Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

 

اشغال‌گران امپریالیست امریکایی
در افغانستان به بن بست رسیده اند

سال گذشته یک‌بار دیگر شهر قندوز از کنترل اشغال‌گران امپریالیست و رژیم دست‌نشانده خارج گردید. قوت‌های اشغال‌گر امریکایی و سپاهیان پوشالی رژیم دست‌نشانده پس از چندین روز به زحمت توانستند کنترل این شهر را دوباره به دست بگیرند.
برعلاوه شهر لشکرگاه مرکز ولایت هلمند، شهر ترین‌کوت مرکز ولایت ارزگان و شهر فراه مرکز ولایت فراه نیز در معرض خارج شدن از کنترل اشغال‌گران و رژیم قرار گرفتند و بر شهرهایی مثل شهر میمنه مرکز ولایت فاریاب و شهر سرپل مرکز ولایت سرپل حملات جبهوی صورت گرفت. به این ترتیب جنگ در حال گذار از دست به دست شدن ولسوالی ها به دست به دست شدن مراکز ولایات قرار گرفته است.
علاوتاً ده‌ها عملیات انتحاری و انفجاری در مناطق حساس شهر کابل و سایر شهرها و مناطق تحت کنترل اشغال‌گران امپریالیست و رژیم دست‌نشانده صورت گرفت و تلفات وسیعی بر نظامیان پوشالی و در عین‌حال اهالی ملکی وارد آورد که آخرین نمونۀ بسیار مهم آن حمله بر شفاخانۀ چهارصد بستر سردار محمد داود خان، که شفاخانۀ مرکزی نظامی رژیم پوشالی محسوب می‌گردد، و تلفات سنگین ناشی از آن حمله بوده است.
در نتیجه، طبق گفته‌های خود اشغال‌گران امپریالیست امریکایی، مناطق تحت کنترل اشغال‌گران امپریالیست و رژیم دست‌نشانده نسبت به سال قبل 6% کم‌تر گردیده است. در آخر سال 2015 مناطق تحت کنترل اشغال‌گران امپریالیست و رژیم دست‌نشانده در حدود 63 % قلمرو کشور را تشکیل می‌داد. این مناطق در آخر سال 2016  به 57 فیصد تمام قلمرو کشور تقلیل یافت. به عبارت دیگر مناطق تحت کنترل طالبان و نیروهای خارجی موجود در صفوف آن‌ها و هم‌چنان اشغال‌گران مرتجع داعشی مجموعاً به 43 % کل قلمرو کشور رسیده است. گمان نمی‌رود که قلمرو تحت کنترل داعشیانِ بیشتر از 3 % کل قلمرو کشور باشد. بناءً قلمرو تحت کنترل طالبان و نیروهای خارجی موجود در صفوف آن‌ها تقریباً 40 % کل قلمرو کشور را در بر می‌گیرد.
از طرف دیگر مناطق پارتیزانی روستایی که در آن‌ها توسط طالبان و داعشیان جنگ‌های پارتیزانی روستایی پیش برده می‌شود و می‌توان گفت که طبق محاسبۀ تخمینی حداقل 30 % کل قلمرو کشور را در بر می‌گیرد و در واقع مناطق مورد منازعه محسوب می‌گردند، غالباً در مناطق تحت کنترل اشغال‌گران و رژیم قرار دارند.
در چنین وضعیتی است که اشغال‌گران امپریالیست امریکایی و متحدین‌شان افزایش قوای اشغال‌گرشان در افغانستان را مورد بررسی قرار داده اند. گفته می‌شود که آن‌ها قصد دارند تعداد قوای‌شان در کشور را از چهارده هزار (14000) نفر به نزده هزار (19000) نفر افزایش دهند. این بررسی افزایش قوا از چند جنبه قابل دقت است:
1 – امپریالیست‌های امریکایی و متحدین‌شان از سیاست اشغال افغانستان دست نکشیده اند. برعلاوه تقلیل قوای اشغال‌گر امریکایی به یک هزار (1000) نفر در آخر سال 2016، که توسط اوباما اعلام گردیده بود، نه تنها عملی نگردیده است، بلکه برعکس افزایش آن نیز متصور است.
2 – حتی اگر تعداد قوای اشغال‌گر امپریالیستی در کشور از چهارده هزار (14000) نفر به نزده هزار (19000) نفر افزایش یابد، بازهم قوای اشغال‌گر امپریالیستی قادر نخواهند بود که سیاست سرکوب قاطع علیه طالبان و داعشیان را پیش ببرند، بلکه فقط قادر خواهند شد که "سیاست حمایت قاطع" از قوای پوشالی رژیم دست نشانده را پررنگ‌تر سازند. در واقع امپریالیست‌های امریکایی و متحدین شان در وضعیتی قرار ندارند که یک‌بار دیگر تعداد قوای اشغال‌گرشان در افغانستان را به سرعت تا حد صدوپنجاه هزار نفر یا نزدیک به آن افزایش دهند و لـذا ناچـار هستند به افزایش اندک قوا اکتفا نمایند.
مقامات عالی رتبۀ دولتی امریکا صراحتاً معترف هستند که سیاست جنگی آن‌ها در افغانستان به بن بست رسیده است، ولی امیدوار هستند که "حمایت قاطع" شان از رژیم دست نشانده باعث گردد که بن بست کنونی توسط قوای پوشالی شکستانده شود. بنابرین حفظ قوای اشغال‌گر موجود و افزایش چند هزار نفری آن بخاطر گرفتن ابتکار عمل در میدان جنگ نیست، بلکه بخاطر اطمینان‌بخشی مجدد به رژیم دست نشانده، تقویت روحیۀ جنگی قوای پوشالی و با این امیدواری است که رژیم بتواند به تدریج بن‌بست موجود در میدان جنگ را بشکناند. ولی این امیدواری در حالی ابراز می‌گردد که مقامات امریکایی از فساد موجود در نیروهای مسلح رژیم به شدت می‌نالند.    
حفظ قوای اشغال‌گر در کشور به مفهوم ادامۀ جنگ است و افزایش محدود قوای اشغال‌گر به مفهوم تشدید و گسترش محدودِ جنگ، حداقل در فصل جنگِ سال نو. این چیزی است که حتی حامد کرزی رئیس جمهور قبلی رژیم دست نشانده نیز روی آن انگشت ‌گذاشته و با افزایش قوای امریکا و متحدین امریکا در کشور مخالفت کرده است. اما مقامات کنونی رژیم پوشالی یا مقامات "حکومت وحدت ملی" ساخت وزیر خارجۀ سابق امریکا خواست افزایش قوای اشغال‌گر امپریالیستی را به نفع خود دانسته و از آن استقبال کرده اند. این استقبال به مفهوم استقبال از دوام جنگ و تشدید و گسترش آن در فصل جنگِ سال نو در افغانستان است.
می‌توان پیش بین بود که اگر تا ختم فصل جنگِ سال نو، قوای پوشالی رژیم نتوانند بن‌بست موجود در میدان جنگ را بشکنانند یا حداقل نشانه‌های روشنی از شکست بن‌بست موجود را رقم زنند، امپریالیست‌های امریکایی اجباراً در موقعیتی قرار خواهند گرفت که در مورد افزایش بیشتر قوای اشغال‌گرشان در افغانستان فکر نمایند. بنابرین فعلاً کشور شاهد تخفیف و فروکش جنگ نخواهد بود، چه رسد به  "صلح" و حتی آغاز جدی مذاکرات برای "صلح" میان اشغال‌گران امپریالیست و رژیم پوشالی از یکطرف و مقاومت ارتجاعی جنگی مذهبی طالبان از طرف دیگر.
در هرحال عدم حضور جنگی نیروها و شخصیت‌های انقلابی، مردمی و ملی در میدانِ جنگِ ضد اشغال‌گران امپریالیست و رژیم دست‌نشانده کماکان مهم ترین کمبود و ضعف مقاومت جنگی در کشور محسوب می‌گردد و همۀ این شخصیت‌ها و نیروها وظیفه و مسئولیت دارند که قبل از هر چیزی برای شکستاندن این بن‌بست یا حداقل راه اندازی حرکت‌های جدی برای شکستاندن آن حرکت نمایند.
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان یک‌بار دیگر تعهد جدی خود را برای حرکت در چنین مسیری اعلام می‌نماید.