غارت و چپاول آبهای زیر زمینی توسط بخش خصوصی
و
درماندگی مردم ازین ناحیه
افغانستان کشوری است محاط به خشکه با منابع سرشار آب و ذخایر غنی برف و یخ در ارتفاعات و مراتع کوهستانی و این ذخایر باعث میگردد که آبهای جاری از کوهستانهای این کشور پس از عبور و سایکل چرخشی از خاک افغانستان به کشورهای همسایه ایران و پاکستان جاری شود. ظرفیت آبی سالانه افغانستان از بابت آبهای سطحی معادل 57 میلیارد مترمکعب در سال به شرح ذیل است:
22 میلیارد مترمکعب در حوزه پنج آمو،
20.76 میلیارد مترمکعب حوزه کابل،
9.30 میلیارد مترمکعب حوزه هلمند،
3.06میلیارد مترمکعب حوزه هریرود – مرغاب
1.88میلیارد مترمکعب حوزه شمال کشور
افغانستان به دلیل نداشتن سد و بندهای کافی برای ذخیره و مهار کردن این آبها نمیتواند سالانه بیش از 30 الی 35 درصد آبهای جاری کشور را مورد بهره برداری به مقاصد کشت و زراعت و یا آب آشامیدنی قرار دهد و 65 تا 70 درصد آبهای کشور به بیرون از مرزها سرازیر میگردد. علاوه بر بخش کشاورزی، بحران آب آشامیدنی در بسیاری از نقاط کشور نیز مشهود است. خصوصا بسیاری از مناطق کابل بعنوان پایتخت افغانستان که جمعیتی بالغ بر پنج میلیون نفر را در خود جای داده است از مدتی بدینسو به کمبود آب آشامیدنی شیرین مواجه گردیده اند. شهری که فاقد سیستم لوله کشی آب صحی برای شهروندان است. شهری که مردم برای تامین آب آشامیدنیشان به حفر بی رویۀ چاهها روی آورده اند. شهری که با وجود حفر چاهها باز هم سالانه شاهد افت سطح آبهای زیرزمینی است و مردم به کم آبی شدیدی ازین زاویه مواجه اند. همکنون حدود دو میلیون و دوصدهزار تن از شهروندان کابل به مشکل کم آبی شدید روبرو میباشند و آب آشامیدنی شان توسط تانکرها ازیک گوشۀ شهر به گوشۀ دیگر تامین میگردد و دولت دست نشانده تا حال نتوانسته این مشکل کم آبی شهروندان را حل نماید. ریاست آبرسانی کابل نیز قادر به حل این معضل نبوده است. این ریاست صرفا توانسته برای 52 هزار باشنده کابل، آب صحی تهیه نماید. ضمنا شهر کابل فاقد سیستم کانالیزاسیون شهری است و سیستم منظم تخلیه زبالهها و انتقال آن بصورت درست و اصولی انجام نمیگیرد. کابل شهری است که در سالهای اخیر بدون پلان و برنامه رشد کرده و از همه مهمتر دسترسی مردم این شهر به آب پاک آشامیدنی بزرگترین دغدغه روز این جمعیت را تشکیل داده است. کارخانه جات صنعتی نیز در شهر کابل با اطراح مواد فاضلاب خویش در مسیر آبهای سطحی باعث آلوده شدن این آبها و همچنان آلوده شدن آبهای زیرزمینی کابل گردیده اند. حفر سرسام آور چاههای عمیق و نیمه عمیق بدون درنظرداشت اینکه چه اثرات سوء میتواند بر افت آبهای زیرزمینی و تخریب طبقات لایههای خاک داشته باشد کماکان از طرف کارخانهداران و سرمایه گذاران و تجار شهرک صنعتی کابل ادامه دارد. دولت دست نشانده امپریالیستهای اشغالگر که جزء منافع خود و اربابان اشغالگرشان به چیز دیگری فکر نمیکنند در برابر این مشکل حاد مردمان شهر کابل همچنان مهر سکوت بر لب زده اند. محیط زیست در شهر کابل دستخوش بحران عمیقی است. دلیل آن دخالت غیرعلمی، دستکاری بهره وری نامعقول و تخریب سودجویانه سرمایهگذاران دلال و کمپرادوری که سرمایههایشان با سرمایههای امپریالیستی و صنعتی و بانکی ادغام گردیده و هیچ منفعت ملی در پی ندارند، است. آیندهای که میتوان با چنین سیر حرکی در شهر کابل ترسیم نمود، نه تنها پایین افتادن سطح آبهای زیرزمینی بلکه آیندهای با آلودگیهای فراوان آبهای سطحی، آلودگی هوا، آلودگی صوتی و تغییر ترکیب طبیعی اتمسفیر با گازات کارخانهجات، فرسایش خاکها و تخریب لایههای طبقات متفاوت خاک و مسدود شدن چشمهها ، غناتها و چاههای سطحی، نابودی پوشش گیاهی و آلودگیهای پسمانده از مواد کیمیایی و رادیو اکتیو، آلودگی از اثر تشعشات لیزری و غیره قابل پیش بینی است. ما در تعریف آلودگی چنین عنوان میکنیم: "موادی که در نتیجه فعالیت های انسانی به مقادیر بیش از میزان طبیعی در محیط پدیدار شود و بر محیط زندگی او یا هرچیز ارزشمند دیگری درین محیط اثر مخرب باقی بگذارد آلودگی نامیده میشود." و اما منابع آلودگی چه میتواند باشد؟ منبع آلودگی اهمیت قطعی بر روند زیست انسانها و حیوانات دارد. زیرا عموما این حرف منطقی است که آلودگی را در سرچشمه آن باید از میان برد. برای از میان بردن ریشه های آلودگی قبل از همه باید به مسائل کیمیای محیط زیستی توجه نمود، زیرا "طيف وسيعي از دانش وجود دارد، که بايد درکي عمومي از آنها داشته باشيم چونکه قرار است ما بر اين امور رهبري نمائيم."( آثار منتخب مائو- جلد پنجم – صفحه 528 – رسالۀ تحت عنوان " در ترویج انقلاب فعال باشیم – 9 اکتوبر 1957" ) کیمیای محیط زیستی به شاخصهای متعدد هایدروسفیر، لیتوسفیر، اتمسفیر و بیوسفیر تقسیم گردیده که تمامی مواد مصرفی از مواد موجود در لایههای بیرونی پیوسته زمین تا آیونهای پایدار موجود در بخشهای فوقانی اتمسفیر زمین را میتوان در یکی ازین شاخصها یافت. هایدروسفیر: شامل شکل های گوناگون آب، اقیانوسها، دریاچهها، نهرها، آبگیرهای مصنوعی، یخچالها، تودههای برف و آبهای زیرزمینی است. لیتوسفیر: خاک قسمتهای بیرونی بخش جامد کره زمین است که بیشتر به مواد معدنی موجود در پوستۀ زمین و آمیزههای پیچیده و گوناگون مواد معدنی، مواد عضوی و آب و هوایی که با خاک در تماس است گفته میشود. اتمسفیر: مجموعهای از گازهاست که زمین را احاطه کرده است. اتمسفیر بر حسب ارتفاع به محدودههای مختلفی تقسیم میشود و سرشت کیمیایی اتمسفیر با تغییر ارتفاع، میزان دریافت تابشهای خورشیدی، بار آلودگی و عوامل دیگر تغییرات زیادی را نشان میدهد. بیوسفیر: دربرگیرندۀ ارگانیزمهای زنده و محیطی است که بلا واسطه آنها را در بر میگیرد. بیوسفیر به شدت تحت تاثیر ماهیت کیمیایی محیط پیرامون است. تعاریف علمی فوق هایدروسفیر را بعنوان بخشی از کیمیای محیط زیست به ما میشناساند که تمرکز اصلی آن روی منابع متفاوت آب است و ما میخواهیم به نحوۀ آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی در سطح شهر کابل بپردازیم. همانطوری که در بالا اشاره کردیم، بخشی از آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی شهر کابل از اثر اطراح مواد فاضلاب کارخانه جات صنعتی و پایین افتادن سطح آبهای زیرزمینی از اثر حفر بی رویۀ چاههای عمیق و نیمه عمیق به نفع کارخانه جات شهرک صنعتی کابل به بار آمده است. این کارخانه جات با انحصار آبهای زیرزمینی به نفع خود و آلوده کردن آبهای سطحی، زمینۀ امرار حیات را برای پنج میلیون نفوس کابل به مشکل مواجه ساخته اند که روز تا روز زمینۀ امکان حیات را برای مردمان کارگر، مامور و دست فروش کابل ضیقتر و ضیقتر میسازند. دلیل انحصارگرایی کارخانهجات در ماده (دهم) قانون اساسی رژیم دست نشانده، نهفته است. در حقیقت امر زمینه خفک کردن بیش از سی میلیون انسان بی خبر جامعۀ افغانی به دست یک مشت چپاولگر از طریق قانون اساسی رژیم دست نشانده مهیا شده است. مادۀ دهم قانون اساسی ساخته و پرداختۀ اشغالگران و رژیم دست نشانده چنین صراحت یافته است: « ماده دهم: دولت، سرمایه گذاریها و تشبثات خصوصی را مبتنی بر نظام اقتصاد بازار، مطابق به احکام قانون، تشویق، حمایت و مصوونیت آنها را تضمین می نمایند.» این ماده "بازار آزاد" را رکن اصلی فعالیتهای بخش خصوصی یا همین چپاولگران (داخلی + بین المللی) قرار داده است. کارخانهجات صنعتی نیز با استفاده از همین اختیارات داده شده توسط ماده دهم قانون اساسی رژیم دست نشانده، زمینه افزایش سرسام آور سرمایههای کمپرادوری خویش و آلودهسازی آبهای سطحی و زیرزمینی از طریق اطراح مواد فاضلاب را به بار آورده اند. با اطراح مواد فاضلاب کارخانهجات صنعتی و حفر بی رویۀ چاههای عمیق و نیمه عمیق به نفع این کارخانهجات و همزمان با کاهش 48 درصدی میزان بارندگی تا ماه ثور 1397 سبب گردیده سطح آبهای زیرزمینی پایین بیافتد و اهالی شهرنشین کابل از آب آشامیدنی شیرین بی بهره بمانند. دولت دستنشانده امپریالیستهای اشغالگر که جز منافع خود و حامیان امپریالیست خویش به چیز دیگری نمیاندیشند، در برابر این مشکل مردم همچنان مهر سکوت بر لب دارند. علت این سکوت و جمود طوری که در مقالات قبلی این شماره نیز تذکر رفته است، اولا بی صلاحیت بودن و بی ارادگی دولت نوکر تبار و نوکر منش غنی و عبدالله است که به اشاره و اقدام مقامات امپریالیستی عرض وجود نموده و بر مبنای منافع شان تداوم حیات دارند و ثانیا قانون اساسی تدارک دیده و توشیح شده توسط مقامات امپریالیستی مانند (خلیلزاد + حامد کرزی + صبغت الله...) و دیگر مهره های امپریالیستی زمینه غارتگری هرچه بیشتر توسط تشبثات خصوصی مساعد گردیده است. ضمنا عوامل دیگری نیز که باعث کاهش مقدار آبهای زیرزمینی در شهر کابل گردیده قرار ذیل میتوان دسته بندی نمود:
1ـ از بین رفتن اراضی تحت آبیاری و باغها و تبدیل شدن این اراضی به ساحات مسکونی 2ـ از بین رفتن کول های (قول ها) آب و چمن زارها 3ـ افزایش روز افزون ساحات غیر قابل نفوذ (اعمار تعمیرهای کانکریتی) 4ـ افزایش نفوس و ضعف مدیریت اجتماعی 5ـ خشکسالی های متواتر و تغییرات اقلیمی 6ـ کاهش قشرنباتی و بته زارها در حوالی شهر کابل 7ــ عدم صرفه جویی در مصرف و نحوه استفاده موثر از آبهای زیرزمینی
این عوامل نیز به نوبۀ خود باعث میگردند که طبقات آبدار زمین (آکوفر) به صورت تدریجی تخلیه گردیده، خشک شده و سطح آبهای زیرزمینی پایین بیافتد. انحصارگرایی سرمایه داران کمپرادور، دلال و وابستهای که سرمایههایشان با سرمایههای بانکی و صنعتی ادغام گردیده و در پیوند تنگاتنگ اهداف غارتگرانۀ اشغالگران امپریالیست قرار میگیرند، نمیتوانند جزء منافع خود و باداران اشغالگر امپریالیستشان به چیز دیگر فکر کنند. آنان فقط به سود جوئی، منفعت مالی و رشد سرسام آور سرمایههای خویش متمرکز هستند نه به منافع اولیای مردمان کشور. رژیم دست نشانده نیز به تاسی از قانون اساسی ساخته و پرداخته اشغالگران امپریالیست طبق مادۀ دهم قانون اساسی خویش پشت سر این انحصارگرایی سرمایه داران کمپرادور از طریق صدور مجوز بازار آزاد در تقویت سیستم بازار آزاد ایستاده است. امروزه دیده میشود که پس از حدود شانزده سال از اشغال افغانستان کارد از استخوان مردم ستمدیده و دربند این کشور نیز گذشته است و مشکل کم آبی شدید در شهر کابل که ناشی از عوامل برشمرده در فوق مشهود گردیده نیز بخشی از انحصارگرایی سرمایه داران کمپرادور و وابسته به شمار میرود. اگر بخواهیم به تمام زوایای فقر، محرومیت، بیکاری، گرسنگی، آوارگی، دربدریهای ممتد میلیون ها هموطن خود اشاره نماییم، همه و همه ریشه در حالت مستعمراتی – نیمه فئودالی افغانستان و حاکمیت دست نشانده و مزدور امپریالیستها دارد. جای تاسف این است که به جز حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان، هیچکدام از تئوری پردازان و مدعیان آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی به موضعگیریهای قاطع علیه اهداف غارتگرانۀ امپریالیستهای اشغالگر نپرداختهاند. حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان از ابتدای پروسه و پروژۀ طرح حکومت موقت (بن) بطور واضح و آشکارا موضعگیری قاطعانۀ خود را علیه اهداف غارتگرانۀ امپریالیستهای اشغالگر در نشرات و سایت شعله جاوید به طور واضح و آشکار به دست نشر سپرده و دایما هوشدار میدهد که برای بیرون شدن از چنین وضعیت باید برای تدارک و برپائی جنگ مقاومت ملی مردمی وانقلابی علیه اشغالگران امپریالیست و خاینین ملی دست نشانده اقدام کرد. بدون تدارک چنین جنگی امکان رهایی کشور و مردمان کشور از چنگال امپریالیزم لجام گسیختۀ امریکا و متحدین بین المللی شان ممکن و میسر نخواهد بود. بازار آزاد رکن اصلی بخش خصوصی سازی یعنی زائیده دامان پست امپریالیستها چنان شاهرگهای حیاتی مردمان کشور را در چنگال صبعانۀ خویش گرفته است که زمینۀ امکان حیات را برای اکثریت قریب به اتفاق مردمان کشور به مشکل مواجه ساخته است و میرود تا عمق این فاجعه را روز به روز بیشتر از قبل ساخته و زمینه امکان حیات را برای مردمان کارگر، مامور، دست فروش و غیره اقشار و طبقات اجتماعی ضیق تر و ضیق تر بسازد. من از بلندای این نشریه با رفع مسئولیت وجدانی خویش به مردمان فقیر، کارگر و کسبه کاران خرده پای هموطنم و تمامی مردمان در منجلاب افتادۀ ستم امپریالیستی ندا سر می دهم و می گویم که با مدارا و ستم پذیری نمی توان جلو استبداد و استثمار طبقات حاکمه (مولود بطن امپریالیزم) را گرفت. به قول شاعر معروف علامه بلخی : جوانان در قلم رنگ شفا نیست! دوای درد استبداد خون است. پس بیائید برای تدارک و برپایی جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی بیش از آنکه از ما کاری بر نیاید، بدور هم جمع گردیم و با اخراج امپریالیستهای اشغالگر از کشور و سقوط حکومت دست نشانده و با برپائی حکومت دموکراتیک نوین، دست بخش خصوصی را از حلقوم مردم درخون غنوده خویش جدا ساخته و تهداب حاکمیت ملی مردمی و انقلابی را اساس و بنیان گذاریم. به امید چنین روزی ! فرهاد 24 ثور 1397