Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

 

امپرياليزم امريكا ,  استبداد طالبان

و" دموكراسي " رژيم دست نشانده

امپرياليست هاي امريكايي براي تجهيز و سازماندهي نيروهاي ارتجاعي اسلامي ، در جنگ عليه سوسيال امپرياليست هاي شوروي و مزدوران شان در افغانستان ، ميليارد ها دالر به مصرف رساندند تا مقاومت عليه اشغالگران سوسيال امپرياليست و دست نشاندگان شان را بخود وابسته سازند . پس از آنكه اشغالگران از افغانستان بيرون رفتند و پس از آنكه رژيم پوشالي نجيب با فروپاشي شوروي سوسيال امپرياليستي از هم پاشيد و قدرت به نيروهاي ارتجاعي اسلامي ( جهادي ها ) انتقال يافت ، امپرياليست هاي امريكايي درميان " جهادي ها " دست به انتخاب زدند و حزب اسلامي گلبدين حكمتيار و " شوراي هماهنگي اسلامي " تحت رهبري اش را بر گزيدند . دليل آن روشن بود : جناح مقابل حزب اسلامي يعني جناح تحت رهبري " جمعيت اسلامي " و" شوراي نظار "  ، به امپرياليست هاي روسي ، نسبت به امپرياليست هاي امريكايي ، نزديكتر بودند .
جنگ هاي خونيني كه ميان دو جناح ارتجاعي اسلامي وابسته به امپرياليست هاي امريكايي و روسي براي چند سال بر افغانستان مخروبه و مردمان بخاك و خون نشسته آن تحميل گرديد ، كشور ويرانه را بيشتر از پيش ويران ساخت و بربادي مردمان آنرا تداوم بخشيد . در اين سال ها نه تنها امپرياليست هاي امريكايي و متحدين شان و همچنان امپرياليست روسي و همركابان شان ، افغانستان را فراموش نكرده بودند ، بلكه با توجه و دقت تمام جنگ ارتجاعي خونين ميان جناح هاي وابسته بخود در " حاكميت اسلامي " را در جهت تامين منافع شان مشتعل كرده و به پيش هدايت مي كردند .
مادامي كه جناح عمدتا امريكايي " شوراي هماهنگي " نتوانست كاري از پيش ببرد و مسلم شد كه حزب اسلامي حكمتيار و متحدينش در حال شكست هستند ، جناح امپرياليستي و ارتجاعي خارجي تحت رهبري امپرياليست هاي امريكايي دست به مانور زده و با سازماندهي نيروي ارتجاعي اسلامي ديگري بنام طالبان و اعزام آنها به افغانستان ، خواست تا ابتكار عمل در افغانستان را بدست خود بگيرد .  طالبان با حمايت هاي مستقيم و غير مستقيم جناح امپرياليستي و ارتجاعي تحت رهبري امپرياليست هاي امريكايي ، جنگ هاي ويرانكن چند ساله را در افغانستان به پيش برده و در ظرف تقريبا هفت سال از بازارك سرحدي سپين بولدك به نزديكي هاي بدخشان رسيدند و تقريبا 90 % سر زمين كشور را تحت تصرف گرفتند . در اين سالها بنياد گرايي شديد اسلامي و سياست هاي ارتجاعي دد منشانه طالبان ، منجمله شوونيزم غليظ مليتي و شوونيزم خشن جنسي آنها ، مورد حمايت هاي مادي و معنوي امپرياليست هاي امريكايي و متحدين امپرياليست و دنباله روان مرتجع خارجي آنها قرار داشت .
در اواخر قرن بيست و شروع قرن بيست و يك ، امپرياليست هاي امريكايي ، عميقا و وسيعا به سازماندهي سياست خارجي شان بر محور مداخلات مستقيم و لشكركشي هاي اشغالگرانه دست زدند .  در چنين حالتي آنها دريافتند كه گرچه طالبان در آخرين مراحل " فتح " سرتاسري افغانستان قرار دارند ، اما اين كشور نه تنها نتوانسته حيثيت معبر مطمئن دستيابي به منابع نفت و گاز آسياي ميانه را براي شان كسب كند ، بلكه بد تر از آن و بيشتر از پيش ، به مانعي بر سر تحقق اين هدف مبدل گرديده است . آنها متوجه شدند كه حاكميت طالبان در افغانستان ، كشور هاي آسياي ميانه را مجددا بطرف روسها مي راند و حتي زمينه هاي گسترش بيشتر نفوذ چين را در اين منطقه فراهم مي آورد . اين بود كه دست پرورده
دلخواه ديروزي يكبار راكت باران شد و بار ديگر مورد حمله مرگبار قرار گرفت . اگر حملات خونين به سفارتخانه هاي امريكا در شرق افريقا توانست بهانه راكت كوبي قرار گيرد ، حادثه خونين وسهمگين يازده سپتامبر 2001 كه مستقيما در داخل سر زمين امريكا بوقوع پيوست ، به طريق اولي توانست به مثابه محمل " مناسب " براي لشكر كشي سنگين و دهشت افگنانه امپرياليستي ، مورد استفاده قرار گيرد .
تجاوز به افغانستان و اشغال اين كشور ، تحت پوشش " مبارزه با تروريزم " القاعده و طالبان صورت گرفت . دهشت افگني تجاوزكارانه و اشغالگرانه امپرياليستي ، يكبار ديگر مردمان ما را بخاك و خون كشيد و سرزمين ويرانه ما را ويرانه تر ساخت . رژيم طالبان سقوط داده شد و بار ديگر نوكران رانده شده مورد نوازش قرار گرفتند .  جنگ سالاران " جهادي " ميداندار سياست خاينانه ملي در كشور شدند و " جهادي " تربيت شده توسط استخبارات و خريده شده توسط " كمپني " ايالات متحده امريكا در راس آنها قرار گرفت و رژيم دست نشانده اي از نوع " سلطنت " شاه شجاع و" جمهوريت " ببرك كارمل در كابل به كار گمارده شد .                                                        
امپرياليست هاي امريكايي در راس تمامي متجاوزين و اشغالگران امپرياليست ديگر ، در طول سه سال گذشته ، شكلدهي و پرورش اين رژيم دست نشانده و خائن و تحميل آن بر مردمان ما را ادامه داده اند و نام آنرا دموكراسي و مردمسالاري گزاشته اند .
اما ماهيت خائنانه و چهره فريبنده اين دموكراسي و مردم سالاري دروغين نه تنها در جريان نمايشات مسخره و مسخ شده  تاريخي  لويه  جرگه ها ،  تصويب
قانون اساسي ارتجاعي و تعيين نظام جمهوري اسلامي براي افغانستان ، خود را نشان داده بود ، بلكه در صحنه سازي انتخاباتي براي تعيين به اصطلاح رئيس جمهور رژيم دست نشانده نيز بروشني عيان گرديد .  
قواي يكصد هزار نفري متجاوزين و اشغالگران امپرياليست و خائنين ملي ، مجهز به مدرن ترين تجهيزات هوايي و زميني و وسايل كنترل نظامي ، بسيج شدند تا امنيت اين انتخابات را تامين كنند . تنها مصارف اداري اين " انتخابات " كه تماما توسط اشغالگران امپرياليست پرداخت شد ، در حدود دو صد ميليون دالر گرديد . صد ها نشريه ، راديو ، تلويزيون و سايت انترنيتي امپرياليستي و ارتجاعي در يك كمپاين سنگين چند ماهه در جريان اين انتخابات و در جريان نامنويسي براي آن ، اين صحنه سازي اشغالگرانه امپرياليستي را آرايش كردند تا بتوانند بخوبي به خورد مردم بدهند .  چندين چهره ارتجاعي در اين بازي  دروغين به ميدان آمدند تا با بازي كردن نقش انتخاباتي در مقابل كرزي ، احساسات مليتي غير پشتون ها را در جهت شركت در اين نمايش ، بر انگيزانند و در عين حال به او نيز فرصت دهند كه با استفاده از اين وضعيت ، به تحريكات
مستقيم و غير مستقيم شوونيستي در ميان پشتون ها بپردازد و راي آنها را براي خود جلب نمايد . آخوند هاي تسليم طلب و خائن ، فتوا پشت فتوا صادر كردند تا صواب دنيوي واخروي شركت در اين " بيعت عام " را ثابت سازند . روشنفكران تسليم طلب و خائن ، تحليل پشت تحليل پيشكش كردند تا اساسات " علمي " اين " مردم سالاري " و ضرورت تاريخي اين حركت " ترقيخواهانه " را توضيح و تشريح كنند . ده ها حزب سياسي تسليم طلب و وطنفروش پا به عرصه وجود گزاشته و به سختي كوشيدند كه هم از " مزاياي " اين " دموكراسي " استفاده كنند و هم اين " مزايا " را به توده ها پيشكش كنند .  قوت هاي بروكراتيك چند هزار موسسه دولتي و " غير دولتي " همه بسيج شدند تا به طرق و ذرايع گوناگون ، برگزاري موفقانه نمايش يقيني شود . در جريان " انتخابات " و در جريان توزيع " كارت هاي انتخاباتي " تقلبات وسيعي صورت گرفت تا بتوانند ميزان شركت مردم در اين بازي را در حد قابل قبولي نشان دهند . اين تقلبات آنچنان وسيع و گسترده بود كه خود كانديدا ها بار بار با هم در افتادند و رسوايي هاي تقلب كارانه همديگر را افشا كردند ، آنچنانكه كانديدا هاي مخالف نه تنها در جريان توزيع كارت هاي انتخاباتي بلكه در روز برگزاري انتخابات هياهوي تحريم براه انداختند و اعلام كردند كه نتايج انتخابات را نخواهند پذيرفت . آنها ادعا كردند كه تنها در ولايت قندهار به تعداد سه صد هزار كارت بدون راي دهنده به نفع كرزي در صندوق ها انداخته شده است .
اما با وجود اين همه تجهيز و بسيج و محكم كاري و تقلب ، صرفا توانستند اعلان كنند كه هشت ميليون افغانستاني در انتخابات رياست جمهوري سهم گرفته اند . اين رقم حتي در صورت واقعي بودن
صرفا پنجاه فيصد از مجموع  پانزده يا شانزده ميليون نفر واجد شرايط شركت در انتخابات را دربر مي گرفت . اما رقم واقعي ، طبق محاسبات ارائه شده توسط بعضي از كانديداها ، بيشتر از پنج و نيم و حد اكثر شش ميليون نبود ، يعني تقريبا در حدود چهل فيصد مجموع واجدين شرايط شركت در انتخابات .
اعلام كردند كه حامد كرزي در حدود پنجاه و پنج فيصد مجموع آراء ريخته شده به صندوق ها را بدست آورده است . اين رقم حتي در صورتي كه واقعيت داشته باشد ، صرفا كمي بيشتر از بيست فيصد مجموعه آراء افراد داراي حق راي را در بر مي گيرد . اينك او با تكيه بر قوت هاي مهيب و پول هنگفت اشغالگران ، گويا بيست فيصد مجموعه آراء افغانستاني ها را بدست آورده و رئيس جمهور منتخب اين كشور انگاشته مي شود !!
ميزان عدم شركت مردم در انتخابات سركاري سركار دست نشانده ، وسيع بود . اكثريت زحمتكشان و زنان كشور در اين انتخابات شركت نكردند و نمي توانستند شركت كنند . در مناطق پشتون نشين ، اكثريت مردان نيز در انتخابات سهم نگرفتند . بطور بسيار واضح و روشن اكثريت مردم افغانستان اين انتخابات را از خود  ندانسته ودرآن شركت نكرد ند .                     
اينك اشغالگران امپرياليست و دست نشاندگان حقير شان براي برگزاري انتخابات پارلماني آمادگي مي گيرند . تقريبا يقيني است كه آنها نخواهند توانست ، و نمي خواهند ، آنرا در وقت تعيين شده قبلي برگزار كنند . يكي از عوامل مهم اين تعويق ، رقابت شديد بين دو جناح امپرياليستي – ارتجاعي در درون حاكميت دست نشانده است . جناح خاص امريكايي يعني جناح " كمپني ها " از طريق به تعويق انداختن انتخابات پارلماني مي خواهد وقت بيشتري براي تقويت خود در اين انتخابات بخرد . از اين طريق جناح مذكور خواهد توانست بيشتر از پيش طرفداران خود را سازماندهي كند و كسان بيشتري از جناح مقابل را جذب كند . اما جناح مقابل آنها كه مي توان گفت عمدتا جناح مربوط به امپرياليست هاي روسي و متحدين آنها است و بيشتر از " جنگ سالاران جهادي " تشكيل يافته است ، با اين امر مخالف است و ميخواهد انتخابات پارلماني در همان موقع تعيين شده قبلي بر گزار گردد . آين جناح اميد وار است كه به اين طريق خواهد توانست موقعيت نسبتا مستحكمي در پارلمان آينده بدست آورد . گرچه تباني و سازش ميان اين دو جناح امپرياليستي – ارتجاعي از همان جلسه بن جنبه عمده مناسبات ميان آنها را ساخت و تا كنون نيز مي سازد ، اما در طول مدت سه سال گذشته رقابت ميان اين دو جناح امپرياليستي – ارتجاعي نيز ادامه يافته است . آنها در عين حاليكه در پيشبرد بازي فريبنده و دروغين انتخاباتي منافع
مشترك داشته و با هم متحد هستند ، در متن اين تباني و سازش رقابت هاي شان را هم پيش مي برند .  اما حساب توده هاي مردم و منافع واقعي آنها از حساب تمامي امپرياليست ها و مرتجعين جدا است . توده هاي مردم فقط و فقط با مبارزه عليه امپرياليزم و ارتجاع و در حال حاضر عمدتا با مبارزه  و مقاومت عليه امپرياليست هاي اشغالگر و خائنين ملي دست نشانده شان ، خواهند توانست به منافع اساسي شان دست يابند . در حال حاضر ، تحريم بازي هاي دروغين انتخاباتي امپرياليست ها و مرتجعين در افغانستان ،  جزء مهمي از مبارزه عليه اشغالگران امپرياليست و دست نشاندگان خائن شان و جزء مهمي از مبارزه عليه امپرياليزم و ارتجاع در كل است .
حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان ، انتخابات رياست جمهوري رژيم دست نشانده را تحريم كرد و در حد توان براي تحقق عملي آن كوشيد . ما جدا آرزو داريم كه در امر تحريم انتخابات پارلماني رژيم دست نشانده مبارزات جدي تر و فعال تري داشته باشيم . 
ما با درك اين ضرورت ، تمامي حلقات و شخصيت هاي انقلابي ، ملي و دموكرات در داخل و خارج كشور را فرا مي خوانيم تا دست در دست هم داده و  مشتركا براي ايجاد و پيشبرد يك حركت سياسي متحدانه و گسترده عليه بازي انتخاباتي پارلماني اشغالگران امپرياليست و دست نشاندگان خائن شان ، مبارزه نمائيم . 


مرگ بر اشغالگران امپرياليست !
مرگ بر خائنين ملي دست نشانده !
مرگ برانتخابات پارلماني رژيم پوشالي !