سند ذیل به تاریخ 17 اپریل توسط ریشی راج بارل به آدرس الکترونیکی "راه مائوئیستی" ارسال شده است
حزب مائوئیست نوینی به وجود آمده است
هفتۀ گذشته یک گروپ از مائوئیستها در منطقۀ دانگ در بخش غربی نیپال جلسه ای دایر کردند. دانگ مدخل رولپا، روکوم و سلیان در زون ربتی، اولین منطقۀ پایگاهی جنگ خلق ده ساله، است. آنها یک حزب مائوئیست نوین بنام "هستۀ کمونیستی، نیپال" را شکل دادند. رفیق "هیمانتا پراکاش اولی" معروف به "سودرشان"، سازماندهندۀ "هستۀ کمونیستی، نیپال" است. او اولین شخصی بود که مسئولیت منطقۀ پایگاهی در آستانۀ جنگ خلق را بر عهده گرفته بود. او عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست نیپال (مائوئیست) و کمیسر بخش پنجم اردوی آزادیبخش خلق در جریان ده سال جنگ خلق بود. اکثریت اعضای یازده گانۀ هسته، اعضای سابق اردوی آزادیبخش خلق از منطقۀ پایگاهی و روشنفکران شهری ای هستند که به جنگ خلق ده ساله پیوستند.
در یک فراخوان بیرون داده شده در 2 اپریل 2016، آنها برای به سرانجام رساندن وظیفۀ انقلاب دموکراتیک نوین [سایر مائوئیستها را] به پیوستن به هسته فراخوانده اند. همچنان آنها [سایر مائوئیستها را] برای قطببندی انقلابی فراخوانده اند. آنها در فراخوان شان گفتههای معروف رفیق مائو را نقل کرده اند: «تصرف قدرت توسط نیروی مسلح و حل مسئله توسط جنگ، وظیفۀ مرکزی و عالیترین شکل انقلاب است. این اصل مارکسیستی- لنینیستی انقلاب یک اصل جهانی است و برای چین و تمامی کشورهای دیگر کاربرد دارد.»
آنها در سندشان از پاراچندا و بابورام باترای به عنوان خاینین به انقلاب نیپال و خدمتگذاران وفادار به امپریالیزم و توسعهطلبی هند نام برده اند. آنها در سندشان روی همبستگی انترناسیونالیستی با خلق هند، فلیپین و ترکیه، یعنی خلق هایی که جنگ خلق علیه رژیمهای فاشیستی را پیش میبرند، تأکید کرده اند. به ویژه آنها روی پشتیبانی نیرومند از جنگ خلق هند تأکید کرده اند. آنها متذکر شده اند که:
« ما باید جنگ خلق در فلیپین، هند و ترکیه را مطالعه کنیم و از روحیه و تجربۀ آنها بیاموزیم. ما باید ارزشهای انترناسیونالیزم پرولتری را تعقیب نماییم.»
آنها در مورد غیرفعالشدن جنبش انقلابی انترناسیونالیستی (جاا) عمیقاً اظهار نگرانی کرده اند و در سندشان نوشته اند:
«ما باید برای شکلدهی و راه اندازی یک مرکز جنینی نوین جنبش انقلابی انترناسیونالیستی (جاا) عمیقاً توجه و خدمت نماییم.»
ما میدانیم که درین روزها حزب مائوئیست تحت رهبری موهن بایدیا کیرن (که حالا بنام مائوئیستهای انقلابی نامیده می شود) با مشاجرات درونی وسیعی مواجه است. این حزب به سرعت به طرف انحلال روان است. یک دسته از این حزب، تحت رهبری رام بهادر تاپه "بادل" در حال ادغام این دسته در حزب کمونیست نیپال، که تحت رهبری پاراچندا قرار دارد، است. دستۀ تحت رهبری "بادل" کارزار جمعآوری امضا علیه کیرن برای پیوستن به حزب کمونیست متحدۀ نیپال(مائوئیست) براه انداخته است. این دسته حزب کمونیست متحدۀ نیپال (مائوئیست) را به عنوان یک حزب انقلابی و پاراچندا را به عنوان یک رهبر انقلابی پذیرفته است. اینکه بعد از انشعاب دستۀ بادل، دستۀ کیرن چه خواهد کرد، روشن نیست. رفیق کیرن در اسناد متعهد به انقلاب دموکراتیک نوین از طریق مبارزۀ مسلحانه است. اما در عمل کاری انجام نمی دهد. مشکل عمدۀ رفیق کیرن، حرکت نکردن به جلو در عمل است. ما بخوبی میدانیم که صرفاً نوشتن در اسناد کافی نیست.
حزب دیگر، حزب کمونیست نیپال مائوئیست که تحت رهبری رفیق بیپلاو قرار دارد، نیز خط ایدیولوژیکی و سیاسی شفاف ندارد. حزب بیپلاو "انقلاب یکدست" را جاگزین انقلاب دموکراتیک نوین نموده است. آنها روشن نساخته اند که "انقلاب یکدست" خصلت انقلاب نیپال است یا خصلت خط سیاسی حزب؟ تجزیه و تحلیل آنها پیرامون جنبش کمونیستی بین المللی و خصلت جامعۀ نیپال نیز علمی نیست. در میان تمامی تشکلات مائویستی، تشکیلات تحت رهبری بیپلاو تا حد معینی متحرک و پویا است. اما خط ایدیولوژیک و سیاسی مورد ادعای آنها گنگ و مبهم است. در واقع آنها تا هنوز در چهارراهی قرار دارند.
حالا "هستۀ کمونیستی، نیپال"، که جدیداً تشکیل شده است، کادرهای انقلابی تمامی احزاب مائوئیست را فراخوانده است که به "هسته..." بپیوندند. به این ترتیب قطببندی جدیدی در میان جنبش مائوئیستی نیپال در حال وقوع است. رویزیونیست ها به پاراچندا خواهند پیوست. رهبر حلقۀ اردوگاه جدید انقلابی و انقلابیون دیگر اردوگاه انقلابی جدیدی را شکل خواهند داد. امکان برداشته شدن گامی برای اتصال میان "هسته..."، دستۀ تحت رهبری بایدیا و حزب کمونیست نیپال مائوئیستِ تحت رهبری بیپلاو وجود دارد. تقاضای زمان این است که انقلابیون دیر یا زود مرکز جدیدی برای انقلاب دموکراتیک نوینِ تحت رهبری مارکسیزم- لنینیزم- مائوئیزم تشکیل دهند.
واقعیت این است که اکثر رهبران و کادرهای انقلابی میپذیرند که انقلاب جامعۀ نیپال انقلاب دموکراتیک نوین است و بدون مبارزۀ مسلحانه ما نمیتوانیم به آرمان کمونیزم نائل شویم. اما در عمل اینها نمیخواهند به پیش حرکت کنند. چه نوع مبارزۀ مسلحانه ای؟ خط ایدیولوژیکی و سیاسی موضوعی است که رفقای انقلابی نیپالی درین روزها مورد بحث قرار داده اند.
میخواهیم روشن بسازیم که: واضح است که انقلاب نیپال در نهایت باید راه جنگ خلق- راه مائوئیستی دارای خصلت نیپالی را در پیش بگیرد. درینمورد نباید هیچگونه سردرگمی وجود داشته باشد. سند "هسته..." همچنان سطور ذیل از سند معروف رفیق مائوتسه دون "مسایل جنگ و استراتژی" را بیان داشته است: «هر کمونیست باید این حقیقت را قاطعانه درک کند که: قدرت سیاسی از لولۀ تفنگ بیرون میآید. اصل ما این است که حزب بر تفنگ فرماندهی نماید و هیچگاه نباید تفنگ بتواند بر حزب فرماندهی نماید. با این وجود با داشتن تفنگ ما میتوانیم سازمانهای حزبی ایجاد کنیم، چنانکه سازمان های حزبی نیرومندی که توسط ارتش هشتم در شمال چین ایجاد شده گواهی میدهد. ما همچنان میتوانیم کادرسازی کنیم، مکاتب ایجاد نماییم، فرهنگسازی کنیم و جنبش توده یی به وجود بیاوریم. در ینان همه چیز با داشتن تفنگ به وجود آمده است. همه چیز از لولۀ تفنگ بیرون آمده و رشد کرده است. طبق تیوری مارکسیستی در بارۀ دولت، ارتش مؤلفۀ عمدۀ قدرت دولتی است. هر کسی که بخواهد قدرت دولتی را تصرف نماید و آن را حفظ نماید باید یک ارتش نیرومند داشته باشد. بعضیها ما را به عنوان طرفدار "قدرت مطلق جنگ" به استهزاء میگیرند. بلی! ما طرفدار قدرت مطلق جنگ انقلابی هستیم. این خوب است نه بد، این مارکسیستی است. تفنگهای حزب کمونیست روسیه سوسیالیزم به وجود آورد. ما باید یک دولت جمهوری دموکراتیک به وجود بیاوریم. تجربۀ مبارزۀ طبقاتی در عصر امپریالیزم بما میآموزاند که تنها توسط قدرت تفنگ است که طبقۀ کارگر و تودههای زحمتکش میتوانند بورژوازی و فیودال های مسلح را شکست دهند. بدین معنی میتوان گفت که تنها با تفنگ میتوان تمام جهان را متحول ساخت. ما طرفدار از میان بردن جنگ هستیم، ما جنگ نمیخواهیم، اما جنگ تنها میتواند از طریق جنگ برانداخته شود و برای رهایی یافتن از تفنگ ضروری است که تفنگ بدست بگیریم. »
ین نکته را باید یاداشت نماییم که اگر ما انقلابی هستیم و اگر ما مائوئیست هستیم، باید بدون تردید روحیه و ارزش نوشتۀ ذکر شدۀ رفیق مائوتسه دون را تعقیب نماییم. تعقیب مارکسیزم به معنای بکاربردن آن در عمل است.