بیش از یکنیم دهه است که اشغالگران امپریالیست به سرکردگی امپریالیزم امریکا به افغانستان تهاجم نظامی نموده و آنرا به اشغال خود در آوده اند. در طول این دوران یک رژیم میهن فروش و دست نشانده را بر سر نوشت توده های زحمتکش مسلط گردانیده اند.
مشمولین پروسۀ وحدت جنبش کمونیستی (م ل م) افغانستان در زمان تجاوز امپریالیست های امریکایی و متحدین شان بر افغانستا و اشغال کشور توسط آن ها موضع شانرا در قبال تجاوز بر کشور و اشغال آن بطور صریح و روشن بیان نمودند و هیچگاه دچار سفاهت تسلیم طلبانه در قبال اشغالگران و رژیم پوشالی نگردیدند. روی این موضعگیری های درست و اصولی بود که پروسۀ وحدت مائوئیست ها روی دست گرفته شد و منجر به ایجاد حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان گردید.
اولین جلسه پروسۀ وحدت مائوئیست های کشور مصادف با "لوی جرگه اضطراری" بود. جناح های شامل در پروسۀ وحدت مواضع شانرا بطور مشترک و همه جانبه علیه اشغالگران امپریالیست، رژیم پوشالی و لوی جرگه اضطراری که توسط اشغالگران سر همبندی شده بود رک و صریح بیان نمودند. اولین اعلامیۀ مشترک شان خاطر نشان نمود که اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده دشمن عمدۀ کشور و مردمان کشور اند و هیچ راهی برای بیرون راندن اشغالگران و سر نگونی رژیم دست نشانده جز بسیج همگانی توده ها و جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی (شکل مشخص جنگ خلق در شرایط کنونی) وجود ندارد.
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان از همان آغاز تشکیل در کنگرۀ وحدت تا کنون روی این شعار پا فشاری نموده و هم چنین نیاز عاجل و فوری مبارزاتی (وحدت همه مائوئیست های کشور) در قبال اشغالگران و رژیم دست نشانده را درک و نشانی نموده و روی این امر مهم تا کنون پا فشاری و مبارزه نموده و می نماید.
بعد از اشغال کشور توسط اشغالگران امپریالیست به رهبری امپریالیزم امریکا موج وسیعی از تسلیم طلبی در قبال اشغالگران و رژیم دست نشانده سر بلند نمود و تمامی تسلیم طلبان به مبلغ و مروج اشغالگران و رژیم دست نشانده تبدیل گردیدند. تعدادی از این تسلیم طلبان در کنفرانس بن شرکت نمودند و علناً و عملاً تن به تسلیمی در قبال اشغالگران و رژیم دست نشانده دادند. این موقعیت تسلیمی به ایشان اجازه نداد که شرایط و اوضاع افغانستان را بطور عینی تجزیه و تحلیل نمایند، بناءً برای یک رژیم کاملا دست نشانده و گوش بفرمان کمپاین های انتخاباتی راه انداختند و علناً در صف شاه شجاع سوم (کرزی) ایسادند. تعدادی به تسلیم طلبی ادامه داده و لشکر کشی امپریالیست های اشغالگر به افغانستان را «بارقۀ امید در چشمان اشکبار ملت افغانستان » خواندند. به این طریق تن به تسلیمی داده و در شوراهای ولایتی رژیم دست نشانده شرکت نمودند و یا کسانی را جلو انداخته برای شان گلو پاره نمودند. آنها به این شکل تجاوز و اشغالگری امپریالیست ها را رنگ و روغن داده و بعنوان نیروهای سازشکار و سازش ده میان امپریالیست های اشغالگر و رژیم ست نشانده عمل نموده و تا کنون هم به این حرکت های سازشکارانه ادامه می دهند.
این وضعیت اسفناک یکی از موانع جدی سر راه مبارزاتی حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده بوده و هست. حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان در پهلوی مبارزه علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده، مبارزه علیه تسلیمی و تسلیم طلبی را به نحو جدی و اصولی پیش برده، می برد و خواهد برد. حزب ما بخوبی درک نموده که مبارزه علیه تسلیمی و تسلیم طلبی جزء لاینفک مبارزه علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده می باشد. زیرا این ها نیروهای سازشکار و سازش ده بین اشغالگران امپریالیست و توده های زحمتکش افغانستان اند. این نیروها نه تنها علیه ستم امپریالیستی و تجاوز بیشرمانه شان مبارزه نمی کنند، بلکه باعث تقویت و رنگ و روغن دادن اشغال کشور گردیده و به این طریق می خواهند توده ها را به انقیاد کامل اشغالگران در آورده و آنها را به بردگان بدون میهن تبدیل نمایند. مبارزه با این نیروها و منفرد ساختن رهبری شان از توده ها و نسل جوان یکی از وظایف مهم تدارکی برای بر پایی و پیشبرد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی است.
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان با درک رسالت تاریخی و نیاز عاجل و فوری مبارزاتی اش علیه اشغالگران و رزیم دست نشانده، علیه رویزیونیزم، تسلیمی و تسلیم طلبی به مبارزه برخاست و شعار وحدت همه مائوئیست های کشور را بعنوان نیاز عاجل و فوری مبارزاتی مطرح نمود و تا کنون روی این مبارزه جدا ایستاده و آنرا به پیش می برد.
در ابتدای مبارزۀ حزب ما و نشر اولین شمارۀ شعله جاوید، تسلیم طلبان برای اینکه تسلیم طلبی خویش را توجیه نمایند، حزب ما را به افراط گرایی متهم نمودند. برای توجیه تسلیم طلبی شان استدلال می نمودند که این ها می خواهند بقیۀ شعله یی ها را به کشتن بدهند. زمانیکه مبارزات حزب ما علیه تسلیم طلبی شدت گرفت ما را متهم به شعله یی خوری نمودند. آنها برای فریب نسل جوان و خاک زدن به چشم مردم تسلیم طلبی شان را تاکتیک نامیده و زیر این شعار دروغین و بی محتوا تا کنون تسلیم طلبی خویش را توجیه می کنند.
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان بخوبی درک نموده بود که یکی از موانع جدی مبارزه علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده تسلیم طلبان اند. این نکته را نیز بخوبی درک نموده بود که بدون مبارزه علیه تسلیم طلبی نمی توان مبارزه علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده را به پیش برد، بناءً مبارزه علیه رویزیونیزم و تسلیم طلبی را همزمان با مبارزه علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده به پیش برد و تاکنون روی این امر مهم ایستاده است.
حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان این اصولیت را فراموش نکرده که تسلیم طلبان نیروهای سازشکار و سازشده میان امپریالیست های اشغالگر و توده های زحمتکش افغانستان هستند. بدون منفرد ساختن ایشان و جدا نمودن نسل جوان و توده های زحمتکش از ایشان به مشکل بتوان با اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده مبارزه نمود. بدون پیشبرد مبارزه علیه تسلیم طلبان کار تدارک برای برپایی و پیشبرد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی به موانع جدی بر می خورد. تاریخ یک و نیم دهۀ گذشته صحت این ادعا را بخوبی تثبیت نموده است. بناءً مبارزه علیه تسلیمی و تسلیم طلبی جز لاینفک مبارزه علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده می باشد.
یکی از دلایل طولانی شدن دورۀ تدارک برای بر پایی و پیش برد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده، تسلیم طلبی و تسلیم شدن رویزیونیست های سازمان رهایی افغانستان و بقیه احزاب راجستر شدۀ تسلیم طلبِ به اصطلاح شعله یی است.
حزب ما برای از میان برداشتن این موانع چاره ای جز مبارزه علیه رویزیونیزم، تسلیمی و تسلیم طلبی در پهلوی مبارزه علیه اشغالگران امپریالیست، اشغالگران داعشی و رژیم دست نشانده ندارد. در طول این مدت مبارزات حزب ما علیه تسلیمی و تسلیم طلبی نتایجی خوبی را بار آورده است. در اثر مبارزات حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان علیه رویزیونیزم و تسلیم طلبی، انشعابات متعددی هم میان رویزیونیستهای سازمان رهایی افغانستان و هم احزاب راجستر شدۀ تسلیم طلبانِ به اصطلاح شعله یی رو نما گردیده است. چهره های تسلیم طلبانه این احزاب و سازمان ها تا حدودی میان نسل جوان و توده ها ی زحمتکش افشا گردیده و ابهت خود را از دست داده است.
از یکسو جای خوشبختی است که تعدادی از تسلیم طلبی بریدند و علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده موضع گرفتند، اما جای تاسف در این است که این موضعگیری شان کاملاً ناقص است. به دو دلیل آنها نتوانستند از تسلیم طلبی بصورت قطع برش کنند و موضع اصولی بگیرند.
اولاً آنها گذشتۀ خود را مورد بررسی و انتقاد همه جابنه قرار ندادند و همۀ کاسه و کوزۀ تسلیم طلبی را که ده سال باهم پیش برده بودند بگردن دیگران انداختند. این وضعیت به آن معنی است که ایشان جرات انتقاد از خود را ندارند، خود را بری از هر خطا می دانند و تمام خدمات را مربوط شخص خود می دانند. این خود پسندی شان باعث آن شد تا تمام خطاها و تسلیم طلبی ها را بگردن دیگران بیندازند. چنین افرادی هیچگاه متوجه نیستند که اینچنین حرکت ها و عمل کردن ها، بدون اینکه کسی بخواهد نقد شان کند، باعث خورد شدن هر چه بیشتر شخصیت شان می شود؛ در حالی که انتقاد از خود بزرگی شخصیت را نشان می دهد. مائوتسه دون می گوید:
« آنها باید فروتن و مأل اندیش باشند و از خود پسندی و تند خویی بپرهیزند، سرشار از روحیۀ انتقاد از خود باشند و جسارت داشته باشند نواقص و اشتباهات کار خود را تصحیح کنند. آنها به هیچوجه نباید مثل خروشچف خطاهای خود را روپوشی کنند و تمام خدمات را بخود نسبت دهند و همه اشتباهات را به گردن دیگران بیندازند.
ادامه دهندگان امر انقلاب پرولتاریایی در جریان مبارزۀ توده یی پا به عرصۀ هستی می گذارند و در توفانهای انقلاب رشد و نمو نموده و آبدیده می شوند. کادر ها را باید در جریان طولانی مبارزۀ توده یی آزمود و شناخت و ادامه دهندگان امر انقلاب را از میان آنان برگزید و آموزش و پرورش داد.» (در بارۀ کمونیزم کاذب خروشچف و آموزشهای تاریخی آن برای جهان) تأکیدات از ما است.
این اسلوب را هر مائوئیست باید دقیقاً در نظر گرفته و بدان عمل نماید. این اسلوب بسیار آموزنده است. این اسلوب بخوبی نشان می دهد که کادرها و رهبران در جریان مبارزۀ تودۀ یی زاده می شوند و رشد و نمو می کنند. چنین افرادی جسارت انتقاد از خود را دارا می باشند و هیچگاه خطاها و اشتباهات خود را روپوشی نمی کنند و از انتقاد دیگران در مورد خطاهای شان خشمگین نمی گردند و ناقدین را به چوب فحاشی نمی بندند.
دوماً آنها نتوانستند از دیدگاه مائوئیستی به شرایط و اوضاع کنونی افغانستان بر خورد نمایند. عدم این دیدگاه از یکسو باعث گردیده که آنها گذشتۀ خود را نقد نکنند و همه گناه را متوجه کسانی که به تسلیمی کامل تن داده اند بیاندازند و از سوی دیگر نتوانند میان تضاد عمده و تضاد اساسی تفکیک قایل شوند، و هر دو تضاد را در شرایط اشغال کشور با هم منطبق بگیرند و هیچ تفاوتی میان یک جامعۀ مستعمره ـ نیمه فیودالی و نیمه مستعمره ـ نیمه فیوالی قایل نشوند. این دیدگاه ناقص باعث گردید که به شکلی از اشکال به تسلیم طلبی ملی در قبال اشغالگران امپریالیست تن دهند.
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان این دیدگاه ناقص را به طور روشن و صریح در شماره های 23 و 28 دور سوم شعلۀ جاوید و شمارۀ 13 دور چهارم مورد انتقاد قرار داده است و مبارزاتش را بر اساس دیدگاه مائوئیستی به پیش برده است. امید است که این مبارزات ایدئولوژیک به نتایج مثبتی بیانجامد و کسانی که علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده موضع گرفته اند بر اساس دیدگاه مائوئیستی به شرایط کنونی افغانستان برخورد نمایند و مبارزات ایدئولوژیک را از دیدگاه مائوئیستی پیش ببرند. این شیوۀ مبارزاتی به وحدت همه مائوئیست ها کمک شایانی می نماید.
حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان از زمان ایجادش تا حال با تحلیل مشخص از اوضاع مشخص، وضعیت افغانستان را از دیدگاه مائوئیستی تحلیل و تجزیه نموده و اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده را به عنوان دشمنان عمدۀ کشور و مردمان کشور مشخص نموده و مبارزاتش را بر این دیدگاه استوار ساخته است. برای معلومات بیشتر در این زمینه به برنامۀ حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان- بخش "سیمای کنونی افغانستان" و هم چنین اساسنامۀ حزب مراجعه شود.
زمانی که طالبان به مبارزۀ مسلحانه علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده پرداختند، حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان طبق دیدگاه مائوئیستی ر قبال طالبان موضعگیری نمود.
حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان طالبان را یک نیروی عقب گرا، متحجر، زن ستیز و از لحاظ طبقاتی نمایندۀ بخشی از طبقات فیودال و بورژوازی کمپرادور در کشور معرفی نمود. مقاومت مسلحانۀ شانرا یک مقاومت قسمی ارتجاعی علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده دانست و آنها را در صفوف دشمنان غیر عمدۀ کشور و مردمان کشور رده بندی نمود و ارتجاعی بودن آنها را به شش دلیل موجه برشمرد. و وظایف مبارزاتی عمده و غیر عمدۀ خویش را بطور صریح و روشن بیان نمود. برای معلومات بیشتر به شمارۀ هفتم شعلۀ جاوید دور چهارم مراجعه نمائید.
حزب ما معتقد است که مبارزه علیه اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده علیرغم عمده بودنش یکی از تبارزات
بزرگ تضاد اساسی است. این بحث به این معنی است که تضاد اساسی تبارزات بزرگ دیگری نیز دارد که غیر عمده اند ولی همچنان بزرگ باقی می مانند. ما نمی توانیم و نباید از این تبارزات بزرگ و غیرعمده چشم پوشی نموده و یا آنرا به فراموشی بسپاریم. مائوئیست ها بر این عقیده اند که وظایف مبارزاتی غیر عمده باید در پیوند و در تابعیت از وظیفۀ مبارزاتی عمده به پیش برده شود. نباید وظیفۀ مبارزاتی بزرگ غیر عمده آنقدر برجسته شود که وظایف مبارزاتی عمده را تحت الشعاع قرار دهد و یا هر دو را منطبق باهم بداند. هر گاه این اساسات مائوئیستی در نظر گرفته نشود تسلیم طلبی ملی را در قبال خواهد داشت.
زمانی که سر و کلۀ اشغالگران داعشی در افغانستان پیدا گردید، حزب ما فورا موضع خود را در قبال شان روشن ساخت و جنگ شان را یک جنگ اشغالگرانه خواند و آنها را نیز در صف دشمنان عمدۀ کشور و مردمان کشور جای داد.
حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان از هر جنگ مقاومت علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده حمایت می کند، و لو این جنگ مقاومت قسمی باشد. مقاومت جنگی طالبان علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده یک مقاومت قسمی است. طبق گفتۀ مائوتسه دون مقاومت قسمی نسبت به عدم مقاومت یک گام بجلو است. مائوتسه دون مقاومت قسمی ارتجاعی گومیندان و حتی مقاومت ارتجاعی سر سختان ضد کمونیست را یک مقاومت قسمی و جنگی برای دفاع از میهن می داند.
حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان معتقد است که مقاومت جنگی طالبان به این خاطر یک مقاومت جنگی قسمی ارتجاعی است که از یکسو نصف نفوس جامعه (زنان) را از جنگ محروم ساخته اند و از سوی دیگر این مقاومت در بر گیرندۀ همه خلقهای رنج کشیده افغانستان نمی باشد و کسانی که آن را رهبری می نمایند از لحاظ طبقاتی نمایندۀ بخشی از طبقات فیودال و بورژوازی کمپرادور در کشور هستند. بر این اساس این مقاومت یک مقاومت همه جانبه ملی مردمی و انقلابی نیست. یا به عبارت دیگر این مقاومت، مقاومت همه خلقهای در بند کشیده افغانستان نمی باشد، لذا این مقاومت به شکست منجر می گردد و اگر پیروزی هم به دست آورد به رهایی توده ها از قید اسارت منتهی نمی گردد. به این خاطر مقاومت مسلحانۀ طالبان از لحاظ مضمون سخت ناقص بوده و هیچگاه قادر به تأمین منافع توده ها و دفاع حقیقی از میهن نخواهدشد. چنانچه مقاومت فیودال ها و اشراف دربار در زمان جنگ افغان ـ انگلیس یک مقاومت قسمی بود، گرچه منجر به استقلال سیاسی افغانستان گردید، اما منجر به رهایی توده ها از قید اسارت نگردید. به همین ترتیب جنگ مقاومت علیه سوسیال امپریالیزم روس از چنین ویژه گی ای بر خوردار بود.
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان که برای تدارک، برپایی و پیشبرد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی مبارزاتش را پیش می برد معتقد است که جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی (شکل مشخص جنگ خلق در شرایط کنونی) خصلت انقلابی دارد و قادر به تأمین منافع توده ها و دفاع از میهن می باشد، زیرا چنین مقاومتی جنگ توده ها خواهد بود و قاطبۀ خلق کشور اعم از زنان و مردان در آن شرکت خواهند داشت. این جنگ از طرف حزب پیشآهنگ پرولتاریا رهبری می گردد.
مسایل فوق به صراحت اختلاف اصولی میان حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان و شعله یی هایی را که به نحوی از تسلیم طلبان بریده و علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده موضع گرفته اند، اما تضاد اساسی و تضاد عمده را در شرایط کنونی با هم منطبق می دانند، نشان می دهد. هر گاه این اختلاف اصولی به دست فراموشی سپرده شود نخواهیم توانست در شرایط کنونی میان دشمنان عمده و غیر عمده کشور و مردمان کشور تفاوت قایل شویم. این موضعگیری یکجانبه نگری خواهد بود که خود را به موضع غیر اصولی انداخته و نخواهد توانست استراتیژی و تاکتیک خود را بر مبنای اساسات مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی بنیان نهد. در چنین صورتی باز هم تا سطح احزاب تسلیم طلب تنزل خواهد نمود.
شعله یی هائی که واقعاً شعله یی باقی مانده اند و علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده موضع دارند هر گاه به این اختلاف اصولی عطف توجه نموده و نیاز عاجل و فوری مبارزاتی را درک نمایند، می توانند با اتحاد اصولی مبارزات خویش را علیه اشغالگران امپریالیست، رژیم دست نشانده و اشغالگران داعشی به عنوان دشمنان عمده کشور و مردمان کشور به پیش برند و جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی را جایگزین مقاومت قسمی نمایند. این چیزی است که امروز تمام نیروهای مائوئیست، انقلابی، ملی، دموکرات و توده های زحمتکش باید به طرف ان رو بیاورند.
امروز توده های ستمدیده از ستمگری اشغالگران و رژیم پوشالی به ستوه آمده و عملکرد طالبان نیز تا حد زیادی مورد قبول شان نیست. هر گاه بدیلی به جای مقاومت قسمی ارتجاعی طالبان توسط مائوئیست ها ایجاد شود یقیناً توده های زحمتکش آن مقاومت را مقاومت خود دانسته و به طور همگانی از آن حمایت خواهند نمود.
این نکته را نیز نباید فراموش نمود که اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده سخت تلاش دارند تا جلو مقاومت همه جانبه ملی مردمی و انقلابی را به هر شکلی که می شود، بگیرند و مقاومت قسمی طالبان را به صلح بکشانند. یا به عبارت دیگر اشغالگران و رژیم دست نشانده سخت تلاش دارند تا تسلیم طلبی را جایگزین مقاومت نموده و انقیاد کامل را تحکیم نمایند.
این همان چیزی است که اشغالگران امپریالیست، رژیم دست نشانده و تمامی میهن فروشان خواهان آنند، ولی مائوئیست ها و نیروهای انقلابی و ملی دموکرات حقیقی با آن مخالف اند.
هر گاه اوضاع کنونی را به صورت دقیق و علمی آن تحلیل و بر رسی کنیم، مشاهده می شود که از یکسو اشغالگران امپریالیست تلاش دارند تا انقیاد خویش را بر توده های زحمتکش تحمیل نمایند و نیروهای تسلیم شده و تسلیم طلب نیز در این جهت با اشغالگران و رژیم دست نشانده همنوا عمل می کنند و از سوی دیگر تلاش برای تسلیمی مقاومت قسمی طالبان در سطح بین المللی و داخلی در جریان است.
در شرایط کنونی امپریالیزم روسیه، سوسیال امپریالیزم چین و کشورهای منطقه هنوز با اشغالگران امپریالیست بر سر مسأله افغانستان عمدتاً در تبانی قرار دارند. هر کدام این کشورها ظاهرا سعی دارند تا طالبان را پای میز مذاکره با اشغالگران و رژیم دست نشانده بکشانند.
اما تبانی میان امپریالیستها و نیروهای ارتجاعی مؤقتی و گذارا است و تضاد میان شان مطلق و دایمی است. امپریالست ها (چه آنانی که کشور ما را اشغال نموده اند و چه در افغانستان نیرو ندارند) در مورد افغانستان و حوادثی که در آن می گذرد بی تفاوت نیستند. قبل از همه هر کدام شان بنا بر منافع خویش در قبال کشور ما موقف گیری نموده و می نمایند. امکان زیاد وجود دارد که این منافع در افغانستان به تقابل میان اشغالگران امپریالیست از یکسو و امپریالیزم روس و سوسیال امپریالیزم چین از سوی دیگر بیانجامد. در چنین وضعیتی صف بندی منطقه ای نیز به هم می خورد. در این صورت مبارزه میان شان عمده گردیده و جنگ در افغانستان شدید تر می گردد. در چنین شرایطی ما می توانیم با بر خورد های درست و اصولی اوضاع و احوال کشور را تحلیل نموده و در مقابل آن عکس العمل مناسب اتخاذ نمائیم.
با کمال تأسف که در چنین شرایطی از یکسو نیروهای مائوئیست ضعیف اند و از سوی دیگر تعداد زیادی در حالت پراگندگی تشکیلاتی و یا حالت انفرادی بسر می برند. این شرایط وظایف و رسالت مائوئیست ها را دو چندان می سازد تا به پراگندگی پایان دهند و به یک وحدت اصولی دست زنند و از این طریق مبارزات شان را علیه موج تسلیم طلبی چند برابر ساخته و چهره های تمامی تسلیم طلبان را فاش ساخته و در جهت تحکیم و گسترش صفوف خود و توده ها کوشا باشند و از این طریق پیوند فشرده با توده ها حاصل نموده و با آموختن از ایشان و آموزش به آن ها از مرحلۀ تدارک به مرحلۀ بر پایی و پیشبرد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی گام گذارند.
صفت مشخصۀ احزاب مائوئیست تلفیق فشرده تیوری با عمل است. این یگانه صفتی است که احزاب مائوئیست را از دیگر احزاب جدا می سازد. تلفیق فشردۀ تیوری با عمل فقط و فقط از طریق پیوند فشرده با توده ها حاصل می گردد. بدون پیوند فشرده با توده ها هر تلاشی بی ثمر باقی می ماند. «هرقدرهم که گروه رهبری فـعـال بـاشـد، در صورتـی کـه فعالیتش با فعالیت توده ها درهم نیامیزد، به جزتلاش بی ثمر عده ای معدود چیزدیگری نخواهدبود.» (مائوتسه دون)
هر گاه مائوئیست ها و بقیه نیروهای انقلابی این رسالت بزرگ تاریخی خویش را فراموش ننمایند و آن را به طور احسن همآهنگ نمایند، نه تنها فقط بر موج تسلیم طلبی، سکتاریزم و انشعابگری، بلکه بر موانع تدارک برای برپایی و پیشبرد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی غلبه خواهند نمود.
بر اساس دلایل فوق گذار از حالت تدارک برای بر پایی و پیشبرد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی صورت خواهد گرفت. مبارزه در این راه وظیفۀ مبرم، عاجل، فوری و مشترک تمام مائوئیست ها و تمامی نیروهای انقلابی و ملی دموکرات در افغانستان می باشد.
مائوئیست ها معتقد اند که در کشورهای مستعمره ـ نیمه فیودالی یا نیمه مستعمره ـ نیمه فیودالی حزب کمونیست در دهات رشد و استحکام می یابد نه در شهرها.
حزب کمونیست(مائوئیست) از بدو ایجادش تا کنون با انحرافات، شهر نشینی، تسلیم طلبی در هر شکل و شمایلش مبارزه نموده است و معتقد است که بدون رفتن به دهات و پیوند فشرده با توده ها نمی توان جنگ را به راه انداخت و رهبری نمود.
حزب ما معتقد است که در شرایط کنونی خطر غلطیدن به تسلیم طلبی طبقاتی در قبال طالبان بی نهایت ضعیف است. زیرا از یکسو جنگ مقاومت علیه سوسیال امپریالیزم روس این درس را به تمامی نیروهای انقلابی آموخته است که تسلیم طلبی طبقاتی منافع توده و انقلاب را ضربه می زند و منافع نیروهای مرتجع را تحکیم می نماید. و از سوی دیگر طالبان نیروی عقب گرا و متحجری است که هیچگاه نیروهای انقلابی حاضر نیستند به طالبان تسلیم شوند. خطر جدی که امروز جنبش ما را تهدید می نماید خطر تسلیم طلبی ملی است که به اشکال و انواع گوناگون متبارز می گردد. تاریخ یک و نیم دهۀ افغانستان به خوبی این وضعیت را نشان داده است. این وظیفۀ ماست که علیه هر گونه تسلیم طلبی (تسلیم طلبی ملی و تسلیم طلبی طبقاتی) به مبارزه بر خیزیم. این مبارزه را همنوا با تمامی مائوئیست ها به خاطر وحدت، تحکیم و توسعه بخشیم و از این طریق تمامی نیروهای انقلابی ملی ـ دموکرات را به مقاومت همه جانبه ملی مردمی و انقلابی رهنمون شویم.