دور چهارم "انتخابات" ریاست جمهوری اشغالگران امپریالیست از همین اکنون رنگ باخته وعدم مشروعیت آنرا کاملا از قبل هم متبارزتر ساخته است
در واقع حیات سیاسی رژیم دستنشاندۀ اشغالگران امپریالیست امریکایی و متحدینشان از همان زمان نطفه بندیاش، در جلسۀ خاینین ملی در شهر بن آلمان که در زیر بالوپر اشغالگران امپریالیست صورت گرفت، تا کنون بازیچۀ مطامع امپریالیستی اشغالگرانه و چپاولگرانۀ آنها بوده است و تا زمانیکه اشغالگران امپریالیست به رهبری امپریالیزم امریکا در کشور حضور داشته و رژیم دستنشانده شان بر چوکی دستنشاندگی تکیه زده باشند این بازی ادامه خواهد یافت. چیزیکه در این بازی برای اشغالگران امریکایی و متحدین شان اهمیت فوقالعاده تعیینکننده دارد، تأمین منافع آزمندانه، غارتگرانه و چپاولگرانه امپریالیستی خودشان است. اشغالگران امپریالیست و دستنشاندگان شان برای تأمین منافع آزمندانۀ شان باید تمامی نمایشات مضحک به اصطلاح دموکراتیک را راهاندازی نمایند، و غیر از آن برای آنها این نمایشات پشیزی هم ارزش ندارد. اشغالگران امپریالیست برای مشروعیت بخشیدن به رژیم دستنشانده شان نمایشات مضحک و مسخرۀ دموکراتیک از قبیل انتخابات ریاست جمهوری، پارلمانی، شورای ولایتی و غیره را در افغانستانِ اشغال شده پیهم به راه میاندازند. اما این نمایشات فریبنده، ماهیت ضد دموکراتیک خود را روزبهروز بیشتر از پیش به نمایش گذاشته است و هر چه که از عمر ننگین رژیم دستنشانده بیشتر میگذرد تودهها ماهیت خائنانه و میهنفروشانۀ رژیم پوشالی را بهتر میشناسند و این نمایشات مضحک و مسخره را بیشتر از پیش تحریم مینمایند. دور سوم "انتخابات" مضحک ریاست جمهوری رژیم این نمایشات تقلبکارانه و مجرمانه را به خوبی به نمایش گذاشت به قسمی که تودهها دقیقاً درک نموده اند که رژیم پوشالی نه بر اساس رأی مردم، بلکه طبق خواست اشغالگران امریکایی تعیین میگردد. حقیقت بیانگر آن است که اشغالگران امپریالیست و رژیم دستنشانده صرفاً به اجرای جنایات کلی انتخاباتی در جریان برگذاری "انتخابات" اکتفا نمیکنند، بلکه یک پروسۀ جنایتکارانۀ پس از انتخابات را نیز پیش میبرند. آنها سهمیهبندی دارودستههای ضد ملی و ضد دموکراتیک در بافت رژیم دستنشانده را شکل نهایی میبخشند و افرادی را در مقامات به اصطلاح انتخابی انتصاب مینمایند. این پروسه در تمام دورانهای انتخاباتی به خصوص "انتخابات" دور سوم ریاست جمهوری به طور عریانخود را به نمایش گذاشت. رژیم ساخته و پرداخته اشغالگران امپریالیست توسط جانکری که منجر به ایجاد"دولت وحدت ملی" گردید، پردۀ تقلبکارانه و مجرمانۀ اشغالگران امپریالیست و رژیم دستنشانده را درید و چهره حقیقی شانرا به نمایش گذاشت. اقدامات اشغالگران و رژیم پوشالی برای برگذاری به اصطلاح انتخابات عمومی برای به اصطلاح انتخاب نهادها و مقامات سطوح مختلف رژیم دستنشانده هیچ معنا و مفهوم دیگری جز یک نیرنگ جنایتکارانۀ ضد ملی و وطنفروشانه برای پوشاندن حالت واقعی کشور و مردمان کشور یعنی پامال بودن استقلال کشور و پامال بودن حق آزادی ملی و حق تعیین سرنوشت مردمان کشور نمیتواند داشته باشد. تا زمانی که اشغالگران امپریالیست در کشور حضور داشته و رژیم پوشالی ساخته و پرداختۀ شان زمام امور را در دست داشته باشند این نمایشات مضحک و مجرمانۀ انتخاباتی و پروسههای واقعی انتصـابـی تـوأم بـا هـم پـیـش خواهد رفت و در هر دورۀ به اصطلاح انتخابات عمیقتر و بیشتر از دور قبلی خواهد بود. بناءً تودههای ستمدیده، این نمایشات مضحک و مجرمانه را به خوبی درک نموده و دیگر حاضر نیستند که فریب نمایشات مضحک اشغالگران امپریالیست و خاینین ملی را بخورند. به همین علت است که کمپاین انتخاباتی دور چهارم از همین اکنون با عکسالعمل تودهها روبرو گردیده است. شاه شجاع چهارم از شش اسد 1398 خورشیدی کمپاینهای انتخاباتی اش را زیر نام جشن استقلال کشور روی دست گرفته است، این نمایشات مضحک تا کنون (دهم سنبله 1398) به هیچ عنوان مورد استقبال تودهها قرار نگرفته است. چنانچه در چندین قسمت شهر هرات عکسهای شاه شجاع چهارم را تودهها پاره نموده و یا اینکه با گل و لای در داخل جویها مالیده اند. این کمپاینها از داخل شهر هرات فراتر نرفته است و حتی تا کنون مراکز ولسوالیها را در بر نگرفته چه رسد به حومۀ ولسوالیها و دهات دوردست ولسوالیها. حتی این کمپاینهای انتخاباتی از زمان شروع آن تا کنون ناحیههای دوازده گانه شهر هرات را نیز در بر نگرفته است علت آن عکسالعمل شدید تودهها در مقابل این کمپاینهاست. چنانچه شهر یک دهم رنگوهوای دور سوم انتخابات ریاست جمهوری رژیم را ندارد. تمام جادههای اصلی شهر تهی از عکسهای کاندیدان میباشد و عکسهای آنها فقط به دروازۀ مؤسسات دولتی و یا اینکه پشت بام یگان مارکت که از دسترس مردم دور میباشد نصب گردیده است. در نقاط قلیلی که عکس نصب گردیده بود توسط مردم یا پائین کشیده شده و یا اینکه پاره گردیده است. در سمت غرب شهر هرات از خواجه کله الی کوچۀ قلوار تنها عکسهای شاه شجاع چهارم نصب گردیده بود که تمامی این عکسها توسط مردم پاره گردیده است. حتی در آببرده مربوط ناحیۀ نهم در دهم اسد داربست بزرگی به شکل دروازۀ ورودی و خروجی ساخته شد تا عکسهای شاه شجاع چهارم را در آن نصب کنند، اما با عکسالعمل مردم روبرو گردید و تا تاریخ 30 اسد داربست بدون عکس پابرجا ماند و روز 30 اسد دار بست پایین کشیده شد و برهم خورد، در حالی که این داربست در کنار پوستۀ امنیتی دولتی ساخته شده بود. نا گفته نماند که نه تنها عکسهای شاه شجاع چهارم پاره گردیده، بلکه عکسهای دیگر کاندیدها به شمول عکسهای فرامزتمنا نیز پاره شده و زیر پا انداخته شده است. ولایت فراه، بادغیس و غور حتی حال و هوای هرات را ندارد. در آن ولایات عکسالعمل در مقابل این کاندیدان شدیدتر از هرات میباشد. از شش اسد 1398 خورشیدی که این کمپاین راه افتاد، در همه جا عکسهای شاه شجاع چهارم همراه عکس امانالله چاپ گردیده است. حتی در یکی دو مورد عکس شاه شجاع چهارم همراه عکس امانالله و سلطان غیاثالدین غوری چاپ گردیده است. این حرکت و عملکرد رژیم پوشالی نفرت و انزجار تودهها و به خصوص نسل جوان کشور را بر انگیخته است. تودهها با فحشها و دشنامهای رکیک این عملکرد رژیم پوشالی را همراهی نمودند و نسل جوان در همهجا چهرۀ تقلبکارانۀ شاه شجاع چهارم را افشاء نموده و تفاوت این دو چهره را به مردم معرفی نموده و مینمایند. این نفرت و انزجار زمانی دوچندان گردید که عکس مسعود و اسماعیل در کنار عکس حبیب الله کلکانی در دیوارهای شهر هرات نصب گردید. تقریباً 18 سال میشود که کشور ما از طرف اشغالگران امپریالیست به رهبری امپریالیزم امریکا اشغال گردیده و استقلال خود را از دست داده است و در افغانستان یک رژیم دستنشاندۀ اشغالگران امپریالیست بر چوکی دستنشاندگی تکیه زده است. این دوران 18 ساله بیانگر آن است که دوام اشغال کشور و دوام حاکمیت پوشالی رژیم دستنشانده در کشور نه اینکه نتوانسته فرصتهای بیشتری برای اصلاح ضعفها و نواقص اساسی اشغالگران امپریالیست و رژیم پوشالی داده و آنها را مرفوع سازد، بلکه این ضعفها و نواقص بیشتر از همه انکشاف و تکامل منفی نموده است. تجارب پیهم در طول زمان حدوداً 18 سالۀ عمر رژیم دستنشانده در کشور، بیشتر شدن پیهم و روز افزون تکامل منفی ضعفها و نواقص مذکور را، چه در انتخابات ریاست جمهوری رژیم و چه در انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی و چه عدم انتخابات در سطوح مختلفِ به خوبی خود را نشان داده است. اشغالگران امپریالیست به رهبری اشغالگران امریکایی و رژیم پوشالی همیشه تلاش نموده و مینمایند تا جنایات انتخاباتی شان را مانند تمام عملکرد جنایتکارانۀ شان وارونه جلوه دهند. به همین علت است که رژیم پوشالی امسال نمایش مضحک استقلال طلبی زیر نام "تجلیل از صدمین سالگرد استقلال افغانستان" را به راه انداخته است. تمامی رسانههای مزدور امپریالیستهای اشغالگر و رژیم پوشالی در کشور نیز تلاش مینمایند تا عملکرد جنایتکارانۀ اشغالگران امپریالیست و رژیم پوشالی را وارونه جلوه دهند. تمامی خاینین ملی (رژیم پوشالی، تسلیمشدگان و تسلیمطلبان) به تقدیس اشغال امپریالیستی میپردازند، و تلاش میورزند تا افغانستان مستعمره را افغانستان دارای استقلال جا زنند و رژیم دستنشاندۀ اشغالگران امپریالیست را به تودهها دولت ملی معرفی کنند. آنها در حالی که تروریزم دولتی جهانی امپریالیستی را نادیده میگیرند، هر نوع مخالفت، مبارزه و مقاومت علیه اشغالگران و پوشالیان را تحت عنوان "تروریزم" محکوم مینمایند. در حقیقت تمامی مرتجعین و خاینین ملی به شمول تسلیمشدگان عامل و حامل این افکار ارتجاعی و خاینانه اند، و تلاش دارند تا اعمال خائنانه و جنایتکارانۀ رژیم پوشالی را وارونه جلوه دهند. آنها هیچ کار دیگری انجام نمیدهند جز وارونهسازی جنایتکارانۀ نظری و عملی انتخابات و وارونهسازی جنایتکارانۀ نظری و عملی نهادهای انتخابی و رژیم پوشالی. اشرف غنی این شاه شجاع چهارم 28 اسد را در حالی جشن میگیرد که در شب 27 اسد صدها نفر بیگناه در "تالار عروسی شهر دبی" در کابل توسط اشغالگران داعشی به خاکوخون غلطیدند و تودهها غرق در ماتم و اندوه بوده اند. این عملکرد شاه شجاع چهارم دقیقاً ماهیت خاینانه و میهنفروشانۀ رژیم پوشالی اش را به نمایش گذاشت و تودهها را به این نکته متوجه ساخت که برای رژیم پوشالی هیچ چیز دیگری ارزش ندارد جز تأمین منافع اشغالگران و خاینین ملی. چرا رژیم پوشالی در حالیکه صدها نفر به خاک و خون غلطیدند و تودهها در ماتم و اندوه به سر میبرند غرق سرور و شادی است و در همه ولایات جشن گرفته و به رقص و پایکوبی پرداخته است؟ چرا رژیم پوشالی از کنار این حادثۀ المناک و جنایتکارانه به سادگی گذشت؟ و صدها سوال دیگر. علت اصلی و اساسی آنست که از یکطرف برای اشغالگران امپریالیست و رژیم پوشالی هیچ چیز دیگری ارزش ندارد جز تأمین منافع غارتگرانه خود شان و از طرف دیگر اشغالگران امریکایی به نحوی حامی اشغالگران داعشی در افغانستان اند و رژیم دستنشانده هیچ ارادهای از خود ندارد جز پیاده نمودن موبهموی دستورات ارباب. تودهها به خوبی به خاطر دارند، زمانیکه داعشیان در سمت شمال کشور در محاصرۀ طالبان افتادند، رژیم پوشالی طبق دستور ارباب به کمک شان شتافت و 150 نفر داعشیان را از مرگ حتمی نجات داد. طبق گزارشات رسیده از فراه همین اکنون اشغالگران امپریالیست امریکایی 3000 از افراد داعش را در ولسوالی گلستان فراه جابهجا نموده و می خواهند که از آنها به عنوان آلۀ فشار روی طالبان استفاده نمایند و هم آنها را به آن طرف مرز بفرستند و علیه ایران از آنها کار بگیرند. اشغالگران و رژیم پوشالی برای صاف نمودن راه برای عبور داعشیان به سمت مرز ایران به حملات سنگین شبانه و بمباران مناطق زیر کنترول طالبان پرداخته اند. تقریباً یک ماه قبل در حملۀ هوایی شبانه بالای قریۀ روکن پنج نفر از طالبان کشته شدند، در حملات هوایی شبانۀ چند روز قبل در منطقۀ "کهنهکان " در حدود 100 نفر از طالبان کشته شدند و در حملۀ هوایی شبانۀ 27 اسد در قریۀ ننگ آباد 4 نفر به شمول والی طالبان کشته شدند. این حرکت و عملکرد اشغالگران امپریالیست از یک طرف فشار آوردن روی طالبان است تا پروسۀ به اصطلاح صلح مطابق میل شان پیش رود و از سوی دیگر باز نمودن راه برای داعشیان به سمت مرز ایران است. چند سال قبل اشغالگران امریکایی در منطقهۀ کالمزار (این منطقه یکی از مستحکمترین پایگاههای چریکی در ولایت فراه است) ولسوالی خاک سفید فراه حدود یکهزار داعشی را همراه فامیلهای شان جابهجا نمود. حینی که دولت ایران از این نیرنگ اشغالگران امریکایی با خبر گردید نیروهایش همراه با طالبان بالای داعشیان حمله نمودند و منطقه را به خاک یکسان کردند و حتی زنان داعشیان را با خود بردند. به همین ترتیب اشغالگران امریکایی از یک ماه به این طرف به خاطر زیر فشار قرار دادن ایران و طالبان و حمایت داعشیان در منطقه تعدادی از نیروهایش را از میدان هوایی بگرام به میدان هوایی شیندند انتقال داده اند. طبق گزارشات رسیده، اشغالگران امپریالیست امریکایی تصمیم دارند تا کنترول میدان هوایی شیندند را از نیروهای اشغالگر ایتالوی بگیرند. بناءً هر حرکت و عملکرد جنایتکارانهای که داعشیان در افغانستان انجام میدهند اشغالگران امپریالیست امریکایی و رژیم دستنشانده نیز شریک جرمی شان اند. به همین علت است که رژیم دستنشانده هیچ اندوهی به دل راه نداد و با خوشی و سرور به نمایشات مضحک "صدمین سالگرد استقلال افغانستان" پرداخت و در همه جا رقص و پایکوبی راه انداخت. در اوضاع نابهسامان اجتماعی کنونیکشور و مردمان کشور از یکطرف دور نهم مذاکرات "صلح" بین دولت امریکا و طالبان در گرماگرمی بازار خود قرار دارد و از طرف دیگر تودههای ستمدیده قربانی این اوضاع نابهسامان اجتماعی میشوند. از زمانیکه دور اول مذاکرات بین اشغالگران امریکایی و طالبان شروع گردید تا کنون طالبان صرفاً در تقابل با اشغالگران امپریالیست قرار ندارند، بلکه در تقابل و تبانی قرار گرفته اند. شمارۀ هفتم شعلۀ جاوید در مورد طالبان چنین موضعگیری دارد: «طالبان نیرویی است که در بدو امر کمکهای مستقیم قدرتهای ارتجاعی وابسته به امپریالیستهای امریکایی و انگلیسی در منطقه و کمکهای غیر مستقیم ابر قدرت و قدرت امپریالیستی مذکور در تشکیل، تقویت و قدرتگیری شان نقش بسیار مهمی بازی کرد. ازینجهت همیشه زمینه برای سازش و تبانی میان طالبان و امپریالیستهای اشغالگر مذکور میتواند وجود داشته باشد. به عبارت دیگر طالبان نیرویی نیست که جنگ شان علیه اشغالگران یک جنگ پیگیر و قاطع باشد و مدام خطر سازش و تبانی و یا به عبارت دیگر خطر تسلیمی و تسلیمطلبی آنها در قبال اشغالگران امپریالیست وجود خواهد داشت.» (شعلۀ جاوید ـ دور چهارم ـ صفحۀ دوم ـ دلو 1394) شعلۀ جاوید در طول دوران مبارزاتی اش نه تنها نقاب کذب از چهرۀ اشغالگران امپریالیست، رژیم پوشالی و تمام خاینین ملی برداشته، بلکه در زمانیکه گروه طالبان در تقابل با امپریالیستهای اشغالگر مقاومت قسمی ارتجاعیاش را پیش میبرد، مبارزاتش را علیه این گروه به عنوان دشمن غیر عمده پیش برده و همچنین هر زمانیکه با اشغالگران امپریالیست سروسِر پیدا نموده به افشای چهره شان پرداخته است. با شروع مذاکرات به اصطلاح صلح قطر طالبان از تقابل عمومی علیه اشغالگران امپریالیست دستکشیده و تا حدی به سازش و تبانی تن داده اند. گرچه در چنین شرایطی تقابل طالبان با اشغالگران امپریالیست از عمدهگی برخوردار است و تبانی هنوز شکل غیرعمده را دارا میباشد، اما طالبان نیرویی نیست که بتواند جنگ را مستقلانه به پیش برند و از سازش و تبانی با اشغالگران سر باز زنند. چنانچه دور نهم مذاکرات بین دولت اشغالگر امریکا و طالبان به حدی رسیده بود که هر دو طرف مذاکره کننده خوشبین به امضاء تفاهمنامه بودند و قرار بود که روز سه شنبه مورخ 5 سنبله این تفاهمنامه به امضاء رسد و بعد از اعلان آن به اصطلاح مذاکرات بین الافغانی شروع گردد. اما چنین نشد، زیرا طالبان خواهان آن بودند که نام تفاهمنامه به توافقنامه تغییر نماید و زیر آنرا به نام امارت اسلامی امضاء نمایند. این شروط مطابق علاقۀ اشغالگران امریکایی نبود و آنرا نپذیرفتند، زیرا امریکاییها نمیخواهند طالبان را به عنوان یک دولت مذاکرهکننده بپذیرند و به رسمیت بشناسند. به همین دلیل ترامپ بیدرنگ اعلان نمود که «با امضاء تفاهمنامه با طالبان 8600 تن از نیروهای نظامی امریکا در افغانستان باقی میماند.» این شروط دو طرف، مذاکرات را ملغی ننمود، بلکه آنرا به تعویق انداخت و طولانیتر نمود. طولانی شدن مذاکرات به نفع اشغالگران امریکایی است، زیرا هر قدر مذاکرات طولانیتر گردد به همان اندازه نیروهای طالبان بیشتر از پیش به فساد کشیده میشوند و تن به سازش میدهند. پیاده نمودن 3000 داعشی در ولسوالی گلستان فراه و پیاده نمودن تعدادی از نیروهای نظامی اشغالگر امریکایی در میدان هوایی شیندند به منظور هر چه بیشتر زیر فشار قرار دادن طالبان است تا پروسۀ "صلح" را بپذیرند. چه این "صلح" با طالبان صورت گیرد و چه نگیرد، جنگ در افغانستان تمام شدنی نیست. از یکطرف تعدادی از طالبان استشهادی به جنگ شان ادامه خواهند داد و از طرف دیگر 7000 الی 10000 نیروهای خارجی که در صف طالبان میجنگند بیرق سیاه داعش را بالا خواهند نمود. ما در مورد طالبان تا کنون سیاست انقلابی دوگانه را به کار گرفته ایم. تا آنجا که علیه اشغالگران امپریالیست مقاومت نموده اند، جنگ شان را به عنوان یک مقاومت قسمی ارتجاعی و خود شان را به عنوان دشمن غیر عمده مورد بررسی قرار داده و مبارزه با آنها را در تابعیت از تضاد عمده پیش برده ایم و هر زمانی که با اشغالگران امپریالیست سروسِر پیدا نموده و به مذاکرات پنهانی و آشکار با آنها پرداخته اند چهرههای شان را افشا نموده ایم. سیاست یک حزب انقلابی بر روی چنین تفاوتها ساخته میشود. حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان از زمان ایجادش تا کنون این تفاوتها را به خوبی درک نموده و مبارزاتش را طبق اصل مائوئیستی پیش برده است. طبق گفتۀ مائوتسه دون «اصول تاکتیکی ما همچنان عبارتند از بهرهبرداری از تضادها، جلب اکثریت، مبارزه با اقلیت، درهم شکستن یکایک دشمن.» (منتخب آثار ـ جلد دوم صفحۀ 669) به کارگیری درست تضادها حزب ما را از کجروی به چپ و یا راست و یا به عبارت دیگر از تسلیمطلبی ملی و تسلیمطلبی طبقانی در امان نگهداشته است. کسانی که در شرایط کنونی نتوانسته اند تضادها را درست بررسی کنند و از آنها استفادۀ درست نمایند، یا تن به تسلیمیملی محض داده اند و یا اینکه در گودال تسلیمطلبی ملی افتاده اند. همیشه باید هر یک از تضادها را در جایگاهش قرار داد و از تضادها به خاطر جلب اکثریت، مبارزه با اقلیت و درهم شکستن یکایک دشمن استفاده نمود. یا به عبارت دیگر این گفتۀ مائوتسهدون «حق داشتن، سود جستن و اندازه نگهداشتن.» را هیچگاه نباید فراموش نمود. باور حزب ما این است که اوضاع و شرایط را باید آنطوری که هست به صورت واقعی آن تجزیه و تحلیل نمود و مطابق شرایط عینی قدمبهقدم عمل نمود. واضح است که افغانستان در شرایط کنونی کشوری است مستعمره ـ نیمه فیودال که رژیم دستنشاندۀ امپریالیستهای اشغالگر قدرت پوشالی را در آن در دست دارد.اینک تقریباً 18 سال میشود که کشور ما مجدداً در حالت مستعمراتی و تحت اشغال قرار دارد، استقلال خود را از دست داده است و آزادی ملی مردمانش پامال گردیده است و تمامی مقدرات کشور و مردمان کشور در دستان اشغالگران امپریالیست قرار دارد. لذا رژیم پوشالی هیچ ارادهای ندارد جز پیاده نمودن دستورات اشغالگران امپریالیست و به خصوص امپریالیزم اشغالگر امریکایی. در چنین حالتی به راه انداختن "تجلیل از صدمین سالگرد استقلال افغانستان" از استعمار انگلیس (در حالی که امپریالیزم انگلیس همین اکنون از جملۀ اشغالگران در افغانستان اند) و همچنین ادعای دولت ملی، دموکراسی، انتخابات شفاف و مذاکرات "صلح" یاوهگویی وطنفروشانه و جنایتکارانهای است که فقط در خدمت اشغالگران امپریالیست و رژیم دستنشانده و پوشاندن وضعیت مستعمراتی کشور قرار دارد. کشوری که فاقد استقلال و آزادی ملی باشد "تجلیل از استقلال افغانستان"، "تامین امنیت" و ایجاد "صلح" در آن مضحکهای بیش نبوده و وجود دولت ملی اساساً نمیتواند زمینهای پیدا نماید، حتی در شکل خدشهدار نیمه مستعمراتی آن. در کشوری که سرنوشت آن و مردمانش توسط اشغالگران تعیین میگردد، وظیفۀ عمده و تعیینکنندۀ مردمان آن مبارزه و مقاومت برای اخراج قهری نیروهای اشغالگر و سرنگونی رژیم دستنشاندۀ اشغالگران است، نه انتخابات و یا عدم انتخابات و مذاکرات "صلح". فقط و فقط زمانی زمینه برای ایجاد دولت ملی در کشور مساعد میگردد و معنا و مفهوم پیدا میکند که وظیفۀ عمده مبارزاتی و همپا با آن وظیفۀ مبارزاتی غیرعمده در آن به نحو احسن اجرا گردد. یا به عبارت دیگر همزمان با اجرای وظیفۀ عمدۀ مبارزاتی، مبارزه برای سرنگونی فیودالیزم و توام با آن مبارزه برای سر نگونی بورژوازی کمپرادور نیز صورت گیرد. فقط با اجرای این دو وظیفۀ بزرگ مبارزاتی (مبارزه برای بیرون راندن قهری اشغالگران خارجی و سرنگونی رژیم دستنشانده و اجرای وظیفۀ غیرعمدۀ مبارزاتی در تابعیت با وظیفۀ عمدۀ مبارزاتی) و استقرار جامعۀ دموکراتیک نوین میتوان از تطبیق اصل انتخابات عمومی دموکراتیک نوین برای خصلت انتخابی بخشیدن به دولت و همچنین صلح حقیقی سخن به میان آورد. طوریکه گفته شد یگانه راه خروج از این وضعیت اسفناک اخراج قهری نیروهای اشغالگر امپریالیستی و کلیه نیروهای خارجی از کشور و سرنگونی رژیم دستنشاندۀ اشغالگران امپریالیست در کشور به خاطر تأمین حقیقی استقلال کشور و آزادی ملی مردمان کشور و حقوق دموکراتیک مردم در چهارچوب یک نظام ملی مردمی و انقلابی یعنی نظام دموکراتیک نوین میباشد، در غیر این صورت همه نمایشات، مضحکهای بیش نخواهد بود.