شرم و ننگی از دست این اشغالگران و قاتلان زحمتکشان افغانستان به گردن آویخت، زیر فشار سازمان های چپ که در برابر اشغال موضع مارکسیستی دارند، شرم شرمک لفظ «اشغال» را به جای «مداخله» که سال ها آن را به خورد جوانان معصومی داد و به مشاطه گری اشغالگران پرداخت، به کار می گیرد، مگر به هیچ عنوان از شرکت در انتخابات (اینان در کنفرانس بن، لویه جرگه اضطراری، لویه جرگه تصویب قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی در زمانی که مردم با حملات هوایی اشغالگران و انفجارهای طالبان سلاخی می شدند، شرکت کرده و از دست کرزی و مجددی مدال گرفتند و بعد از انتخابات ریاست جمهوری که کرزی برنده شد، با بی شرمی نوشتند که «انتخابات لگد تاریخی بر پوزة جنگ سالاران» و به این صورت نتوانستند که از مغازله با اشغالگران و مزدوران شان دست برندارند) دل نکنده، با اینکه به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بی میلی نشان می دهند (معلوم نیست چرا این بار نمی تواند «لگدی بر پوزة جنگ سالاران» باشد) اما به پای شوراهای ولایتی سجده زده، برای سر رسیدن انتخابات پارلمانی که بسیار پر سود و مدال آور است، از حالا لحظه شماری می کنند و به این صورت در انبان هم این و هم آن را دارند. از جاییکه مارکسیست ها با هر پدیده برخورد طبقاتی دارند و تیوری های فنا ناپذیر رهبران این ایدیولوژی را چراغ رهنما قرار داده، لذا نمی توان شرکت و یا عدم شرکت در انتخاباتی را که زیر سایة اشغال صورت می گیرد، ازین پرتو خــارج دانسـت و الـی کــه بـه
مارکسیزم پشت کرد.
پارلمانتاریزم مهمترین ابزار و ستراتیژی احزاب بورژوایی برای رسیدن به قدرت سیاسی است. این احزاب که به وسیلة سرمایه داران تمویل می شوند و حافظ منافع کمپنی های سرمایه داری اند، در جوامع سرمایه داری تمامی قوانین و ارگان های اعمال قدرت را در دست دارند، لذا به جز احزابی که پابند به این قوانین که شاخص ترین قیدهای آن ها احترام به مالکیت خصوصی و ارزش اضافی است، نباشند، ممکن نیست به قدرت برسند و به این خاطر وقتی خروشچف در پی تغییر ماهیت سوسیالیستی اتحاد شوروی که رهبران بزرگ پرولتاریای جهان (لنین و ستالین) با خون بلشویک های قهرمان آن را اعمار کرده بودند، برآمد، «پارلمانتاریزم» را به عنوان ستراتیژی «مقدس» احزاب ریویزیونیستی قرار داد و جهانیان نتیجة آن را در آزمون شیلی به روشنی یافتند. اما شرکت احزاب کمونیستی در انتخابات پارلمانی (و هر انتخابات دیگری)  کشورهای سرمایه داری که مورد اشغال قرار نگرفته، خود اشغالگرند، ماهیت سرمایه داری، رشد فکری زحمتکشان و مطرح شدن این احزاب از نظر ذهنی در میان  توده های مردم می باشد که از آن به عنوان یک تاکتیک استفاده می گردد؛ انقلاب درین کشورها با کشورهای مستعمره و نیمه فیودالی بسیار فرق دارد، زیرا در کشورهای سرمایه داری انقلاب در شهرها و به شکل قیام های توده ای به سر می رسد. رهبری این قیام ها که منجر به سرنگونی سرمایه می گردد، به عهده پرولتاریاست. این کشورها تحت اشغال قرار ندارند و به این اساس احزاب مارکسیستی شرکت در هر نوع انتخاباتی را تاکتیک قرار داده، با نشان و آرم حزب و سازمان شان بهترین تیوریسن های خود را به پارلمان می فرستند تا با  دانش تیوریک و زبان رسا خیانت های رژیم و ماهیت ضد مردمی آن را افشا و از منافع زحمتکشان دفاع نمایند، نه افراد بی دانش و بیسوادی که چشم بسته هر چیزی را قبول کنند، یک کلمه بر ضد اشغال نگویند و حتی ندانند که کدام کارت را برای  رد و یا تأیید مسئلة ساده ای بالا نمایند، واقعیتی که با هیچ ژست و ادای انقلابی و «تند خویی» توجیه و نمی توان آن را کتمان کرد. تصمیم بلشویک ها به رهبری لنین برای شرکت در دوما به خاطر افشا نمودن ماهیت ضد مردمی دولت حاکم بود، نه به خاطر به دست آوردن امتیازهای مادی از دولت مزدور و اشغالی و کسب مدال های امپریالیستی از اشغالگران؛ زیرا بلشویک ها هر نوع هماغوشی با سرمایه داران را بیشرافتی و خیانت به زحمتکشان دانسته، چنین چپ هایی را دشمنان مارکسیزم خطاب می کردند. در کشورهای اشغالی، شرکت در هر انتخاباتی جز تأیید اشغال چیز دیگری نیست زیرا در چنین وضعیتی مارکسیست ها وظیفه دارند تا طرق مقابله با این اشغال و رهایی میهن شان را از قید اسارت جستجو کنند. این مقابله جز با رعایت کامل اصول پنهانکاری، تشکیل مخفیانة پیشاهنگ و زیر لوای آن به راه انداختن جنگ خلق با ابزار دیگری ممکن نبوده، تمام تلاش ها بر روی تدارک چنین جنگی و تضعیف اشغالگران باید متمرکز باشند، نه اینکه با شرکت در انتخابات سرکاری برای دولت پوشالی و قانون اساسی رسمیت قایل شد و کلمه ای بر ضد اشغال کشور بر زبان نیاورد و «دوستانه» از آنان خواست تا جاسوسان شرفباختۀ خود شان را محاکمه کنند و از دست آنان  مدال «شجاعت» دریافت کرد!! هیچ انقلابی و کمونیستی که ذره ای به اصول مارکسیزم متعهد و بویی از اندیشة مائو برده باشد، این خیانت به مارکسیزم و خدمت به بورژوازی اشغالگر را در هیچ جای دنیا نمی پذیرد جز «اکادمیسین» های پست خلقی و پرچمی که در هر خم روزگار صد بار مادر وطن را به حراج گذاشته و آن را در زیر پای تجاوز و اشغال عریان انداخته و بر صدر «شورای انقلابی» متجاوزان به ناموس وطن نشسته باشند. شرکت در انتخابات و آن را کار «دموکراتیک» مارکسیست ها جلوه دادن، جز همزبانی با اشغالگران و مزدوران پست «نهادهای جامعة مدنی» آنان چه بوده می تواند؟ چپ مدالگیر و چپ لیبرالیزه شده که از یکسو کلمة اشغال را بر زبان می آورند و با چشم باز می بینند که مادر وطن چگونه در زیر چکمه های اشغال نفس می زند، اما از سوی دیگر بر انتخابات شوراهای ولایتی مهر «دموکراتیک» می کوبند. در شرایط اشغال هر کاری که در خدمت رهایی وطن از قید استعمار و تجاوز باشد، کار دموکراتیک بوده و عکس آن کار انقیادطلبانه است که مارکسیست های انقلابی آن را با تیزبینی از یکدیگر جدا می سازند به خاطری که زحمتکشان در دام تزویر اشغالگران نیفتند.    
 رفیق مائوتسه دون در اثر جاودانش «مسایل جنگ و ستراتیژی» این وظیفه را برای حزب و پیروانش با چنان وضاحتی بیان داشته که هیچ معامله گری با هر زبان و قلمی قادر نیست آن را وارونه جلوه دهد و چشم انقلابیون را پر از خاک سازد. «... ویژگی های چین درین است که کشور مستقل و دموکراتیک نیست، بلکه نیمه مستعمره و نیمه فیودالی است (درحالیکه افغانستان مستعمره و نیمه فیودالی است) در داخل آن رژیم دموکراتیک مستقر نیست بلکه سیستم فیودالی حکمفرماست (در افغانستان رژیم جنایتکار و مزدور). کشوریست که در مناسبات خارجی خویش از استقلال ملی برخوردار نیست بلکه زیر یوغ امپریالیزم قرار دارد. ازین جهت در چین پارلمانی که مورد استفاده قرار گیرد، نیست و حق قانونی تشکیل اعتصابات کارگری هم وجود ندارد. درین جا وظیفة حزب کمونیست علی الاصول این نیست که مبارزة قانونی طویل المدتی را از سر بگذراند تا به قیام و جنگ برسد، بلکه درست عکس این است». و چون شرایط مستعمره و نیمه فیودالی امروز افغانستان شباهت با چین آن وقت دارد (چین نیمه مستعمره بود و دولتِ بر اقتدار آن مستقیماً به وسیلة اشغالگران ساخته نشده و خونریزان و قاتلانی چون سیاف، فهیم، دوستم، ربانی، قانونی، علومی، اسماعیل، اتمر، خلیلی، محقق وغیره در رأس آن قرار نداشتند)، لذا در شرایط کنونی شرکت در هر انتخاباتی، جز فراموش نمودن چین آن زمان و تحلیل داهیانة مائوتسه دون از آن وضعیت و دراز نمودن عمر اشغال و گردن نهادن به مشروعیت نظام مزدور و قانون اساسی آن چیز دیگری بوده نمی تواند که اگر ظاهراً این را با هر لعاب و زرورقی پیچاند و سر زیر ریگ فرو برد و به چشم توده ها خاک زد، نمی توان واقعیت ضد مارکسیستی چنین سیاست هایی را پنهان ساخت. بلشویک ها با استفاده از شرایطی که دوما در آن تأسیس شد و با شرکت در آن به افشای چهرة بورژوازی بزرگ، سیاست های امپریالیستی و اشغالگرانة آن، تبانی این بورژوازی برای حفظ نیروهای سرکوب فیودالی و ضرورت سرنگونی این نیروها، ضرورت وحدت کارگران و دهقانان، محکوم نمودن جنگ امپریالیستی به عنوان یک جنگ ارتجاعی و افشای چهره های کثیف سوسیال شئونیست ها که  شعار دفاع از میهن را سر می دادند، پرداخته و با استفاده ازین موقعیت و این طریق تلاش می نمودند تا شرایط ذهنی انقلاب را مساعد سازند، نه اینکه برای تمثیل دموکراسی امپریالیستی در زیر هر بیرقی گردن خم کنند و القاب جالبی از اشغالگران به دست آورند و بیشرمانه شرکت در رقابت های پارلمانی را معادل شرکت بلشویک ها در دوما قرار دهند. سازمان جوانان مترقی به رهبری انقلابی کبیر رفیق اکرم یاری در دوران دموکراسی نیم بند ظاهر شاهی که انتخابات دورة 12 پارلمانی برگزار می شد، نه تنها در آن شرکت نکرد بلکه  با تحلیل از وضعیت آن زمان و با  نوشتة تحلیلی «مرگ بر انتخابات سرکاری» شرکت در انتخابات آن دوره را تحریم نمود و حتی تاکتیک قرار دادن شرکت در انتخابات را که ریویزیونیست ها برایش سینه چاک می کردند، نیز رد کرد و بر انقلاب قهری تأکید ورزید، این در حالیکه افغانستان در آن زمان کشور مستعمره نبود (مشعل رهایی، ارگان تیوریک سازمان رهایی این را جزء اشتباهات سازمان جوانان ندانسته و لابد مورد تأییدش بوده است)، اما امروز مستعمره می باشد و لذا در زیر این بیرق چرا باید مردم را به شرکت در انتخابات شوراهای ولایتی تشویق کرد و آن را بیشرمانه «کار دموکراتیک» نامید؟ و آیا اگر چپ مدالگیر از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری چیزکی نصیبش می شد، باز هم از شرکت در آن انکار می کرد؟ فرق این دو تا چه است که آن را با چنان غضبی رد می کند و خاک پای این را سرمة چشم می سازد!!
نگاه گذرا به کار پارلمان فعلی که چپ مدالگیر در آن شرکت نمود، هر آدمی با کوچک آگاهی سیاسی را به این نتیجه می رساند که چگونه اشغالگران این چپ را کلوله کرد و در جیب بالایش گذاشت. نمایندگان این چپ در طول حضور شان در پارلمان حتی یک کلمه بر ضد اشغالگران نگفتند و پیوسته از آنان خواستند تا مزدوران بنیادگرا و جنگسالار خود شان را «محاکمه» کنند و این را «گام بزرگ» در راه خدمت به خلق و وظیفة انقلابی نامیده، به این صورت با هم آوایی با «نهادهای جامعة مدنی» که خواهان اجرای عدالت توسط «جامعة جهانی» می باشند، با پذیرش کامل اشغال بر مبارزة توده ها و انقلابی که با بازوان زحمتکشان به ثمر می رسد، خط بطلان کشیدند، تا جاییکه به درگاه وطنفروشان کمیسیون برگزاری انتخابات عریضه برده از گدی گک های امریکایی خواستند تا چند تا از کاندیدان جنایتکار (کرزی، فهیم، خلیلی، راکتی، عبدالله، تنی و پدرام) را اجازه ندهد به این پست کاندید شوند. چپ مدالگیر از یکطرف این انتخابات را رسماً و قانوناً پذیرفت و از سوی دیگر برای افرادی چون اشرف غنی، حبیب منگل، معتصم بالله مذهبی، میرویس یاسینی، اکبربای، فی سبیل الله  و جرثومه های دیگر، جواز «رهبری خلق افغانستان» را صادرکرد!!!
سازمان انقلابی افغانستان با باور به اینکه کشور ما در اشغال کامل امپریالیست ها قرار دارد و مبارزة تزلزل ناپذیر در راه رهایی کشور از قید استعمار و استبداد در بستر داغ مبارزات توده ای بر انتخابات پوشالی ریاست جمهوری، پارلمانی و شوراهای ولایتی که جز صحه گذاردن بر اشغال چیز دیگری نیست، تف انداخته و چپ های دروغینی را که سالوسانه در این انتخابات شرکت می کنند، برای دولت مزدور شکلکی می بخشند و توده ها را از وظایف اصلی مبارزاتی شان منحرف می سازند، بی نقاب ساخته، این دین مارکسیستی را تا حد توان به انجام می رساند.


مرگ بر امپریالیزم !    در راه سوسیالیزم، به پیش!             
سازمان انقلابی افغانستان

===========================================

اعلاميه ذيل از ويبلاگ يك سازمان چپ بنام " سازمان كارگران افغانستان " گرفته شده است. اما در پاي خود اعلاميه امضاي سازمان متذكره موجود نيست. دليل اين كار براي ما روشن نيست. اميد واريم سازمان كارگران افغانستان صرفا يك سازمان خارج كشوري نبوده و در داخل افغانستان نيز فعاليت داشته باشد.
درج اين اعلاميه در شعله جاويد به منظور تبليغ بيشتر براي يك موضعگيري مبارزاتي عليه انتخابات رژيم پوشالي صورت مي گيرد و به مفهوم تائيد عام وتام متن اعلاميه نيست.
حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان اختلافات عميق و مهمي با خط ايدئولوژيك - سياسي مطرح شده در ويبلاگ سازمان كارگران افغانستان دارد. اميد واريم بتوانيم هر چه زود تر اين مسائل را در صفحات شعله جاويد انعكاس دهيم.


انتخابات پوشالي آينده ، نمكي بر ناسور ملت ماست


پس از فروپاشي حاكميت خون و جنايت "طالبان" ؛ با آنكه هنوز بقاياي اين گروه دد منش و وطن فروش بوسيله امپرياليسم امريكا تمديد حيات داشته است؛ و با آنكه سرو صداي كركننده " دموكراسي" استعماري بوسيله رسانه ها و تبليغات رژيم دست نشانده آمريكا ادامه داشته است؛ هنوز عده بيشماري از " روشنفكران" ما به تطهير و تبليغ زير بناهاي تيوريك تجاوز آمريكا به افغانستان ادامه داده اند. آري، احزاب و سازمان هاي راجستر شده وزارت عدليه دولت دست نشانده ؛ نه تنها مهر تاييد بر " انتخابات" زير گرز آمريكا زده اند ؛ بلكه بيشرمانه و وقيحانه برخي از آنان از " مبارزان" فعال پروسه " دموكراسي شدن" ! از آب درآمده و كانديدا هاي خويش را براي " انتخابات " اعلان داشته اند. حد همين است وطن فروشي و بي وجداني را.! افغانستان امروز يك كشور اشغال شده است. دشمنان ملت افغانستان همانا در درجه نخست بورژوازي كمپرادور و فيودالان اند. فيودالان در زير سايبان حاكميت اشغالگران تقويه گرديده اند. اكنون قاچاقسالاران مشهوري از ميان اين فيودالان به فيودالان كمپرادور مبدل گشته اند. بورژوازي كمپرادور ماهيت بيروكراتيك به خود گرفته و پا به پاي فيودالها؛ تمامت پارلمان و ماشين دولت را بدست دارند. خرده بورژوازي ، همانگونه كه خصلت نوساني اش ايجاب ميكند، هرچند گاهگاه با صداهايي نحيف از ظلم ها و زخم هايي كه از سوي ستمگران بر پيكر دارد مي نالد، اما شديدا درگير توهمات ذاتي خويش بوده ، و خصلت راديكال دموكراتيكش در بوته انجماد قرار گرفته است. طبقات ميليوني كارگري و دهقاني قربانيان درجه اول حاكميت خون و جنايت رژيم پوشالي اند. بورژوازي ملي، چنان در تشتت ،پراگنده گي و بي رمقي است كه وضعيت تسليم طلبانه اش، وجودش را زير سوال برده است. اين طبقه ، آنچنان با هزاران رشته بر ناف بورژوازي كمپرادور بسته است، و آنچنان به توسري خوردن از سوي سيستم كمپرادور- قاچاقسالار عادت گرفته است كه انگار با آن درآميخته و پاره يي از تن آن گشته است. پتانسيل انقلابي اين طبقه ، چنان پايين است كه هرگز نمي توان رمقي در تكاپوهايش جست. تنها اتحاد انقلابي طبقات ميليوني كارگري دهقاني تحت رهبري پرولتارياي مبارز درفش دار رستگاري ملي و ايجاد افغانستان مستقل ، غير وابسته و دموكرات خواهد بود. روي اين اصل، هرگونه مشروعيت تراشي براي رژيم پوشالي كنوني ، نمك ريزي بر زخم هاي ستمديده گان كشور ما بوده ، و نمك پاشان ، به مثابه كثيف ترين وطن فروشان در پيشگاه تاريخ و توده هاي ميليوني زحمتكشان مجرم اند. احزاب، جريانها، و عناصري كه رژيم دست نشانده كنوني را به رسميت ميشناسند، در شمار غلامان حلقه به گوش امپرياليسم امريكا اند. تاييد " انتخابات " آينده ، همانند تاييد پروسه هاي استعماري قبلي كه بر اساس آجنداي امپرياليسم جهاني بوسيله مزدوران استعمار پياده شد، در شمار كثيف ترين انواع وطن فروشي و خود فروشي قرار دارد. روي اين ملحوظ، سازمان كارگران افغانستان ، توده هاي ميليوني زحمتكش افغانستان را به اتحاد مستحكم و انقلابي بر ضد " تاييد گران" پروسه " انتخابات" آينده فراخوانده ، و در اين راستا، تعهد انقلابي را يگانه چراغ راهنماي روشنفكران اصيل ، مبارز و انقلابي ميداند. تنها اتحاد انقلابي زحمتكشان تحت رهبري طبقه كارگر ميتواند به تشكيل ارتش ملي- رهايي بخش و بلوك انقلابي دموكراسي منجر شود. اين مامول زماني ميسر خواهد بود كه مبارزه زحمتكشان خصلت انقلابي يعني شكل مبارزه مسلحانه به خود گيرد. مبارزه مسلحانه زحمتكشان افغانستان راه ما است. اين راه است كه به انقلاب منجر ميشود؛ و انقلاب يعني رهايي؛ رستگاري؛ استقلال ، دولت دموكراتيك كارگري –دهقاني و سرانجام جاده سوسياليسم و رهايي انسان افغانستان از قيد ستم و استعمار. انتخاباتی که در راه هست , با همه کثیف و منفور بودنش , سرانجام از اهمیتی ویژه برخوردار است و آن اینکه محکی است برای شناسایی دقیق خاینان به ملت. ملت ما با این دور, به وضوح تام , قبیله " وطن فروشان" مدعی روشنفکری را همانند خاینان جهادی- طالبی و تکنوکرات باز خواهد شناخت. مردم ما در خواهند یافت که کوشانی ها, پدرام ها, حبیب منگل ها و... همانگونه که از گذشته داغ خون و خیانت بر دامان دارند, امروز نیز, همانند گلبدین کثیف , ربانی لعین و سایر وطن فروشان جهادی , به تسلیم طلبی, سرسودن در آستان امپریالیسم آمریکا و سرانجام: به وطن فروشی و بی ناموسی تام , مشغول مشق دلربایی در آغوش بیگانگان متجاوز اند. چهل و چهار کاندیدی که برای دلربایی امپریالیسم امریکا عشوه فروشی میکنند, اینک در انظار تیز بین توده ها , رسوا تر از همیشه , و در اذهان توده ها, آونگ جاودانه اند. این چهل و چهار وطن فروش, سگان حلقه بگوش متجاوزان اجنبی اند و با پارس زدن های بی مانند, برای باداران شان کسب و طلب " مشروعیت " میکنند. توده های میلیونی زحمتکش افغانستان , با رستاخیز انقلابی خویش, نقطه پایانی بر این روند خون و خیانت خواهند گذاشت. آری! تنها روشنفکران انقلابی, آنانی که در کنار توده های کارگری و دهقانی می ایستند, آنانی که انتخابات پوشالی آینده را داغ ننگی و حلقه غلامی بیش نمی دانند , سزاوار ستایش اند. ایشان را باید ستود زیرا ایشان اند که در خدمت زحمتکشان قرار گرفته و فدایيان راه انقلابي خلق اند.


سرنگون باد حاکمیت سگان اوباما! 
بر چیده باد بساط روند خون و خیانت! 
نابود باد خیمه شب بازی های " انتخاباتی" توله های امپریالیسم! 
زنده و پاینده باد شور انقلابی خلق های افغانستان!  
یا مرگ یا جمهوری دموکراتیک کارگری- دهقانی تحت رهبری پرولتاری
ا!

==========================================================

اعلاميه هاي ذيل به صورت شبنامه در نقاط مختلف كشور پخش گرديده و همچنان در ويب سايت " جنبش انقلابي جوانان افغانستان " درج گرديده اند. درج اين اعلاميه ها در شعله جاويد به اين مفهوم نيست كه ما هيچگونه ملاحظاتي نسبت به متن اين اعلاميه ها و همچنان خط مبارزاتي عملي " جنبش انقلابي جوانان افغانستان " نداريم. " جاجا " به مثابه يك حركت مبارزاتي توده يي جوانان بايد عليه محدوديت بافت روشنفكرانه خود قاطعانه مبارزه نموده و وسيعا به جلب و جذب و سازماندهي و بسيج مبارزاتي كارگران و دهقانان جوان بپردازد، در غير آن قادر نخواهد بود به يك جنبش وسيع مقاومت خواهانه توده يي  جوانان مبدل گردد. در عين حال " جاجا " بايد در هر حركت مبارزاتي اش، منجمله پخش شبنامه ها، در چهار چوب مسائل عام مبارزاتي، به مسائل ويژه جوانان بطور خاص توجه نموده و مشخصا روي اين مسائل تكيه جدي نمايد.

 

انتخابات امپریالیستی – ارتجاعی ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی رژيم دست نشانده را با قدرت و توانمندی تحریم کنیم!


هموطنان عزیز!
طوری که اطلاع دارید رژیم دست نشانده میخواهد به تاریخ 29 اسد 1388، دومین دور انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی اش را برگزارنماید.
انتخابات در کشوره مستعمره و تحت اشغالي مانند افغانستان، بزرگترین فریب و نیرنگي است که برای اغوای توده های مردم بلا کشیده ما بکار گرفته میشود. کشور ما طی هفت سال حاکمیت رژیم دست نشانده هر چه بیشتر به مغاک فقر و فلاکت فرو رفته و مصائب بیشمار و بی مانند هر روز دامنگیر مردم آن می شود. فقر، گرسنگی، بی کاری، آواره گی، فحشاء و صدها مصائب دیگر بطور روزمره در کشور گسترش می يابند و بر وسعت جنایات مانند قتل، بی امنیتی، تجاوز و هتک حرمت هر روز افزوده می شود. با تمام این وضعـیـت اسـفبار تـــوده

های مردم و عمق جنایات جاری در کشور، وطن فروشان و خائنین ملی سر گرم بازی هاي انتخاباتی شان هستند. برگزاری این خیمه شب بازی و صرف
ملیون ها دالر در تبلیغات انتخاباتی در عین بی خانمانی مردمان کشور، چیز ديگري جز نمک پاشیدن بر زخم های دیرینه مردم نمی تواند باشد. ما نباید از عناصر خود فروخته و خائنین ملی انتظار بیشتر از این را داشته باشیم. انتخابات مضحکه آمیز 5 سال قبل که توسط اشغالگران امپریالیست به ویژه امریکا سر و سامان داده شد، ماهیت انتخابات نوع امریکایی را به ما نشان داد که چیزی نبود جز مشروعیت بخشیدن به رژیم دست نشانده و مردمی نشان دادن آن.
انتخابات دور دوم ریاست جمهوری رژیم دسـت نشانده و شــوراهای ولایتی آن نیـز

برنامه ی است که در اصل توسط اشغالگران امپریالیست به سردمداری امپریالیزم اضلاع متحده امریکا رویدست گرفته شده است و در خدمت تحکیم

موقعیت اشغالگرانه آنها قرار دارد و به بیان دیگر این انتخابات برای تداوم و تحکیم حالت مستعمراتی افغانستان برنامه ریزی شده است.
"جنبش انقلابی جوانان افغانستان" قویا باورمند است که باید انتخابات ریاست جمهوری و سایر اشکال انتخابات امپریالیستی - ارتجاعی را، هم از لحاظ استراتیژیک و هم ازلحاظ تاکتیکی تحریم نماید، چون هر گونه نظامی که تحت چنین شرایطی بوجود آید فقط و فقط میتواند چهره کریه استبداد امپریالیستی – ارتجاعی حاکم بر جامعه را بپوشاند و نظام سر و دم بریده ای بیش نباشد.
"جنبش انقلابی جوانان افغانستان" از تمامی مردم میهن دوست و ستمدیده کشور میطلبد که به پای صندوق های رای این بازی فریبکارانه و نمایشی امپریالیستی – ارتجاعی نروند و با
قاطعیت تمام این روند به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولايتي را تحريم كنند.
ما از تمامي نيروها وشخصيت هاي انقلابي، ملي ودموكرات وتوده هاي پيشرو كشور مي خواهيم كه قعالانه به كارزار تحريم اين انتخابات امپرياليستي – ارتجاعي بپيوندند.



 

به پیش در راه تحریم هرچه قاطعانه تر دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی رژيم پوشالي!

به پیش در راه برپائی و پیشبرد مقاومت ملی، مردمی و انقلابی علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده شان!
جنبش انقلابی جوانان افغانستان
23 اسد 1388

========================================

دور دوم انتخابات ریاست جمهوری رژیم دست نشانده
را نیز قاطعانه تحریم کنید!


همه میدانیم که انتخابات ریاست جمهوری رژیم دست نشانده همزمان با انتخابات شوراهای ولایتی اش بتاریخ 28 اسد 1388 با حمایت پولی ، نظامی و سیاسی امپریالیستهای اشغالگر و رژیم پوشالی و با تقلبات بیش از حد گسترده برگزار گردید. هرچند تا قبل از اعلان نتایج بررسی کمیسیون به اصطلاح مستقل انتخابات و شکایات انتخاباتی از حکومت ائتلافی میان داکتر عبدالله و حامد کرزی سخن می رفت ، اما هردو طرف رقبای اصلی این نمایش مضحکه آمیز، تشکیل حکومت ائتلافی را بارها رد کردند و مذاکرات برسر شکل گیری چنین ائتلافی را حتی جان کیری و کرزی نیز تکذیب نمودند، با آنهم تشکیل حکومت ائتلافی ، گره کار امپریالیستهای اشغالگر را در بحران کنونی کشور نمی گشود و مشروعیت دولت ائتلافی پس از تدویر یک "انتخابات" بدنام و ناکام برای افکار عامه نه تنها در جوامع امپریالیستی بلکه در داخل افغانستان فراهم نمی شد.
برای امپریالیستهای اشغالگر و متحدین شان کشیدن اینگونه نمایش به  دور دوم پس از آن همه هیاهو در مورد تقلب گسترده که خود آن را دامن زدند، یک ناگزیری و اجبار شمرده می شد. هرگونه راه حل چون تشکیل حکومت ائتلافی و مشترک میان داکتر عبدالله و کرزی بدون

برگزاری دور دوم انتخابات برای اشغالگران امپریالیستی  پرمخاطره به شمار میرفت. اشغالگران امپریالیستی چگونه می توانستند افکار عمومی کشور های خود را به حمایت مالی و نظامی دولتِ برآمده از یک انتخابات پر از تقلب و بدنام قانع و راضی نمایند؟ آیا دولت امریکا که شبانه روز با بوق و کرنا بحث " دموکراسی" و " آزادی" را به میان میکشد چگونه میتوانست دولت برآمده از چنین انتخابات متقلبانه را مشروعیت ببخشد؟ پاسخ این پرسشها روشن است ، امپریالیستهای اشغالگر بخاطر فریب اذهان توده ها چاره ای جزء پذیرش این موضوع را نداشتند.  بهرحال، از زمان تجاوز امپریالیست های امریکائی و متحدین شان بر افغانستان و اشغال این کشور توسط آنها تا حال چندین نمایش عوامفریبانه انتخاباتی براه افتاده است . اما این انتخابات دروغین، در راستای تامین استقلال افغانستان و تامین حاکمیت ملی مردمان آن قرار نداشته و نخواهند داشت ، بلکه  در خدمت دوام اشغال کشور ، در خدمت دوام پایمالی حاکمیت ملی مردمان کشور و در خدمت دوام حضور قوای اشغالگر امپریالیستی در افغانستان هستند . بطور واضح و روشن آشکار گردیده که هدف اصلی اینگونه انتخابات ابقا و تحکیم رژیم دست نشانده بوده و نه تحقق دموکراسی در افغانستان.

این هدف در خدمت نقشه های دراز مدت اشغالگران امپریالیست امریکائی و متحدان شان قرار دارد . آنها از این طریق می خواهند حضور دائمی نظامی شان در افغانستان را شکل به اصطلاح قانونی بدهند. در یک کشور اشغال شده که استقلال آن ، حاکمیت ملی مردمان آن ، تمامیت ارضی و حق تعیین سرنوشت مردمان آن  پایمال گردیده است ، چنین انتخاباتی به هیچ دردی ، جزء برای حفظ و بقای رژیم دست نشانده و چاکر منشی به درگاه اشغالگران  امپریالیستی نمی خورد.  امپریالیست های اشغالگر که استقلال کشور و حاکمیت ملی مردمان آنرا پایمال کرده اند و اساس حق تعیین سرنوشت مردمان این خطه را مورد تعدی و تجاوز قرار داده اند ، برای شان اصلا ممکن نیست که بتوانند حاکمیت مردم در افغانستان را تحقق بخشند . دموکراسی بدون استقلال کشور و بدون حاکمیت ملی مردمان کشور ، اساسا نمی تواند قابل تحقق باشد . اساس مسئله این است که امپریالیست ها به دنبال منافع استراتژیک ، اقتصادی و سیاسی خود شان هستند ، نه به دنبال آوردن دموکراسی در افغانستان. شعار آوردن دموکراسی در افغانستان توسط امپریالیستهای اشغالگر یک شعار فریبنده و اغواگرانه است. این " دموکراسی " در اساس مبتنی بر حق حاکمیت مردم نیست، بلکه فقط و فقط پرده ساتری بر چهره کریه استبداد مستعمراتی – نیمه فئودالی در کشور است .
هموطنان عزیز! آنکسانیکه به پای صندوق های رای این مرتجعین و خائینین ملی رفتند با رای آنها چه برخوردی صورت گرفت که با رای شانزدهم عقرب شان صورت بگیرد؟ چرا دزدان جنایتکارو خادم امپریالیزم آنرا به یغما بردند که نتوانند برای بار دوم به یغما برند؟ حال که طشت رسوائی شان به صدا درآمد برای باردیگراز همان اقشارمردمی میطلبند که برای همین خائینین ملی که جزء فقر، فلاکت و بدبختی و جزء تامین منافع غارتگرانه امپریالیستهای اشغالگر دستاورد دیگری نخواهند داشت شرکت بجویند؟ بنا براین شرکت در انتخابات ریاست جمهوری  رژیم دست نشانده در هر سطحی که باشد ، شرکت در بازی های سیاسی ای است که از سوی اشغالگران امپریالیست ، در راس امپریالیست های امریکائی طرح ریزی شده و به پیش برده می شود، تا رژیم دست نشانده شان را حیثیت قانونی و منتخب بدهند .                                 
تا زمانیکه سلطه اشغالگران امپریالیست بر کشور باقی بماند ، چه فرق اساسی میان رئیس جمهورغیر منتخب و رئیس جمهور به اصطلاح منتخب توسط مردم می تواند وجود داشته باشد؟ بدین اساس است که انتخابات ریاست جمهوری  رژیم دست نشانده که بر اساس طرح و نقشه اشغالگران و با تکیه بر قوت های مسلح و امکانات پولی و مالی آن ها رویدست گرفته شده و قرار است به تاریخ 16 عقرب 1388 مصادف با 7 نوامبر 2009 مجددا برگزار گردد ، باید قاطعانه تحریم نماییم.


به پیش در راه تحریم هرچه قاطعانه تر دور دوم انتخابات ریاست جمهوری رژیم دست نشانده
جنبش انقلابی جوانان افغانستان
2 عقرب 1388

========================================

دو اعلاميه ذيل بصورت دست به دست در نقاط مختلف كشور پخش گرديده وهمچنان در ويبلاگ " دسته هشت مارچ زنان افغانستان " درج گرديده اند. انتشار مجدد اين اعلاميه ها در شعله جاويد به اين مفهوم نيست كه ما هيچگونه ملاحظاتي نسبت به متن اين اعلاميه ها و خط مبارزاتي " دسته هشت مارچ زنان افغانستان " بطوركل نداريم. " دسته هشت مارچ زنان افغانستان "، به مثابه يك حركت مبارزاتي مقاومت خواهانه توده يي زنان افغانستان، بايد بطور جدي روي ضرورت استمرار حركت هاي مبارزاتي خود توجه نموده و فعاليت هاي مبارزاتي اش را از حالت فعاليت هاي مبارزاتي وقفه دار بيرون نمايد. سطح فعاليت هاي مبارزاتي كنوني " دسته هشت مارچ زنان افغانستان " به هيچوجهي نمي تواند جوابگوي ضرورت هاي مبارزاتي مقاومت خواهانه زنان افغانستان باشد.

انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی رژيم پوشالي را قاطعانه تحریم کنیم!


قرار است دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی رژيم پوشالي به روز 29 اسد 1388 برگزارشود. به یقین کامل میتوان گفت که این انتخابات نمیتواند چیز دیگری جز يك حركت نمايشي عوام فريبانه باشد. 
برهمگان هویداست که مبارزات به اصطلاح انتخاباتی صرفا مبارزه قدرت میان چند نفر مزدور است و مردم در این انتخابات هرگز آزادي و رفاه خود را نمی بینند. این دستهای پلید قدرت هاي جهانخوار اشغالگر، متجاوز و مداخله گر هستند كه گودی های کوکی یی را زیر نام کاندیداتوران به اصطلاح انتخابات در افغانستان به حرکت در آورده اند.
عليرغم دموكراسي نمايي هاي امپرياليستي – ارتجاعي، حضور چند زن بصورت نمايشي در صحنه به اصطلاح مبارزات انتخاباتي جاري، اختصاص تعدادي از كرسي هاي وزارتخانه ها و پارلمان رژيم پوشالي به زنان و غيره و غيره، به صورت کلی هیچگونه تفاوت اساسي در وضعیت زنان در طول عمر رژیم دست نشانده به وجود نیامده است. زنان در این کشور از ابتدایی ترین حقوق خود محروم اند. آنان نباید بدون اجازه شوهران شان از خانه بیرون شوند، کار نمایند و یا دست به فعالیت های اجتماعی بزنند. هم اكنون خود سوزی ها، ازدواج های اجباری، خود کشی ها و اعتیاد هزاران هزار زن به مواد مخدر و تجاوزات وحشیانه جنسی در سراسر كشور شايع میباشد و تا زماني كه حاكميت پوشالي كنوني بر سر كار باشد، هيچگونه اميدي براي پايان دادن به وضعيت ناگوار نمي تواند وجود داشته باشد.
 " دستـه هشـت مـارچ زنـان افغانسـتان"
این انتخابات امپریالیستی – ارتجاعی را
یک خیمه شب بازی فريبكارانه مي داند و قاطعانه تحریم میکند. امیدواری در جهت تامین صلح و ثبات و تامين دموكراسي و حقوق زنان در زیر چکمه های نظامیان متجاوز و اشغالگر امپریالیستی در افغانستان توهمي بيش نيست. اوضاع سیاسی کشور نشان میدهد که ارائه هرگونه راه حلی بجز برپائی و پیشبرد مقاومت ملی مردمی و انقلابی علیه اشغالگران امپریالیست و خائنین ملی دست نشانده، بخاطر اخراج کامل اشغالگران امپریالیست از کشور و سر نگوني رژيم پوشالي، راه رفتن به بیراهه است
در مبارزات به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی رژيم، نقش پیدا و پنهان امپریالیزم امریکا تعيين كننده است. بخصوص در انتخابات رياست جمهوري رژيم، حرف اول و سخن آخر تایید در مورد کاندیدای پيروزمند در انتخابات را امپریالیستهای امریکایی مي زنند و تعیین کننده مهره ايكه بايد در راس حاكميت پوشالي قرار بگيرد، آنها هستند. از همین رو تمامي کاندیداتوران مهم ریاست جمهوری رژيم هر کدام به نحوی چشم انتظارحمایتهای بی دریغ امپریالیستهای امریکایی نشسته اند. آنها بخوبي مي دانند که برای انتخاب آنها رای مثبت امریکا بیشتر موثر خواهد بود تا رای توده های زحمتکش افغانستان. این حالت نشاندهنده عمق فاجعه در کشور مستعمره – نیمه فئودال افغانستان است.
امپریالیستهای امریکایی مدعی بیطرفی در انتخابات هستند. اين ادعا واقعيت ندارد. امپرياليست هاي امريكايي فقط و فقط از پيروزي كانديدي در انتخابات رياست جمهوري رژيم پشتیبانی مي نمايند که استراتیژی نظامی - سیاسی زمامداران کاخ سفید در افغانستان را تائيد نمايد و در چوكات آن خادم و خدمتگار شان باشد.
" دسته هشت مارچ زنان افغانستان " تمامی نیروها و شخصیت های ملی، دموکرات و انقلابی كشور را به تحریم هرچه قاطعانه تر این انتخابات امپریالیستی – ارتجاعی فرا میخواند و از تمامی آنها می طلبد كه براي برپايي، گسترش و شگوفایی روز افزون مقاومت ملی مردمی و انقلابی علیه اشغالگران امپریالیست و خائنین ملی تلاش نمایند. ما به نوبه خود با تمام قوت و توان در راستای سازماندهی وسیع و سرتاسری این مقاومت کوشش مي نمائيم.
" دسته هشت مارچ زنان افغانستان " یکبار دیگر اعلام می نماید که مقاومت علیه اشغالگران امپریالیست و دست نشاندگان آنها ، حق و مسئولیت وطنی  و ملی مردمان افغانستان است. ما اعلام می کنیم که مبارزات مان را در مسیر مقاومت ملی مردمی با جهتگیری انقلابی یکجا با سائر نیروهای مردمی و انقلابی افغانستان به پیش مي بريم. یقین کامل د اریم که چنین مقاومتی قادر خواهد بود نه تنها اشغالگران را از کشور اخراج و دست نشاندگان شان را سرنگون نمايد، بلکه به مثابه مرحله ای از مبارزات توده ها در جهت نابودی نهایی نظام استثمار و ستم عمل خواهد نمود. چنین مقاومتی قادر است حمایت توده های مردمان جهان، منجمله مردمان اضلاع متحده امریکا و سائر کشور های امپریالیستی را نیز جلب نموده و ضربات کاری ای بر کل نظام امپریالیستی حاکم بر جهان وارد نماید . 


     
به پیش در راه تحریم هرچه قاطعانه تر دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی رژيم پوشالي!
       
به پیش در راه برپائی و پیشبرد مقاومت ملی مردمی و انقلابی علیه اشغالگران امپریالیست و خائنین ملی!

دسته هشت مارچ زنان افغانستان
ماه اسد 1388

*************************

مرگ بر انتخابات پوشالي، قلابي و نمايشي


در يك نظام استثمارگرانه و ستمگرانه طبقاتي، ملي و جنسي، انتخابات غير از " حق " مردمان تحت استثمار و ستم براي " انتخاب " سركوبگران شان از ميان استثمارگران و ستمگران براي دوره هاي معين، معني و مفهوم ديگري نمي تواند داشته باشد. ولي در يك نظام مستعمراتي – نيمه فئودالي تحميل شده توسط متجاوزين امپرياليست و مبتني بر استثمار و ستم اشغالگرانه امپرياليستي و نيمه فئودالي، مثل نظام حاكم كنوني بر افغانستان، حتي همين " حق " نيز شكل يك نمايش ميان تهي، مسخره و تقلبي را بخود مي گيرد.
در " جمهوري اسلامي افغانستان " ظاهرا حق زنان براي شركت در انتخابات به رسميت شناخته شده است. اما اكثريت بسيار بزرگي از زنان كه فكر مي كنند انتخابات رژيم اصلا به آنها مربوط نيست، علاقه اي به شركت در آن ندارند. ولي حتي بخش مهمي از زنانيكه در انتخابات شركت مي كنند، نيز نقش مستقلانه اي ندارند و دنباله رو مردان خانواده شان هستند. علاوتا عده قابل توجه زنانيكه علاقمند شركت در انتخابات هستند، در اثر ممانعت اتوريته هاي مرد سالار خانوادگي، قومي، مليتي و سياسي حاكم بر جامعه، نمي توانند در انتخابات شركت نمايند. به اين ترتيب، شركت نمايشي بخش بسيار كوچكي از زنان در انتخابات، كه صرفا به درد آرايش" دموكراتيك " نظام ضد ملي استثمارگرانه و ستمگرانه حاكم مي خورد و تاثير مثبت اساسي روي وضعيت و حالت اكثريت قريب به اتفاق زنان ندارد، يكي از مشخصات مهم انتخابات هاي گوناگون رژيم دست نشانده
را تشكيل مي دهد.
طبـق احـصـائـيـه رسـمـي نـهـاـيي دولتي،
مجموع كساني كه در دور اول دومين انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي رژيم پوشالي شركت كردند، صرفا يك چهارم مجموع افراد واجد شرايط شركت در انتخابات را در بر گرفت و به اين ترتيب سه چهارم افراد واجد شرايط شركت در انتخابات، در آن سهم نگرفتند. طبق همين احصائيه، زنان صرفا يك پنجم مجموع افراد شركت كننده در انتخابات بوده اند و به عبارت ديگر 90 % زنان در انتخابات شركت نكرده اند. يقينا ميزان واقعي شركت زنان و مردان در انتخابات به مراتب كمتر از احصائيه هاي رسمي دولتي بوده است. بطور مثال بخش قابل توجهي از آراء اقليت كوچك زنان به اصطلاح شركت كننده در انتخابات، غيابا و توسط مردان خانواده شان به صندوق ها ريخته شده و در محاسبه نهايي رسمي دولتي گنجانده شده است.
آنچه كه باعث كشانده شدن انتخابات رياست جمهوري رژيم، به دور دوم گرديده، تثبيت يك چهارم مجموع آراء ريخته شده به صندوق ها در دور اول، به عنوان آراء تقلبي، توسط خود گردانندگان خارجي و داخلي اين نمايش انتخاباتي است. اما دور دوم اين انتخابات باز هم تحت رهبري و نظارت همان ارگان هاي قبلي سازمانده تقلبات در دور اول برگزار مي گردد و افراد شركت كننده در آن بايد به يكي از دو تقلبكار اصلي دور اول راي بدهند. 
دسته هشت مارچ زنان افغانستان، با توجه به تمامي دلايل بر شمرده فوق، همانگونه كه دور اول اين انتخابات در 29 اسد را تحريم نمود، دور دوم آن در 16 عقرب را نيز تحريم مي نمايد و از تمام مردمان كشور و بطور خاص از زنان ميخواهد كه در آن شركت نكنند. ما جدا اميد واريم كه ميزان شركت مردم، اعم از زنان و مردان، در دور دوم اين انتخابات، به مراتب نسبت به دور اول آن كمتر باشد.
دسته هشت مارچ زنان افغانستان، خواهان شركت واقعي زنان و مردان كشور در تعيين سرنوشت كشور و تعيين ارگان هاي دولتي و تامين دموكراسي و حاكميت مردمي ضد امپرياليستي و ضد ارتجاعي است. دموكراسي دروغين، نمايشي و تقلبكاري را كه اشغالگران امپرياليست به زور قوت هاي اشغالگر و صرف ميليارد ها دالر بر افغانستان و مردمان افغانستان تحميل كرده اند، آنچنان رسوا و بي آبرو است كه فقط مي تواند در مقايسه خود با استبداد امارتي طالبي براي خود حيثيت دموكراتيك جستجو نمايد. اما تجربه هشت سال گذشته نشان داده است كه اين " دموكراسي " پوشالي و تا مغز استخوان فاسد، حتي در مقابله با طالبان، عرصه هاي مانورش پيوسته تنگ تر و تنگ تر مي گردد.
ما بايد در چوكات عمومي مقاومت ملي مردمي و انقلابي و در هماهنگي با سائر نيروهاي انقلابي و ملي -دموكرات، قاطعانه بديل دموكراسي مردمي را در مقابل دموكراسي پوشالي و فاسد رژيم دست نشانده، قرار دهيم؛ تا توده ها صرفا دموكراسي پوشالي و استبداد طالبي را نبينند و مقاومت طلبي هاي ضد اشغال و دموكراسي خواهي هاي ضد استبدادي شان در يك مسير درست و اصولي جريان يابد. زنان فقط و فقط در اينچنين مسير مبارزاتي اي مي توانند – و بايد – آرزوي هاي شان براي رهايي از ستم مرد سالاري را جستجو نمايند.


انتخابات نمايشي و قلابي نمي خواهيم! مقاومت ملي مردمي و انقلابي مي خواهيم!

دسته هشت مارچ زنان افغانستان
هشتم عقرب 1388

***************************************************************

اعلاميه ذيل در يكي از مناطق كشور دست بدست پخش شده و در اختيار ما قرار گرفته است. اميد واريم هسته مبارزاتي كارگري انتشار دهنده اين اعلاميه هر چه اصولي تر و سريع تر بتواند محدوديت منطقه يي خود را رفع كرده و به يك تشكيلات توده يي كارگري وسيع مقاومت خواهانه در كشور، كه جاي آن در شرايط كنوني افغانستان واقعا خالي است، مبدل گردد.

انتخابات نمايشي و تقلبي رژيم پوشالي را قاطعانه تحريم نمائيم


مردم قهرمان، مظلوم، ستمديده و آزاديخواه افغانستان ديگر دانسته اند كه رژيم حاكم كنوني كه با وعده ها و وعيد هاي دروغين در صدد است آنها را فريب دهد، صرفا يك دار و دسته پوشالي، مزدور و دست نشانده اشغالگران است. به همين جهت اكثريت بسيار بزرگ شان در دور اول انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي اين رژيم سهم نگرفتند. آنها نشان دادند كه فريبكاري ها و نيرنگ بازي هاي اين جنايتكاران و اربابان اشغالگر خارجي شان ديگر روي آنها تاثير نمي نمايد. مـردم مـا بـايـد اين زباله
هاي تاريخ را به زباله دان تاريخ بريزند.
كارگران و دهقانان يكجا با زحمتكشان ديگر، سازندگان اصلي اين وطن بوده و اكثريت عظيم نفوس كشور را تشكيل مي دهند. اين اكثريت عظيم، گرسنه، برهنه، بيخانمان، بيكار و محروم از آزادي ها و حقوق اجتماعي اند. اينها، نان، لباس، خانه و كار مي خواهند و خواهان آزادي ها و حقوق اجتماعي خود هستند. اما اشغالگران و رژيم دست نشانده آنها اساسا در صدد تامين اين خواسته ها نمي باشند. نظام آنها تامين كننده منافع اقليت كوچك سرمايه داران و فئودالان مزدور قدرت هاي جهانخوار است و براي زحمتكشان افغانستان غير از فقر، بدبختي، بي امنيتي و سركوب، چيز ديگري بار نمي آورد.
مردم ما براي رهايي از فقر، بدبختي و بيچارگي، به استقلال و آزادي و به يك دولت مردمي و دموكراسي مردمي نياز دارند. بر آورده شدن اين نياز ها، بدون مقاومت و مبارزه عليه اشغالگران سركوبگر و غارتگر خارجي و دولت ضد مردمي نوكر قدرت هاي جهانخوار و نماينده منافع سرمايه داران و فئودالان استثمارگر و ستمگر، ممكن و ميسر نيست. در شرايط فعلي پيشبرد مقاومت و مبارزه مردمي عليه اشغالگران و دست نشاندگان شان وسيله عمده دسترسي به استقلال، آزادي، دولت مردمي و دموكراسي مردمي محسوب مي گردد.
درين راستا است كه هسته كارگري مبارز
افغانستان، دور دوم انتخابات رياست جمهوري رژيم پوشالي را تحريم مي نمايد، همانطوريكه دور اول اين انتخابات را تحريم نمود. ما از تمام مردم افغانستان مي خواهيم كه با تحريم هر چه وسيع تر
اين انتخابات تقلبي و فريبكارانه، فريبكاري ها و نيرنگ بازي هاي دشمنان وطن و مردم وطن را بيشتر از پيش نقش بر آب سازند و گامي در جهت بدست گرفتن سرنوشت خويش بدست خود شان بردارند.


شعار ما: زندگي در يك افغانستان مستقل، آزاد، آباد و مردمي!
مسئوليت مبارزاتي عمده فعلي ما: مقاومت و مبارزه مردمي عليه اشغالگران و رژيم پوشالي!           

هسته كارگري مبارز افغانستان
عقرب سال 1388-

***************************************************************

يك تذكر ضروري: در جريان كار تنظيم مطالب شماره بيست و دوم شعله جاويد سعي كرديم اعلاميه هاي سازمان ملي و دموكراتيك آوارگان افغاني و سازمان پيكار براي نجات افغانستان ( اصوليت انقلابي پرولتري ) در مورد تحريم انتخابات رژيم پوشالي را بدست آورده و در صفحات همين شماره شعله جاويد انعكاس دهيم؛ اما متاسفانه
درين كار توفيق نيافتيم. اميد واريم آنها درينمورد سكوت نكرده و اعلاميه هايي انتشار داده باشند.
بر علاوه در صفحه انترنيتي " بـابـا " مطلبي تحت عنوان « 20 اگست – روزي كه بايد شاه شجاع را "انتخاب " كنند » منتشر گرديده است، اما از آنجائيكه اين سند يك نوشته تحليلي از ديد مسئولين صفحه انترنيتي مذكور است و نه يك اعلاميه تحريم انتخابات، از درج آن در صفحات شعله جاويد خود داري كرديم.
در هر حال، اميد واريم در حركت هاي مبارزاتي مشترك آينده همآهنگي ميان بخش هاي مختلف جنبش انقلابي كمونيستي و ملي – دموكراتيك كشور بيشتر و روز افزون گردد.  

 

بازگشت به صفحۀ اول