Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

 

آنچه در ذیل می خوانید سند دیگر ریشی راج بارل، عضو سابق کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست نیپال (مائوئیست)، حزب تحت رهبری "کیرن" است. این سند به آدرس الکترونیکی شعلۀ جاوید ارسال شده است. ریشی راج بارل سازمانده و نمایندۀ "جبهۀ انقلابی فرهنگی – روشنفکری نیپال" است. این تشکیلات یکی از امضا کنندگان اعلامیۀ مشترک "اول می سرخ و انترناسیونالیستی" است.

بایدهیا (کیرن) گام پراچندا را در جبهۀ بعدی تعقیب می نماید

یک "اعلامیۀ 18 نکته یی" در جریان مبارزۀ دو خط با دارودستۀ پراچندا توزیع گردیده بود. در آن زمان پراچندا ادعا می کرد که خواهان انقلاب دموکراتیک نوین است. اما بعد از کنگرۀ سراسری هفتم حزب کمونیست متحدۀ نیپال (مائوئیست) دارو دستۀ پراچندا خط انقلاب دموکراتیک نوین را رها کرد و خط سوسیالیزم از طریق گذار صلح آمیز را تصویب نمود. اما این یک مطلب قابل تعجب است که موهن بایدهیا یعنی کسی که ادعای انقلاب دموکراتیک نوین را دارد، یک بیانیۀ مشترک با پراچندا، که در آن وی به عنوان یک رهبر انقلابی معرفی شده است، امضا نموده است.
"اعلامیه" پراچندا را به گونۀ ذیل به تصویر در می آورد:
1 – اکلیکتیزم در فلسفه.
2 – در جبهۀ سیاسی در حرکت از اپورتونیزم سنتریستی به طرف ریفورمیزم راست و تسلیم طلبی ملی دیده می شود.
3 – پراچندا می پذیرد که تضاد اصلی حزب با هند، عمال آن و نیروهای فیودالی محلی است، اما در پراتیک درست طور دیگر رفتار می نماید.
4 – پراچندا روی همکاری با نیروهای محلی موافق با توسعه طلبی هند و عمال آن تمرکز می نماید.
5 --  پراچندا در لفظ روی همکاری با ناسیونالیست ها، کمونیست ها و جمهوری خواهان تاکید دارد، اما در پراتیک در همکاری با توسعه طلبان هندی و همدستان آن قرار داشته است.
6 – در زمانی که سرزمین های ما بصورت مداوم مورد دست اندازی تدریجی و تجاوز جمعیت شناسانه قرار می گیرد، داهال (پراچندا) طرزالعمل توزیع [اسناد] تابعیت را انعطاف پذیر ساخته است.
7 – پراچندا سرمایه گذاری هند در پروژه های برق آبی کارنالی علیا و ارون-III
را پشتیبانی کرده است.
8 – پراچندا روابط برادرانۀ حزب با نیروهای انقلابی بین المللی را با مشکل مواجه ساخته است، در حالی که روابط با دشمنان طبقاتی و بیشتر از همه عمال استخبارات هند را حفظ کرده است.
9 – در مورد موضوع انضباط مالی، به نظر می رسد که پراچندا بطرف فساد تمایل پیدا نموده است. به نظر می رسد که پراچندا گرایش دارد که هرکاری برای قدرت، پول و حیثیت -- چه بصورت اخلاقی و چه بصورت ضد اخلاقی – انجام دهد.
10 – پراچندا آگاهانه حزب را، بدون یک سیستم محاسباتی و استفادۀ نادرست از وسایل مالی و منابع به طریق شخصی، به حال خود رها کرده است.
11 --  پراچندا از طریق براه انداختن برنامه های مناسب برای مقابله با "دشمن عمدۀ" حزب – هند – از اهداف ایدیولوژیک حزب منحرف شده است. داهال (پراچندا) تقصیر توسعۀ روابط با هواداران "توسعه طلبی هند و طبقۀ کمپرادور آن" را به دوش دارد.
12 – در سند ذکر می شود: با وجود آنکه گفته می شود که ما برای یک سیستم فیدرالی با خودمختاری اقوام حرکت می کنیم، پراچندا روی بهم پیوستگی و نظام متمرکز، تیوری بورژوازی تفکیک قوا و به حداقل رساندن شمولیت مردم در قوۀ قضائیه به بهانۀ استقلال قضایی، بجای اختیار دادن به شورای مردمی برای "جمهوری دموکراتیک فیدرال" و بجای خط حزبی "جمهوری دموکراتیک فیدرال مردمی"، تاکید دارد.
13 --  بی نظمی مالی و بکار برد نادرست منابع.
14 – گرایش خودمحوری شخصی، تحمل ناپذیری در قبال آنهایی که اختلاف عقیده داشته باشند و استفاده از قدرت برای خاموش کردن صدای آنها.
15 – گرایش فاشیستی: توسعۀ روابط با شبکه های استخباراتی هندی.
16 – خلع سلاح ارتش آزادیبخش خلق و خالی کردن بارک های نظامی تحت نام "گروه بندی کردن مجدد"، بدون حدادی کردن سیاست امنیتی ملی، کنترل کردن سرحدات باز و تعبیۀ یک نیروی امنیتی سرحدی.
17 – تیوری بورژوازی جداسازی قدرت و به حداقل رساندن شمولیت مردم در قوۀ قضائیه تحت بهانۀ استقلال قوۀ قضائیه، بجای صلاحیت دادن به شورای مردمی.
18 – موافقت با انتصاب قضات توسط یک کمسیون، نه توسط شورای فیدرال به گونه ای که حزب خواستار آن است.
000
حالا نکتۀ قابل یادداشت این است که: آیا دسته بندی بایدهیا نیز عین خطی را که آنها در سند 18 نکته یی خاطر نشان کردند دنبال می نماید؟ آیا دسته بندی بایدهیا عین کاری را که پراچندا سه سال قبل انجام داد، انجام نمی دهد؟ آیا دسته بندی بایدهیا گرایش خودمحوری شخصی، تحمل ناپذیری در قبال دارندگان نظرات مخالف و استفاده از قدرت برای ساکت کردن صدای آنها را تمرین نمی کند؟ آیا دسته بندی بایدهیا "اکلیکتیزم در فلسفه" و حرکت بطرف ریفورمیزم راست را تمرین نمی کند؟
حالا علاوه کردن دو نکتۀ بیشتر نیز مطرح خواهد بود:
19 -- بایدهیا و شرکاء لفظاً از انقلاب دموکراتیک نوین صحبت می نمایند، اما در پراتیک درست عکس آن را انجام می دهند.
20 – پس شورش برحق است.
در حقیقت دسته بندی بایدهیا خط سیاسی انقلاب دموکراتیک نوین را رها نموده است. از لحاظ ایدیولوژیکی، دسته بندی بایدهیا از مسیر انقلابی عدول کرده و از لحاظ تشکیلاتی در مسیر انحلال طلبی قرار گرفته است. آنها صرفاً وانمود می کنند که باورمند به مارکسیزم- لنینیزم- مائوئیزم و انقلاب دموکراتیک نوین هستند تا قادر باشند که کادرهای شان را ساکت سازند.
این عیبجویی بی پایۀ ما نیست [اگر بگوییم که] فعالیت های آنها ثابت می سازد که آنها خط و سیاست های پراچندای خاین را کمک می رسانند. بیانیۀ مشترک برای وحدت مجدد حزب کافی است که پویایی و سمت حرکت دستۀ بایدهیا را بشناسیم.
رهبران بلندپایه به شمول بایدهیا از وسایل نقلیۀ بسیار لوکس و افسران پولیس به عنوان گاردهای امنیتی شان استفاده می کنند. برای هر رهبر بلندپایۀ حزب کمونیست نیپال- مائوئیست، حکومت دو افسر پولیس برای امنیت فراهم کرده است. چه امر مسخره ای! یک رهبر مائوئیست یعنی کسی که مسیر انقلاب دموکراتیک نوین را در پیش گرفته است، افسران پولیس را برای امنیت خود پذیرفته است. این نشانۀ آن است که آنها بالای کادرهای حزبی و مردم تحت ستم اعتماد ندارند. این نشانۀ آن است که آنها هیچ نقشۀ مبارزاتی و برنامۀ پیشبرد مبارزۀ طبقاتی ندارند. آنها فقط برنامۀ حزب کمونیست متحدۀ نیپال (مائوئیست) را تحت نام کار برای وحدت تعقیب می نمایند.
برای چیزی که آنها از امنیت توسط پولیس بهره مند هستند، یک امر سوال برانگیز و قابل کنجکاوی است. دشمن آنها کیست و آنها برای چه "می جنگند"؟ مشکل است دانسته شود. بنابرین طبیعی است که بسیاری از رهبران انقلابی جوان و کادرهای پایه یی که آشکارا باورمند به مبارزۀ مسلحانه هستند، بایدهیا و شرکاء را ترک کرده اند و کادرهای بیشتر دیگری نیز در موقعیت دور شدن از عناصر  پوسیده قرار دارند.