شیوع جهانی "کووید- 19" عارضۀ طبیعی یا جنگ بیولوژیک امپریالیزم امریکا و سوسیالامپریالیزم چین
از زمان اغاز شیوع بیماری"کووید- 19" در چین تا حال صرفاً کمی بیشتر از پنج ماه میگذرد. در طی همین مدت کوتاه، "کووید- 19" نه تنها از برخاستگاه اصلی خود در شهر "ووهان" چین تقریباً به تمام کشورهای جهان پخش گردیده بلکه مجموع مبتلایان به این بیماری بیشتر از چهارمیلیون (4000000) نفر و مجموع تلفات آن در حدود دوصدوپنجاه هزار (250000) نفر گردیده است. این در حالی است که نه تا حال واکسین موثری برای این بیماری ساخته شده است و نه هم راه تداوی اساسی معینی تا حال برای آن به وجود آمده است. اطباء در تمامی کشورهای جهان، از پیشرفتهترین کشورهای جهان مثل ایالات متحدۀ امریکا گرفته تا عقبماندهترین آن مثل افغانستان، فقط اعراض و علایم این بیماری، مثل ریزش، گلودردی، نفستنگی، سردردی و غیره را، مثل سیستم تداوی هیمیوپتیک مداوا میکنند و هنوز نمیتوانند خود ویروس جدید کرونا را مورد هدف قرار دهند، چرا که این ویروس هنوز نه واکسین دارد و نه هم داروای که مستقیماً علیه خود ویروس به صورت ریشهیی سروکار داشته باشد. حتی در مورد ریشۀ پیدایش این ویروس هنور میان دانشمندان علوم طبی در جهان و کشورهای مختلف جهان یک نظر واحد وجود ندارد. زمانی که بیماری "کووید-19" در "ووهان" چین شیوع یافت، بعضی ازین دانشمندان ادعا کردند که این ویروس توسط امریکاییها ساخته شده و به چین انتقال یافته است تا در جنگ تجارتی علیه چین به آسانی پیروزی به دست بیاورند. اما بعدها که این بیماری به کشورهای غربی و مشخصاً ایالات متحدۀ امریکا به شدت شیوع یافت و کشورهای مذکور را به شدیداً متأثر ساخت، این بار نوبت امریکاییها بود که بگویند کروناویروس جدید، در ابتدا در یک لابراتوار در چین ساخته شده و به صورت "غیرعمدی" به بیرون از لابراتوار مذکور پخش گردیده است. اما موضع رسمی "سازمان جهانی صحت" تا حال این است که کروناویروس جدید، در لابراتوارها ساخته نشده بلکه نتیجۀ تکامل طبیعی خاندان کرونا ویروس است. از مدتی به این طرف دولت تحت رهبری ترامپ در امریکا به دلیل این که امریکا به بزرگترین مرکز شیوع بیماری "کووید- 19" در جهان مبدل گردیده و در افکار عامۀ مردم امریکا به سختی بیحیثیت گردیده است، به نحوی که گفته میشود محبوبیت آن تا 35% پایین آمده و اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا نماید و حتی بدتر شود، ترامپ در انتخابات آیندۀ امریکا به شدت شکست خواهد خورد. در چنین وضعیتی ترامپ حتی تا آن جا پیش رفته است که کل کمک مالی سالانۀ ایالات متحدۀ امریکا به "سازمان جهانی صحت" را قطع کرده و گفته است که چون "سازمان جهانی صحت" در موضوع شیوع بیماری "کووید 19"از چین طرفداری مینماید دیگر حاضر نیست به سازمان مذکور کمک مالی نماید. برعلاوه دولت جمهوری اسلامی ایران، تا سطح خامنهیی، نیز باربار ادعا کرده است که کرونا ویروس جدید توسط امریکاییها در ایران پخش گردیده است تا جمهوری اسلامی ایران را به زانو دربیاورند. در وضعیتی که جمهوری اسلامی ایران به شدت از بابت تحریمات اقتصادی امریکا علیه ایران شدیداً در مضیقۀ اقتصادی قرار گفته است، ارسال یک قمر مصنوعی نظامی از طرف ایران به فضا و قرار گرفتن آن در مدار 145 کیلومتری جو زمین نمیتواند بیارتباط با جنگ بیولوژیکی حقیقی یا خیالی میان بلوکبندیهای امپریالیستی- ارتجاعی امریکا و سوسیالامپریالیستی چین و متحدین و دنبالهروان امپریالیستی و ارتجاعی آنها در جهان و تشدید تضاد میان آنها در جهان، به دنبال مانور نظامی مشترک روسیه، چین و ایران در بحر هند و بحیرۀ عمان، باشد. خلاصه با وجود موضعگیری رسمی"سازمان جهانی صحت" مبنی بر طبیـعـی بـودن شـیـوع بـیمـاری "کـوویـد- 19" در جهان، واضحاً این موضوع به یک مسئلۀ مورد اختلاف در جهان، هم در سطح دانشمندان علوم طبی و هم در سطح رهبران سیاسی تعدادی از کشورهای قدرتمند امپریالیستی، سوسیالامپریالیستی و ارتجاعی جهان، مبدل گردیده، به نحوی که حتی باعث قطع کمک مالی دولت امریکا به "سازمان جهانی صحت" گردیده است. در هر حال مسلم است که شیوع بیماری "کووید 19" در جهان نتیجۀ سلطۀ جهانی نظام استثمارگرانه و ستمگرانۀ کاپیتالیستی امپریالیستی است، سلطهای که از اثر گلوبلازیسیون نوین کاپیتالیزم امپریالیستی بیشتر از پیش عمق و گسترش جهانی یافته است. به عبارت دیگر شیوع جهانی این بیماری نشانۀ روشنی از تشدید تضاد میان تولید جمعی و تملک خصوصی سرمایهدارانۀ امپریالیستی در جهان است. نظامی که آن قدر سلاحهای اتمی کشتار جمعی تولید کرده است که اگر به یکبارگی به کار گرفته شود، قادر است زمین را از مدارش خارج سازد، اما در مبارزه علیه کروناویروس جدید قادر نیست به قدر کافی برای جلوگیری از شیوع بیشتر بیماری "کووید 19" ماسک در اختیار داشته باشد، چهگونه نظامی است؟ این نظام، نظامی است که موضوع صحت انسانها یعنی موضوع زندگی انسانها را در کرۀ زمین به یک تجارت پرسود مبدل کرده و آن را به موضوعی برای سودبردن و انباشت بیشتر سرمایه مبدل کرده است. این نظام، نظامی است که ابر قدرت امپریالیستی درجه اول آن در جهان در مبارزه علیه بیماری "کووید 19" آنقدر ناتوان و بیچاره تشریف دارد که برای در اختیار گرفتن کالاای مثل ماسک، که حتی خیاطان افغانستانی با استفاده از یک ماشین خیاطی و مقداری تکه و غیره تولید آن را شروع کرده اند، به دزدی بحری دست بزند و دلیلش هم این است که خود به آن احتیاج دارد!؟ این نظام، نظامی است که در تلاش علمی برای ساختن واکسین بیماری "کووید 19"، که حالا به یک موضوع حیاتی و مماتی فوری و عاجل برای نسل بشر تبدیل گردیده است، بخشهای مخنلف حاکمان آن دنبال منافع اقتصادی و سود تجارتی شان هستند و رقابت ددمنشانه علیه همدیگر را بر سر تصاحب منافع اقتصادی و سود تجارتی آن پیش میبرند. بنابرین این نظام، نظامی است که حتی در یک موضوع عاجل حیاتی و مماتی برای زندگی انسانها قادر نیست انارشی ذاتی تولیدی خود را رفع نموده و خارج از محدودۀ سود و منفعت، "بشر دوستی" خود را به نمایش بگذارد، چرا که بشر دوستی و اومانیزم کاپیتالیستی امپریالیستیاش فقط در همین محدوده قرار دارد. پرولتاریا طبقه ای است که تأمین منافع طبقاتی اش با نجات کل نسل بشر گره خورده است. منافع غایی طبقاتی پرولتاریا در نهایت با تحقق کمونیزم در جهان به دست میآید که در آن «یا همه به کمونیزم میرسند یا هیچ کس.» بنابرین پرولتاریا برای نجات خود فقط و فقط یک راه دارد و آن نجات کل نسل بشر از اسثثمار و ستم و رسیدن همه به کمونیزم جهانی است. میان این "بشر دوستی" پرولتاریا و بشر دوستی کاپیتالیستی هیچ مرز مشترکی وجود ندارد، جز مبارزۀ حیاتی و مماتی میان دو طبقه و متحدین آنها بر سر دو نظام استثمارگرانه و ستمگرانه و نظام بری از هر گونه استثمار و ستم در سطح جهان. در اوضاعی که تمامی تضادهای بزرگ جهانی (تضاد امپریالیستها با خلقها و ملل تحت ستم جهان، تضاد بورژوازی و پرولتاریا در کشورهای امپریالیستی و کاپیتالیستی و تضاد ابرقدرتها و قدرتهای امپریالیستی، سوسیالامپریالیستی، کاپیتالیستی و ارتجاعی با همدیگر شان)، در حال تشدید قرار گرفته است؛ رسالت و وظیفۀ تاریخی انترناسیونالیستی انقلابیون کمونیست (احزاب و سازمانهای مارکسیست- لنینیست- مائوئیست) این است که قطب انقلاب در جهان را در مقابلۀ اساسی با قطب ضد انقلاب در جهان قاطعانه نمایندگی نمایند و مشخصاً بر مبنای این مقابلۀ اساسی در سطح جهان با تکیه بر تضاد عمدۀ کنونی جهانی رسالت و وظیفۀ مبارزاتی عمدۀ کنونی جنبش کمونیستی بینالمللی را مشخص و روشن سازند. بنابرین روشن ساختن این که تضاد عمدۀ کنونی جهان کماکان تضاد امپریالیستها با خلقها و ملل تحتستم جهان است یا با توجه به تشدید تضاد میان ابرقدرتها و قدرتهای امپریالیستی، بعد از شیوع جهانی بیماری کووید 19 در جهان، یا در واقع شروع جنگ میان آنها، به صورت جنگ بیالوژیکی، همین تضاد جای تضاد عمدۀ قبلی جهانی را گرفته است، یک موضوع محوری است؟ اگر تضاد عمده در جهان کماکان تضاد میان ابرقدرتها و قدرتهای امپریالیستی و سوسیالامپریالیستی از یک طرف و خلقها و ملل تحت ستم جهان از طرف دیگر باشد، در آن صورت وظیفۀ عمدۀ جنبش کمونیستی بینالمللی (م ل م)، پرولتاریای جهان و خلقها و ملل تحت ستم جهان، مبارزه برای پیروزی انقلابات دموکراتیک نوین و انقلابات سوسیالیستی در جهان و کشورهای جهان است. اما اگر جای تضاد عمدۀ مذکور در جهان را تضاد میان ابرقدرتها و قدرتهای امپریالیستی و سوسیالامپریالیستی رقیب باهم گرفته باشند، در آن صورت وظیفۀ عمدۀ جنبش کمونیسستی بینالمللی (م ل م)، پرولتاریای جهان و خلقها و ملل تحت ستم جهان، مبارزه برای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی امپریالیستی از طریق پیروزی انقلابات دموکراتیک نوین و انقلابات سوسیالیستی در جهان و کشورهای جهان است." بنابرین روشن ساختن این امر، با توجه به تجربۀ قبلی "جنبش انقلابی انترناسیونالیستی" (جاا) در مورد تضاد عمدۀ جهانی برای جنبش کمونیستی بینالمللی (م ل م) در مسیر مبارزه برای ایجاد سازمان مائوئیستی بینالمللی در مسیر مبارزه برای ایجاد انترناسیونال نوین کمونیستی و مقدم بر آن تشکیل کنفرانس بینالمللی مائوئیستی به خاطر تشکیل چنان سازمانی یکی از موضوعات کلیدی و مهم محسوب میگردد. لذا ما نباید صرفاً به طرح سؤال درین مورد اکتفا نماییم، بلکه در عینحال برای یافتن پاسخ اصولی، مناسب و عاجل این سؤال نیز بکوشیم. در غیر آن جنبش مائوئیستی بینالمللی تجربۀ ناکام جنبش انقلابی انترناسیونالیستی (جاا) را در مورد تضاد عمدۀ جهانی یک بار دیگر تکرار خواهد کرد.