شماره دوم دوره سوم جوزاي 1383 جون 2004
مرام نشراتی شعله جاوید
با انتشار جريده شعله جاويد بمثابه ارگان مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , اين جريده وارد سومين دوره تشراتي خود گرديده است .
شعله جاويد , تقريبا سي و شش سال قبل از امروز ( در سال 1347 ) , دوره اول نشراتي خود را به عنوان يك نشريه ملي _ دموكراتيك و به بيان بهتر به عنوان يك نشريه دموكراتيك نوين آغاز نمود . اين دوره نشراتي صرفا تا شماره يازدهم جريده دوام يافت . اما انتشار همين تعداد شماره هاي آن نيز توانست نقش جدي و مهمي در شكلدهي و گسترش جنبش انقلابي كشور بازي نمايد . بي جهت نبود كه نام " شعله جاويد " معرف جنبش ما شد و همچون سرلوحه جريان دموكراتيك نوين تثبيت گرديد .
به يقين در شرايط سال 1347 كه از يكجانب جنبش ما تازه در حال شكلگيري بود و از جانب ديگر جوشش خروشان انقلاب فرهنگي كبير پرولتاريايي در چين و مبارزات آزاديبخش ملي در سه قاره , تاثيرات پر قدرتي بر جنبش انقلابي افغانستان اعمال مي نمود , آنچه در قدم اول براي ادبيات انقلابي كشور ضرورت داشت , انتشار جريده اي بود كه " زبان بي قيد و بند انقلاب " باشد . انتشار چنين جريده اي در نشست عمومي دوم سازمان جوانان مترقي در سال 1346 مورد تصويب قرار گرفته بود . اما متاسفانه اين سازمان نتوانست براي انتشار چنين جريده اي _ كه فقط مي توانست يك جريده كمونيستي مخفي باشد _ اقدام عملي موفقانه اي به عمل آورد . اين كمبود , تاثيرات منفي عميقي بر جنبش كمونيستي ( مائوئيستي ) افغانستان بر جا نهاد .
جريده شعله جاويد در دوره اول نشراتي خود يك هفته نامه علني و ناشر انديشه هاي دموكراتيك نوين بود و نمي توانست در اساس وظايف يك نشريه كمونيستي را بر عهده بگيرد . تا جاييكه مربوط به نقش اين جريده در سطح فعاليت هاي علني و ملي _ دموكراتيك " جريان دموكراتيك نوين " بود , شعله جاويد نه تنها موفقيت هاي بزرگ داشت بلكه تاثيرات عميق و دير پايي نيز بر جا گزاشت . ولي تا جاييكه در ظرفيت زبان " آزوپي " اين جريده مي گنجيد , از به عهده گرفتن نشر مباحث كمونيستي , به ويژه در مبارزه عليه طرح هاي رويزيونيستي باند هاي خلق و پرچم و سوسيال امپرياليزم شوروي نيز ابا نورزيد .
البته روشن است كه شعله جاويد دوره اول , به عنوان نشريه متعلق به يك جريان سياسي تازه و جديدالولاده و تحت رهبري يك سازمان نو بنياد , نمي توانست داراي نواقص و كمبودات و حتي انحرافات جدي تيوريك نباشد . اما در هر حال نقش مثبت و سازنده شعله جاويد دوره اول در پرورش و اعتلاي جنبش انقلابي و جنبش كمونيستي ( مائوئيستي ) كشور , از عمدگي برجسته اي برخوردار بود و كمبودات و نواقص و انحرافات تيوريك آن نقش تابع و درجه دوم داشت .جريده شعله جاويد در دوره دوم نشراتي خود به مثابه ارگان مركزي " حزب كمونيست افغانستان " انتشار يافت و يك نشريه كمونيستي مخفيو "زبان بي قيد و بند انقلاب " بود . اولين شماره دوره دوم نشراتي اين جريده در ماه ميزان 1370 ( اكتوبر 1991 ) انتشار يافت و شماره بيست و نهم ( آخرين شماره ) اين دوره نشراتي در ماه سرطان 1382 ( جولاي 2003 ) . در اين دوره نشراتي , جريده شعله جاويد عملا يك نشريه غير موقوته بود و نه تنها بصورت يك هفته نامه يا ماهنامه بلكه حتي بصورت يك فصلنامه نيز نتوانست در آيد . اما تداوم نشراتي آن حفظ گرديد و اين امر براي جنبش كمونيستي ( مائوئيستي ) افغانستان كه انقطاعات پيهم نشراتي در آن به يك سنت متداول و معمول مبدل گرديده بود , نقش مثبت و سازنده اي در بر داشت .
نقش ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي جريده شعله جاويد در دوره دوم نشراتي اش , رويهمرفته بصورت عمده مثبت و اصولي بود , گرچه با كمبودات , اشتباهات , نواقص و حتي انحرافاتي رقم مي خورد .
كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان , در تداوم دوره اول و دوره دوم نشراتي جريده شعله جاويد , اسم اين نشريه را براي ارگان مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان بر گزيد و اين تصويب را در اساسنامه حزب قيد نمود . دليل اين انتخاب كاملا روشن است . شعله جاويد اسم آشنا و معرف هويت ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي مائوئيستي در افغانستان است . جنبش مائوئيستي افغانستان با نام شعله جاويد پيوند محكمي دارد و اين نام سال هاي سال همچنان سرلوحه موجوديت و فعاليت مبارزاتي مائوئيستي در اين كشور خواهد بود .
درينجا يكبار ديگر آن قسمت از ماده بيست و دوم اساسنامه حزب كه به اين موضوع مربوط است , ذكر مي گردد :
" جريده شعله جاويد ارگان مركزي كميته مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان است كه عمدتا درخدمت تدارك , برپايي و پيشبرد جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي ( شكل مشخص كنوني جنگ خلق ) قرار دارد . "
اين جمله , سر از همين شماره جاري شعله جاويد , در سر لوحه تمامي شماره هاي دوره سوم نشراتي جريده درج مي گردد تا عمدگي و اهميت درجه اول اين وظيفه مداوما در سرلوحه وظايف مبارزاتي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , مطرح گردد .
تعيين اين وظيفه عمده مبارزاتي نشراتي براي شعله جاويد مبتني بر شرايط عيني جامعه افغانستان بمثابه يك جامعه مستعمراتي _ نيمه فيودالي است , يعني جامعه اي كه تحت اشغال قوت هاي متجاوز امپرياليستي به سردمداري امپرياليست هاي امريكايي قرار داشته و مناسبات توليدي نيمه فيودالي بر آن حاكم است .
كاملا روشن است كه صحبت از وظبفه عمده نشراتي شعله جاويد هرگز به اين مفهوم نيست كه وظايف مبارزاتي نشراتي اين جريده در ساير عرصه هاي مبارزاتي به فراموشي سپرده شود. پيشبرد اين وظايف مبارزاتي نشراتي نيز مبتني بر شرايط عيني جامعه افغانستان است.
در شرايطي كه امپرياليست هاي اشغالگر به سردمداري امپرياليست هاي امريكايي افغانستان را تحت اشغال قرار داده و رژيم دست نشانده شان را در اين كشور شكل داده و براي استقرار آن تلاش مي نمايند , مبارزه عليه امپرياليست هاي اشغالگر و خائنين ملي دست نشانده شان وظيفه عمده مبارزاتي را تشكيل مي دهد . اما مبارزه در ساير عرصه هاي بزرگ و مهم جامعه نيز ادامه مي يابد , زيرا كه عليرغم عمده بودن تضاد ملي با امپرياليست هاي اشغالگر و خائنين ملي , ساير تضاد هاي بزرگ و مهم جامعه نيز در هر حال بزرگي و اهميت شان را حفظ كرده و تاثيرات شان را بر روند تحولات جامعه بر جاي مي گزارند و متقابلا بر تضاد عمده موثر واقع مي شوند.
اين وظايف مبارزاتي نشراتي كه بلافاصله بعد از وظيفه مبارزاتي عمده , وظايف مبارزاتي بزرگ شعله جاويد را تشكيل مي دهند عبارت اند از : مبارزه عليه طبقات ارتجاعي استثمارگر فيودال و بورژواكمپرادور و مبارزه عليه تضاد ها و تخاصمات ذات البيني نيروهاي ارتجاعي و امپرياليست هاي حامي شان و افشاي هر چه صريح تر و روشن تر نقش اين كشمكش ها در ضديت با منافع كشور و مردمان كشور . يقينا اين وظايف مبارزاتي تابع وظيفه عمده مبارزاتي بوده و در خدمت به آن پيش برده مي شوند .
همچنان در پيوند با وظيفه عمده مبارزاتي و ساير وظايف مبارزاتي بزرگ , جريده شعله جاويد دو وظيفه مبارزاتي مهم يعني مبارزه عليه شوونيزم ملي و شوونيزم جنسي را نيز نمي تواند به فراموشي بسپارد . اين وظايف مبارزاتي نيز تابع وظبفه مبارزاتي عمده بوده و در خدمت آن قرار دارد .
شعله جاويد بمثابه ارگان مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , مبلغ و مروج خط برنامه و اساسنامه حزب است . اين جريده مدافع هويت پرولتري حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , مبلغ و مروج ماركسيزم _ لنينزم _ مائوئيزم و افشاكننده چهره هاي گوناگون رويزيونيزم , مدافع انقلاب دموكراتيك نوين , انقلاب سوسياليستي و حركت به سوي جامعه بي طبقه كمونيستي از طريق ادامه انقلاب تحت ديكتاتوري پرولتاريا يعني برپايي انقلابات فرهنگي متعدد و پيشبرد انقلاب پرولتري در سطح جهاني و مدافع پيگير جنگ خلق و در شرايط مشخص كنوني جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي , به عنوان وظيفه عمده مبارزاتي اش , است .
شعله جاويد , ارگان مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان بمثابه يكي از اعضاي جنبش انقلابي انترناسيوناليستي است . از اين جهت اين جريده تبليغ و ترويج براي جنبش انقلابي انترناسيوناليستي و اعضاي آنرا يكي از وظايف نشراتي بسيار جدي خود تلقي مي نمايد وسعي به عمل مي آورد كه پيشروي هاي كل جنبش و يكايك مشمولين آنرا در صفحات خود منعكس نمايد .
جريده شعله جاويد منطبق با مشي توده يي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , حد اكثر كوشش خواهد كرد كه مطالبش را بصورت ساده و به اصطلاح عام فهم بيان و توضيح نمايد , بدون اينكه تحت نام زبان توده يي سطح علمي مندرجاتش را تنزل دهد .
اين امر يك ضرورت جدي مبارزاتي است كه شعله جاويد بصورت يك جريده منظم انتشار يابد . نحقق اين هدف مستلزم آن است كه خوانندگان نشريه , به ويژه اعضا و هواداران حزب , بصورت منظم و منسجم با آن همكاري و همياري داشته , مطلب و گزارش بفرستند و مكاتبه نمايند . فقط به اين صورت است كه شعله جاويد خواهد توانست علاوه بر طرح مباحث عام تيوريك , از طريق تحليل ها و افشاگري هاي سياسي مسايل مهم و وقايع روزمره كشور و جهان نيز اعضاي حزب و توده هاي پيشرو را به ديدگاه هاي همه جانبه از جامعه و جهان مسلح سازد .
مرگ بر امپرياليست هاي اشغالگر و خائنين ملي !
به پيش در راه برپايي و پيشبرد جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي !
زنده باد كمونيزم !
زنده باد انقلاب !
زنده باد حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان !
برنامه و اساسنامه حزب كمونيست ( مائوئيست) افغانستان
برنامه و اساسنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , مصوب كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان , منتشر شد .
برنامه و اساسنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان محصولي از مبارزات طولاني جنبش كمونيستي بين المللي و ثمره بزرگ مبارزات جنبش كمونيستي كشور و دستاورد جانفشاني هاي شهداي اين جنبش است . در شرايطي كه امپرياليست ها گرد باد شوم تهاجم و تجاوز عليه خلق ها و پرولتارياي جهان به راه انداخته و افغانستان را به يكي از مراكز اين گرد باد تبديل كرده اند , آغاز و پيشرفت پروسه وحدت جنبش كمونيستي ماركسيستي ـ لنينيستي ـ مائوئيستي افغانستان , تدوير كنگره وحدت و تاُمين وحدت اين جنبش در يك حزب كمونيست واحد , كه برنامه و اساسنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان تبلور برجسته آن است , يك ضد حمله كمونيستي اصولي شجاعانه و مناسب به شمار مي رود .
اينك به روشني پيدا است كه شعله ي بر افروخته شده توسط پيشروان ما و در پيشاپيش آنها رفيق شهيد اكرم ياري , نه تنها در زير " خاكستر جاويد " مدفون نگرديده است , بلكه با گذار از پيچ و خم هاي فراوان , عليرغم تحمل بزدلي ها , انحرافات , خيانت ها و ارتداد بسياري از رفقاي نيمه راه و دشمن شاد و وارد آمدن صدمات و ضربات بيشماري بر پيكر آن , فروزان تر از پيش بر افروخته و مشتعل است و مي رود تا بر خرمن هستي دشمنان آتش افگند , آتش بزرگ , آتش عظيم .
برنامه و اساسنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , درفش مستقل پرولتارياي جهاني در سنگر مبارزات ملي و طبقاتي كشور در خون خفته ما و يگانه درفش تا به آخر انقلابي در افغانستان است . كمونيست هاي انقلابي در كشور فقط و فقط با رزميدن زير اين درفش سترگ است كه مي توانند وظايف و مسئوليت هاي شان را در قبال انقلاب جهاني و انقلاب افغانستان به نحو اصولي و شايسته ادا نمايند .
"
" برنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان
حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , حزب سياسي پرولتاريا و پيشاهنگ پرولتاريا در كشور است . برنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان كه بيان مرام هاي پرولتارياي بين المللي و مرام هاي پرولتارياي افغانستان بمثابه بخشي از پرولتارياي جهاني است و اساس موجوديت و پايه وحدت حزب را مي سازد , ايديولوژي راهنماي انديشه و عمل , برنامه سياسي و مشي استراتژيك مبارزاتي آنرا در بر ميگيرد .
ايديولوژي راهنماي انديشه و عمل حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , ماركسيزم ـ لنينيزم ـ مائوئيزم است كه ايديولوژي و علم انقلاب پرولتارياي جهاني و يگانه ايديولوژي انقلابي , علمي و رهائيبخش در جهان مي باشد . ماركسيزم ـ لنينيزم ـ مائوئيزم اساس ايديولوژيك برنامه سياسي و مشي استراتژيك مبارزاتي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان را مي سازد .
برنامه حد اقل و حد اكثر حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان عبارت است از انجام انقلاب دموكراتيك نوين و استقرار ديكتاتوري دموكراتيك خلق , گذار به انقلاب سوسياليستي در كشور و ادامه انقلاب تحت ديكتاتوري پرولتاريا از طريق برپايي و پيشبرد انقلابات فرهنگي متعدد و پيشروي بسوي ايجاد جامعه كمونيستي جهاني .
در شرايط فعلي دفع تجاوز امپرياليستي به سركردگي امپرياليست هاي امريكايي و سر نگوني رژيم دست نشانده وظيفه عمده انقلاب دموكراتيك نوين را تشكيل مي دهد .
مشي استراتژيك مبارزاتي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان براي دفع تجاوز و قطع سلطه امپرياليست ها از كشور و سر نگوني دولت ارتجاعي , بر پايي و پيشبرد جنگ خلق است . جنگ خلق , جنگ توده هاي مردم , عمدتاً دهقانان تحت رهبري طبقه كارگر از طريق حزب پيشاهنگ پرولتري است . جنگ خلق , جنگ طولاني و متكي بر ايجاد , تحكيم و گسترش مناطق پايگاهي انقلابي است . اين جنگ از راه محاصره شهر ها از طريق دهات و تصرف شهر ها , بطرف پيروزي سرتاسري پيش مي رود .
در شرايط كنوني , بر پايي و پيشبرد جنگ مقاومت ملي انقلابي و مردمي , شكل مشخص بر پايي و پيشبرد جنگ خلق را مي سا زد . "
" اساسنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان
اساسنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان در بر گيرنده برنامه عمومي و آئين نامه تشكيلاتي حزب است . برنامه عمومي كه فشردهُ برنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان است , نكات اساسي خصلت طبقاتي حزب , ايديولوژي رهنماي حزب , انترناسيوناليزم پرولتري , برنامه سياسي حزب , مهم ترين اهداف انقلاب دموكراتيك نوين و استراتژي مبارزاتي حزب را بيان مينمايد . آئين نامه تشكيلاتي , اصول تشكيلاتي , ساختمان تشكيلات , ارگان مركزي و نشريه دروني مركزي , درفش , مسايل مربوط به عضويت و اقدامات انضباطي حزب را معرفي و توضيح مي كند . "
برنامه و اساسنامه حزب كمونيست (مائوئيست) افغانستان را بخوانيد و درميان مردم پخش نمائيد !
در تجليل اول مي
اعلام وحدت نيروهاي ( م – ل – م ) افغانستان در حزب كمونيست واحد
( حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان )
باز هم بار ديگر اول مي , روز بين المللي كارگران جهان , فرا رسيده است . اين روز , روز تجديد عهد كمونيست هاي انقلابي ( ماركسيست – لنينيست – مائوئيست ها ) و كارگران آگاه براي درهم كوبيدن نظام استثمارگرانه و ستمگرانه امپرياليستي حاكم بر جهان كنوني در جهت بر پايي جهان عاري از هر گونه استثمار و ستم است . اين مبارزه بيشتر از صد و پنجاه سال است كه با فراز و نشيب ها و فرود و فراز هاي خود ادامه يافته و با پيشروي ها و موفقيت هاي عظيم و افتخار آميز و عقب نشيني ها و شكست هاي بزرگ رقم خورده است . ما با افتخار و سر بلندي در اين جشن تعهد سپاري پرولتري و انقلابي يكجا با همسنگران انقلابي پرولتري مان در جنبش انقلابي انترناسيوناليستي و ساير رفقا و دوستان شركت مي نماييم.
ما در اول مي امسال , بيستمين سالگرد تشكيل جنبش انقلابي انترناسيوناليستي را جشن مي گيريم . جنبش ما در طي بيست سال گذشته در مسير مبارزاتي انقلابي پرولتري پيشروي كرده و بيشتر از پيش قوام و پختگي حاصل نموده است . جنبش انقلابي انترناسيوناليستي , ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم را به مثابه سومين مرحله در تكامل ابديولوژي پرولتري به رسميت شناخته و به تشكيل احزاب ماركسيست – لنينيست – مائوئيست تازه در كشور هاي مختلف و تحكيم و ارتقاي احزاب قبلا موجود ياري رسانده است . اينك يكي از اعضاي جنبش انقلابي انترناسيوناليستي , حزب كمونيست نيپال ( مائوئيست ) , كه با رهبري انقلابي اصولي و موفقانه چندين ساله جنگ خلق , هم اكنون قسمت اعظم سرزمين و نفوس نيپال را از سلطه ارتجاع و امپرياليزم آزاد ساخته است , در آستانه عبور از مرحله تعادل استراتژيك جنگ خلق و داخل شدن به مرحله تعرض استراتژيك در جنگ براي تصرف قدرت سياسي سرتاسري در نيپال قرار دارد . اميد واريم پيروزي سرتاسري انقلاب دموكراتيك نوين در نيپال را هرچه زود تر جشن بگپريم .
براي مائوئيست هاي افغانستان و يقينا براي كل جنبش انقلابي انترناسيوناليستي , جشن اول مي امسال يك مناسبت ويژه دارد . پروسه وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي – لنينيستي – مائوئيستي ) افغانستان , امروز پيروزمندانه به فرجام رسيد و وحدت نيروهاي مختلف ماركسيست – لنينيست – مائوئيست شامل در اين پروسه در يك حزب كمونيست واحد تامين گرديد .
با سر افرازي و افتخار اعلام مي نماييم كه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي – لنينيستي – مائوئيستي ) افغانستان , متشكل از نمايندگان حزب كمونيست افغانستان , سازمان پيكار براي نجات افغانستان و اتحاد انقلابي كارگران افغانستان , موفقانه پايان يافت و اين نيروها بر مبناي تصويب برنامه و اساسنامه حزبي واحد در كنگره , در چوكات « حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان » به وحدت رسيدند . اين موفقيت برجسته مبارزاتي را به تمامي رفقاي حزب , كل جنبش ماركسيستي - لنينيستي – مائوئيستي افغانستان و همسنگران بين المللي مان در جنبش انقلابي انترناسيوناليستي , به ويژه كميته جنبش انقلابي انترناسيوناليستي كه در جريان پيشرفت هاي پروسه وحدت و به فرجام رسيدن ظفرمندانه آن پيوسته مشوق و رهنماي ما بوده است , تبريك و تهنيت مي گوييم . يقين كامل داريم كه كسب اين موفقيت بزرگ مبارزاتي يك پبشروي مهم در مسير تدارك براي برپايي جنگ خلق در افغانستان , كه شكل مشخص كنوني آن جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي عليه متجاوزين و اشغالگران امپرياليست و خاينين ملي دست نشانده شان است , محسوب مي گردد . ما با عزم متين در اين مسير مبارزاتي , كه جزء جدايي ناپذيري از مبارزات رو به اعتلا و گسترش پرولتاريا و خلق هاي جهان است , به پيش مي رويم تا
هرچه زود تر درفش جنگ انقلابي در ميدان كارزار افغانستان آشكارا برافراشته شود و اشغالگران امپرياليست و مزدوران شان را در ميدان نبرد به مصاف بطلبد .
نظام استثمارگرانه و ستمگرانه امپرياليستي حاكم بر جهان كنوني , پيوسته امواج مبارزه و مقاومت پرولتاريا و خلق هاي جهان عليه خود را بر مي انگيزاند . اين نظام گوركنان خود را در درون خود مي پروراند تا آنرا به گورستان تاريخ بسپارند وبجاي آن جهان نوين فارغ از استثمار و ستم بنا كنند .
امپرياليست هاي غربي , در راس امپرياليزم امريكا , كوشيدند تا از شكست كمونيزم دروغين « شوروي » مجوزي براي سلطه بي چون و چراي شان بر جهان بسازند . اما تلاش هاي جابرانه آنها از سوي پرولتاريا وخلقهاي جهان , منجمله در خود كشور هاي امپرياليستي , به مصاف طلبيده شده است .
امروز در درون كشور هاي امپرياليستي , دو جنبش مبارزاتي توده يي وسيع و پردامنه عليه امپرياليست ها وجود دارد : يكي جنبش مبارزاتي توده يي عليه « گلوبلازيسيون » سرمايه داري امپرياليستي و ديگري جنبش مبارزاتي توده يي عليه جنگ افروزي ها و تجاوزگري هاي امپرياليست ها به ويژه امپرياليست هاي امريكايي . هر يكي از اين جنبش ها ضربات كاري أي بر امپرياليست ها وارد كرده و از پتانسيل عظيمي براي مبدل شدن به يك حركت مبارزاتي پرولتاريايي كاملا آگاهانه برخوردار است . پيدايش , دوام و اعتلاي اين جنبش ها تاثيرات مهمي در جهت تقويت , گسترش و ارتقاي مقاومت توده ها عليه تجاوزات و اشفالگري هاي امپرياليست ها و تشديد تضاد ميان آنها داشته است .
كارزار تجاوزگرانه و اشغالگرانه امپرياليست هاي امريكايي و متحدين شان عليه پرولتاريا و خلق هاي جهان , امواج مقاومت تو.ده ها عليه خود را به وجود آورده و پرورانده است . در عراق كار به جايي رسيده است كه لاشخوران كوچك از ميدان معركه پا پس مي كشند . آنها كه در پناه لاشخوار بزرگ امريكايي به آنجا آمده اند اكنون مي بينند كه به جاي لاش بيجان با چنگال هاو منقارخطرناك عقاب مقاوم سرو كار دارند . پس يكي بعد از ديگري از عراق مي گريزند و يانكي ها را تنها مي گزارند . اين حالت به نوبه خود مبارزات توده يي در كشور هاي امپرياليستي را تقويت مي بخشد و تضاد ميان امپرياليست ها را تشديد مي نمايد .
افغانستان كنوني يكي از مراكز گرد باد شوم تهاجم و اشغالگري امپرياليست هاي امريكايي و متحدين شان است . آنها كه كشور را اشغال كرده و يك رژيم دست نشانده و پوشالي ارتجاعي را در آن سرپا نگه داشته اند , انتظار داشتند كه درينجا نظم دلخواه نمونه وار شان را به وجود آورند , آنچنانكه سرمشقي براي ساير خلق ها و ملل تحت ستم در جهان گردد و هيچ خلق و ملتي از اطاعت آنها سر بر نتابد . اما اين « آب » به آساني از گلوي شان پايين نرفته و نخواهد رفت . آنها به معني واقعي كلمه در افغانستان گير مانده اند و ناكامي هاي شان روز افزون است . مقاومت عليه قوت هاي اشغالگر ادامه دارد ، رژيم دست نشانده چند پارچه و مستاصل است , برنامه بازسازي شكست خورده و ناكام است و اكثريت توده ها از اوضاع ناراضي هستند حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان وظيفه دارد كه حقيقت عام ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم را در شرايط خاص افغانستان تطبيق نمايد . در شرايط فعلي , اين تطبيق بصورت عمده عبارت است از تطبيق ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم با شرايط خاص مقاومت عليه اشغالگران امپرياليست و خاينين ملي دست نشانده شان . بدين سان وظيفه عمده حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان در شرايط فعلي عبارت است از تدارك براي برپايي و پيشبرد جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي عليه اشغالگران امپرياليست و دست نشاندگان شان به مثابه شكل مشخص كنوني جنگ خلق . يكبار ديگر در اين روز بين المللي كارگران جهان عهد مي بنديم كه با تمام توان و قوت مان و تا به آخر در اين مسير مبارزاتي پر شكوه و با عظمت به پيش رويم.
زنده باد روز بين المللي كارگران جهان !
مرگ بر امپرياليزم ! مرگ بر ارتجاع !
زنده باد انقلاب ! زنده باد كمونيزم !
زنده باد جنبش انقلابي انترناسيوناليستي !
مرگ بر امپرياليست هاي اشغالگر و دست نشاندگان شان !
زنده باد حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان !
به پيش در راه برپايي و پيشبرد جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي عليه اشفالگران امپرياليست و خاينين ملي !
« حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان »
اول مي ( 1383 _ 2004 )
جلسات عمومي واحد هاي تشكيلاتي
حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان
در ماده هفدهم اساسنامه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان گفته مي شود : " جلسه عمومي منطقوي بعد ازكنگره سراسري فرا خوانده مي شود تا منطبق با فيصله ها و رهنمود هاي كنگره:
" الف : رهنمود هاي مهم جهت رهبري فعاليت هاي حزب در منطقه و محلات مربوطه را تعيين و تصويب نمايد .
ب : كميته منطقوي را انتخاب كند . اين كميته در ميان دو جلسه عمومي منطقوي فعاليت هاي حزب در منطقه را تحت رهبري كميته مركزي , هدايت مي نمايد . منشي كميته منطقوي توسط كميته منطقوي تعيين مي گردد .
ج : فيصله ها و رهنمود هاي جلسه عمومي منطقوي بعد از تائيد كميته مركزي رسميت مي يابد . "
منطبق با اين حكم اساسنامه حزب , بعد از تدوير كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان و تامين وحدت اين جنبش در حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , تا حال جلسات عمومي چهار واحد تشكيلاتي حزب موفقانه برگزار گرديده اند كه عبارت اند از :
1 _ جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 13
2 _ جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 15
3 _ جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 31
4 _ جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 10
جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 13
جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 13 چند روز بعد از اختتام موفقيت آميز كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان , دائر گرديد .
در آغاز جلسه , ارگان مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان ( شعله جاويد ) _ شماره ويژه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان ميان رفقاي شركت كننده در جلسه توزيع شد كه با احساسات و شور و شوق زايد الوصف انقلابي رفقا بدرقه گرديد . رفقاي شركت كننده در جلسه هر كدام به نوبت با جملات مختصر , تدوير كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان , ايجاد حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان و انتشار ارگان مركزي حزب را , به كميته مركزي , رفقاي شامل در جلسه و تمامي رفقاي حزب تبريك و تهنيت گفتند .
جلسه روي يك اجنداي سه نكته اي بحث هاي خود را پيش برد :
نخستين موضوعي كه در جلسه به بحث گرفته شد , قطعنامه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان بود . قطعنامه توسط يكي از رفقا به خوانش گرفته شد و توسط سائر رفقا با كف زدن هاي ممتد بدرقه گرديد . متن قطعنامه به اتفاق آراي رفقاي شامل در جلسه مورد تائيد قاطع و پشتيباني همه جانبه قرار گرفت . رفقا اعلام كردند كه در تحقق فيصله هاي قطعنامه از هيچگونه تلاش و جانبازي دريغ نخواهند كرد .
دومين موضوع مورد بحث جلسه , مكث روي وظيفه عمده مبارزاتي كنوني بود كه قبلا توسط رهبري حزب تعيين و تصويب گرديده بود . رفقا با احساس مسئوليت حزبي نظرات و پيشنهادات شان را در اين زمينه ارائه كرده و مباحثي را در يك فضاي رفيقانه مطرح نمودند . عمدتا دو موضوع به بحث گرفته شد : نخست استحكام ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي حزب و در قدم بعدي گسترش حزب . بعد از جمعبندي نظرات و پيشنهادات رفقا , منطبق با فيصله قبلي رهبري حزب , استحكام ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي حزب بمثابه وظيفه مبارزاتي عمده كوتاه مدت كنوني , تصويب و تائيد گرديد . البته گسترش حزب نيز بمثابه يك موضوع مهم مطرح گرديد و بمنظور بر آورده ساختن اين مامول , استحكام حزب به عنوان زمينه مساعد براي يك جهش بعدي در جهت گسترش حزب مورد تاكيد قرار گرفت . منطبق با اين فيصله عمومي , رهنمود هاي معيني در رابطه با فعاليت هاي ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي واحد شماره 13 حزبي تائيد و تصويب گرديد .
موضوع سوم در اجنداي جلسه , انتخاب كميته مسئول واحد تشكيلاتي شماره 13 حزبي بود . كميته مسئول بعد از بحث و نظر خواهي به اتفاق آراي رفقاي شركت كننده در جلسه انتخاب گرديد .
جلسه با شعار هاي :
پيروز باد حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان !
به پيش در راه تدارك و برپايي جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي !
زنده باد كمونيزم !
زنده باد جنبش انقلابي انترناسيوناليستي !
مرگ بر امپرياليزم تجاوزگر و خائنين ملي !
به كار خود پايان داد .
بعد از اختتام جلسه عمومي , كميته مسئول تعيين شده , منشي خود را با در نظر داشت راي مشورتي رهبري انتخاب نمود .
جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 15
قبل از آنكه جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 15 برگزار گردد , قطعنامه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان , پيام هاي كميته جنبش انقلابي انترناسيوناليستي و حزب كمونيست ايران ( ماركسيست _ لنينيست _ مائوئيست ) به كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان و پيام هاي متقابل كنگره به كميته جنبش انقلابي انترناسيوناليستي و حزب كمونيست ايران ( ماركسيست _ لنينيست _ مائوئيست ) و همچنان پيام كنگره به حزب كمونيست نيپال ( مائوئيست ) , در ميان رفقا توزيع گرديده بود .
وقتي جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 15 برگزار گرديد , يكبار ديگر قطعنامه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان در جلسه قرائت گرديد . رفقاي شامل در جلسه با روحيه انقلابي قطعنامه كنگره را مورد تائيد و پشتيباني همه جانبه قرار دادند . در همين جلسه , كميته مسئول واحد تشكيلاتي شماره 15 به اتفاق آراي رفقاي شركت كننده در جلسه تعيين و انتخاب گرديد .
بعد از ختم جلسه عمومي , كميته مسئول منتخب , منشي خود را با در نظر داشت راي مشورتي رهبري حزب , تعيين نمود .
اندك زماني بعد از ختم جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 15 و تعيين كميته مسئول اين واحد و منشي كميته مسئول آن , يك جلسه گسترده اين واحد تشكيلاتي , دعوت گرديد . در اين جلسه , ارگان مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان ( شعله جاويد ) _ شماره ويژه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان _ و اعلاميه اول ماه مي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , در ميان رفقاي شركت كننده در جلسه توزيع شده و قطعنامه كنگره يكبار ديگر در اين جلسه قرائت گرديد .
رفقاي شركت كننده در جلسه , مجددا قطعنامه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان را مورد تائيد قاطع و همه جانبه قرار داده و با كف زدن هاي پر شور استقبال نمودند .
در اين جلسه , بحث بيشتر روي مسئوليت هاي حزبي متمركز بود . روي وظيفه عمده مبارزاتي كنوني حزب يعني استحكام ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي حزب تاكيد به عمل آمده و مورد تائيد و تصويب رفقا قرار گرفت . البته رفقاي شركت كننده در جلسه , روي گسترش حزب نيز صحبت نموده و در جمعبندي نهايي , استحكام حزبي را بمثابه عامل عمده در گسترش بعدي تشكيلات حزبي , معين و مشخص كردند و در اين زمينه رهنمود هاي معيني را مورد تصويب قرار دادند .
در آخر جلسه مسائل ايديولوژيك _ سياسي عامي نيز مورد جر و بحث قرار گرفت و نتايج معين و مشخصي از اين مباحث به عمل آمد .
جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 31
جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 31 حزبي , مطابق به روحيه اساسنامه حزب , بمثابه نخستين جلسه عمومي منطقوي حزبي مربوط به حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , مدت زماني بعد از تدوير پيروزمندانه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان و تامين وحدت اين جنبش در حزب كمونيست واحد ( حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , دائر گرديد .
در آغاز جلسه , درود هاي گرم و رفيقانه رهبري حزب به رفقاي شركت كننده در جلسه ابلاغ گرديد و ابراز آرزومندي براي پيروزي هرچه بيشتر رفقا و مجموع حزب در اجراي وظايف و مسئوليت هاي حزبي و انقلابي شان به عمل آمد . رفقاي شركت كننده در جلسه متقابلا با احساسات زايد الوصف رفيقانه , به تمنيات و آرزوهاي رفقاي رهبري جواب گفتند .
بعد از آن , ارگان مركزي حزب ( شعله جاويد ) _ شماره ويژه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان و اعلاميه اول ماه مي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , به دسترس رفقاي شامل در جلسه قرار داده شد . مباحثات جلسه بطور مشخص روي قطعنامه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان , اعلاميه اول ماه مي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان , وظيفه مبارزاتي عمده كنوني حزب و انتخاب كميته مسئول واحد تشكيلاتي شماره 31 , متمركز بود .
قطعنامه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان , بمثابه نخستين موضوع بحثي , از طرف يكي از رفقاي شامل در جلسه قرائت گرديد كه از طرف رفقا با احساسات انقلابي و كف زدن هاي ممتد بدرقه گرديد . قطعنامه مورد تائيد , تصويب و تاكيد جلسه قرار گرفت .
دومين موضوعي كه در جلسه به بحث گرفته شد , همانا وظيفه مبارزاتي عمده كنوني حزب بود . رفقا روي اين موضوع بحث هاي مثبت و سازنده اي به عمل آورده و موضع رهبري حزب در مورد استحكام ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي حزب بمثابه وظيفه مبارزاتي عمده كوتاه مدت كنوني را مورد تائيد و تصويب قرار دادند . همچنان پيشبرد اين وظيفه مبارزاتي منحيث زمينه مساعد و سازنده براي گسترش تشكيلاتي حزب مورد تاكيد قرار گرفت و در زمينه رهنمود ها و تجاويزي اتخاذ گرديد .
اعلاميه اول ماه مي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان نيز قرائت گرديد و مورد حمايت و پشتيباني همه جانبه رفقاي شركت كننده در جلسه قرار گرفت .
جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 31 حزبي , بعد از ختم بحث روي وظيفه مبارزاتي عمده كنوني حزب , در مورد انتخاب كميته مسئول واحد تشكيلاتي , به بحث پرداخت و اعضاي كميته مسئول را در يك فضاي رفيقانه و مبتني بر سانتراليزم دموكراتيك , انتخاب نمود
جلسه در يك فضاي رفيقانه و سرشار از شور و شوق انقلابي پرولتري به كار خود پايان بخشيد .
بعد از ختم جلسه عمومي , منشي كميته مسئول واحد تشكيلاتي شماره 31 , با در نظر داشت راي مشورتي رهبري حزب , توسط كميته مسئول انتخاب گرديد . مدت زماني بعد از جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 31 , جلسه گسترده اي از اعضاي اين واحد تشكيلاتي برگزار گرديد . در اين جلسه , رفقا علاوه بر بحث مختصري روي مصوبات جلسه عمومي , روي مسئله تامين و تنظيم هرچه سريعتر روابط تشكيلاتي و تنظيم آن در سطح منطقه به بحث پرداخته و با تاكيد هرچه بيشتر بر مصوبات جلسه عمومي , وظايف عاجل و فوري شان را معين و مشخص نمودند و براي پيشبرد جدي اين وظايف , رهنمود هاي معين و مشخصي وضع كردند .
جلسه با تمناي پيروزي مبارزاتي رفقا در تمامي عرصه هاي مبارزاتي به كار خود پايان داد .
جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 10
قبل ار آنكه جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 10 برگزاز گردد , اولين شماره ارگان مركزي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان ( شعله جاويد ) _ شماره ويژه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان و اعلاميه اول ماه مي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان در ميان رفقاي شامل در واحد تشكيلاتي شماره 10 توزيع گرديده و جرو بحث هاي معيني در مورد مندرجات اين اسناد در هسته هاي حزبي به پيش رفته بود . جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 10 در واقع جلسه جمعبندي عمومي از اين جرو بحث هاي هسته هاي حزبي بود .
در ابتداي جلسه عمومي واحد تشكيلاتي شماره 10 , در مورد اهميت تاريخي تدوير كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان و تامين وحدت اين جنبش در حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان صحبت به عمل آمد كه مورد حمايت و پشتيباني پر شور و شوق رفقاي شركت كننده در جلسه قرار گرفت . بعد از آن تعدادي از رفقاي شركت كننده در جلسه , مبتني بر مباحثات قبلي هسته هاي حزبي به صحبت پرداخته و حمايت و پشتيباني قاطع شان را از كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان و قطعنامه اين كنگره اعلام داشته و ايجاد حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان را به رفقاي شركت كننده در جلسه , كل اعضاي حزب بويژه رهبري حزب و جنبش انقلابي انترناسيوناليستي تبريك و تهنيت گفتند . جلسه به اتفاق آراء اعلام نمود كه مبارزه در صغوف حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان را يك افتخار بزرگ مبارزاتي براي خود دانسته و فعاليت هاي واحد تشكيلاتي شماره 10 را بر اساس برنامه و اساسنامه حزب و رهنمود هاي اصولي رهبري حزب به پيش خواهند برد .
رهنمود رهبري حزب در مورد عمده بودن فعاليت هاي استحكامي ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي حزب در كوتاه مدت , مورد تائيد و تاكيد جلسه قرار گرفت . اين موضوع به صراحت و روشني مورد تصويب قرار گرفت كه بدون استحكام ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي كل حزب , منجمله واحد تشكيلاتي شماره 10 , كار جلب و جذب اعضاي جديد براي حزب و ارتقاي ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي آنها و همچنان فعاليت هاي ملي _ دموكراتيك , نمي تواند بطور اصولي و شايسته به پيش برود . راز تامين استوار رهبري حزب در اين عرصه هاي مبارزاتي و تمامي عرصه هاي مبارزاتي ديگر , تامين استحكام ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي حزب است . اگر حزب از لحاظ ايديولوژيك _ سياسي و تشكيلاتي به خوبي مستحكم و منسجم نباشد , نه مي تواند خود را بطور اصولي گسترش دهد و نه خواهد توانست فعاليت هاي ملي _ دموكراتيك را يطور شايسته و اصولي رهبري نمايد .
در اين جلسه بطور مشخص روي فعاليت هاي ملي _ دموكراتيك كل حزب . بطور مشخص واحد تشكيلاتي شماره 10 , صحبت به عمل آمد و موارد معين و مشخصي نشاني گرديد .
واحد تشكيلاتي شماره 10 حزبي , قبل از تدوير كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان نيز يك نشست عمومي برگزار نموده و علاوه بر تصميم گيري ها و فيصله هاي ديگر , كميته مسئول واحد تشكيلاتي و منشي كميته مسئول را انتخاب نموده بود . در جلسه عمومي بعد از تدوير كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان , يكبار ديگر تركيب همان كميته مسئول انتخاب شده قبلي به شمول منشي آن , مورد تائيد قرار گرفت .
در ختم جلسه رفقاي شركت كننده يكبار ديگر تدوير موفقانه كنگره وحدت جنبش كمونيستي ( ماركسيستي _ لنينيستي _ مائوئيستي ) افغانستان و ايجاد حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان را توام با احساسات گرم رفيقانه به همديگر تبريك گفته و محل جلسه را يكايك ترك گفتند .
فيصله ها و رهنمود هاي جلسات عمومي واحد هاي تشكيلاتي شماره 13 , 15 , 31 و 10 مورد تائيد رهبري حزب قرار گرفته و رسميت يافته اند .
سلسله تدوير جلسات عمومي واحد هاي تشكيلاتي حزب ادامه دارد و اخبار مربوط به جلسات عمومي سائر واحد هاي تشكيلاتي حزب , در شماره و يا شماره هاي بعدي شعله جاويد انعكاس خواهد يافت .
حزب سازان فريبكار و اغواگر
بعد از تجاوز امپرياليست ها به رهبري امپرياليزم امريكا بر افغانستان , احزاب , سازمان ها و شوراهاي نامنهاد تحت نام هاي گوناگون ولي با برنامه ها و خط مشي هاي همانند و مشابه , همچو قارچ يكي پس از امپرياليست هاي متجاوز و اشغالگر و رژيم دست نشانده حامد كرزي اين شاه شجاع سوم . آنها تجمع خاينين ملي در بن را " مظهر اراده ملت افغانستان " قلمداد مي نمايند و تجاوز امپرياليزم امريكا بر ديگري از زمين مي رويند . موعظه هاي همه اين به اصطلاح تشكلات سياسي يكسان است : دفاع از مپرياليست هاي متجاوز و اشغالگر و رژيم دست نشانده حامد كرزي اين شاه شجاع سوم . آنها تجمع خاينين ملي در بن را " مظهر اراده ملت افغانستان " قلمداد مي نمايند و تجاوز امپرياليزم امريكا بر افغانستان را " بارقه اميد در چشمان اشكبار ملت " ميخوانند و به اين ترتيب در صف داوطلبان خدمتگزاري به اشغالگران امپرياليست ايستاده اند تا جا و مقامي در كنار خوان يغماي امپرياليستي و ارتجاعي بيابند و به پاره هاي گوشت و استخواني دست يابند .
يكي از اين به اصطلاح تشكلات سياسي " حزب همبستگي افغانستان " است كه گويا در بيست و هشتم حمل 1383 با انتشار اعلاميه اي موجوديت خود را اعلام نموده است .
درين اعلاميه با شور و شعف فراوان از تجاوز امپرياليست ها به رهبري امپرياليزم امريكا بر افغانستان استقبال گرديده و اتحاد امپرياليست ها در تجاوز به افغانستان , " ائتلاف جهاني ضد تروريزم " ناميده شده است . اعلاميه پاراگراف اول خود را چنين شروع مي نمايد :
" كشور ما در آستانه بيرون رفت از جنگ هاي خانمانسوز و وحشيانه اشغالگران , انحصارگران متعصب و تروريست ها قرار گرفته است . مداواي زخم هاي جانكاه كه طي بيش از دو دهه يكي پس از ديگري برين پيكر مجروح وارد آمده اند , نياز به طبيب حاذقي دارد تا بتواند آنها را مرهم گزاري نموده , التيام بخشد . "
كدام آستانه و كدام بيرون رفت ؟ درست است كه اشغالگران سوسيال امپرياليست از اين كشور بيرون رفتند , اما اشغالگران امپرياليست امريكايي و متحدين شان از پنجره وارد شدند و كشور هم اكنون در اشغال اين متجاوزين قرار دارد . انحصارگران متعصب كيانند ؟ چهره طالباني اينان ديگر در قدرت نيستند , اما چهره جهادي اينان چطور ؟ اين جنگ سالاران كه اعلاميه , اين همه از آنها مي نالد , اگر انحصارگران متعصب نيستند , پس چه هستند ؟ ابنها در وضعيت " بيرون رفت " قرار ندارند , بلكه بخش بسيار مهمي از رژيم پوشالي دست نشانده را تشكيل مي دهند . موجوديت اين " انحصارگران متعصب " و بر سر قدرت بودن آنان هم اكنون نيز براي امپرياليست هاي اشغالگر حياتي است , همانگونه كه در ابتداي تجاوز بر افغانستان حياتي بود . بدون موجوديت اين " انحصارگران متعصب " و نيروهاي تحت فرمان شان , اشغالگران امپرياليست ناگزير خواهند بود " مخارج " انساني , مالي و نظامي جنگ تجاوزگرانه شان را در افغانستان حد اقل ده برابر افزايش دهند . آنها حاضر نيستند كه اينچنين افزايشي را در " مخارج " جنگي شان متقبل گردند . استفاده آنها از نيروهاي تحت فرمان " انحصارگران متعصب " به عنوان پياده نظام در جنگ ها و به ويژه در اداره امور روزمره محلات و مناطق مختلف كشور و به بيان روشنتر ,كنترل توده ها , " بسيار " ارزان " تمام مي شود . اينها همسنگران جنگي تابع اشغالگران امپرياليست هستند و امپرياليست ها بخاطر گل روي " حزب سازان " تازه از راه رسيده اي كه ميخواهند نوكران ديرينه و آزمون ديده آنها را پس بزنند تا خود جاي شان را بگيرند , اين " همسنگران " مطمئن خود را در وضعيت " بيرون رفت " قرار نمي دهند .
تروريست كيست ؟ در منطق امپرياليست ها و نوكران شان آنكه از زندگي سير آمده و با بمب كوچك خانه سازي انتحار ميكند تا با خود يكجا تني چند از دشمنان حقيقي و يا فرضي اش را از ميان ببرد , تروريست است و سزاوار نكوهش و سركوب . اما در اين منطق تجاوز بر ملل ضعيف و اشغال سرزمين ديگران , دفاع از خود ناميده ميشود و استفاده از مخرب ترين و كشنده ترين سلاح هاي مدرن عليه انسانها حق مشروع و قانوني زورمندان جهان به حساب مي آيد . در اين منطق كه منطق نويسندگان اعلاميه " حزب همبستگي افغانستان " است , بزرگترين تروريست ها , تروريست محسوب نمي گردند و الا كيست كه نداند كشور اشغال شده توسط بزرگترين دهشت افگنان جهان يعني امپرياليزم امريكا و متحدين امپرياليستش نمي تواند در " آستانه بيرون رفت از جنگ هاي خانمانسوز و وحشيانه … . تروريست ها " قرار داشته باشد .
از قرار معلوم نويسندگان اعلاميه " حزب همبستگي افغانستان " خود هارا همان " طبيبان حاذقي " ميدانند كه قادر اند زخم هاي جانكاه كشور بيمار را مرهم گزاري نموده و التيام بخشند . اما اين " طبيبان حاذق " بيماري را كه به شدت مريض است , در حال " بيرون رفت " از مريضي تشخيص مي دهند و به روشني نشان مي دهند كه نه مداوا كننده بيمار بلكه دشمن جان آن هستند .
در پاراگراف دوم " اعلاميه " چنبن مي نويسند :
" ائتلاف جهاني ضد تروريزم , كه براي زدودن بقاياي القاعده و طالبان به سر زمين ما پاگذاشته , جهت تامين صلح و آرامش در كشور و برپايي نظام مردم سالار متاسفانه بر نيروهايي تكيه كرده است كه تعدادي از آنان لكه هاي خون در آستين دارند و عامل بربادي وطن بوده اند . "
در شرايطي كه افغانستان مورد تجاوز امپرياليستي قرار گرفته است , طرح مطلب به اين صورت كه : " امپرياليزم براي تامين صلح و آرامش و برپايي نظام مردم سالار به اين كشور پا گزاشته " خيانت به كشور و مردمان كشور بوده و جز امضاي سند خيانت ملي چيز ديگري محسوب نمي گردد . با چه شور و شعفي تجاوز امپرياليست ها به افغانستان را " پاگزاشتن ائتلاف ضد تروريستي به كشور " اعلام مي كنند و با چه لحن خاينانه اي اشغال كشور را " تامين صلح و آرامش و برقراري نظام مردم سالار در كشور " ميخوانند . گيله نويسندگان اعلاميه از اين " فرشتگان نجات " بخاطر " تكيه آنها بر نيروهايي كه تعدادي از آنان لكه هاي خون در آستين دارند و عامل بربادي وطن بوده اند " در واقع اعلام آشكار اين موضوع است كه آنها حاضر اند جاي دامن آلودگان متذكره در رژيم دست نشانده را اشغال نموده و در جهت تامين صلح و آرامش مورد خواست امپرياليست هاي اشغالگر در افغانستان و برقراري دم و دستگاه خدمتگزار آنها از " صميم قلب " كوشش و تلاش نمايند . آنها چشم به الطاف امپرياليست هاي اشغالگر بسته اند تا بيشتر از پيش چانس خدمت در بارگاه آنان داشته باشند . واقعيت اين است كه اين گيله بيشتر به يك " رنجش دوستانه " مي ماند تا به يك نارضايتي عميق . چه كسي نمي داند كه هم اكنون تعدادي از سردمداران " حزب همبستگي افغانستان " در پهلوي " دامن آلودگان عامل بربادي وطن " بر " تخت پر خون " رژيم دست نشانده تكيه زده اند و در جرگه خائنين ملي جا و مقامي دارند .
آيا فقط عده اي از سردمداران رژيم دست نشانده لكه هاي خون بر دامن دارند و عامل بربادي وطن بوده اند و اكثريت اين باند وطنفروش و خاين , به شمول كساني از چهره هاي اصلي " حزب همبستگي افغانستان
" , پاك دامن و خدمتگزار وطن و مردمان وطن اند ؟ چه معياري براي پاك دامني و خدمتگزاري به وطن و مردمان وطن وجود دارد ؟ چاكر پيشگي براي اشغالگران ؟ وطنفروشي و خيانت ملي ؟ پس از تجاوز امپرياليست ها به افغانستان و اشغال اين كشور توسط آنها چه تعدادي از ساكنين اين كشور به شمول كودكان , زنان و پيرمردان توسط مهاجمين امپرياليست به خاك و خون كشيده شده اند ؟ آيا لكه هاي خون ناحق اين قربانيان صرفا روي دامن چند سردمدار جنايتكار رژيم دست نشانده پاشيده شده است و ساير سردمداران رژيم از اين دامن آلودگي بري و منزه اند ؟
اينك دو قسمت ديگر اعلاميه يعني دو قسمت آخري آنرا مورد ارزيابي قرار مي دهيم
" تشكلي كه اينك بر عرصه سياسي كشور اعلام موجوديت مي نمايد با آگاهي كامل از دشواري هايي كه در راه پياده نمودن ارزش هاي دموكراسي پيش رو دارد بر آنست كه : با قاطعيت از استقلال , آزادي , تماميت ارضي و يكپارچگي كشور دفاع نموده , هرگونه تبعيض مليتي , جنسي , قومي , ديني , مذهبي , لساني و منطقوي را مردود مي شمارد , خواستار محاسبه دارايي هاي باد آورده تفنگ سالاران و متحدين شان , خواستار محاكمه جنايتكاران جنگي و خاينان ملي و طرفدار اعلاميه حقوق بشر و منشور سازمان ملل بوده , در طي ايجاد زمينه براي رشد فرهنگ بالنده ملي و پيش رفته و تامين واقعي حقوق زن مي باشد . اين تشكل خواستار يرچيده شدن كامل تروريزم , مواد مخدر و فقر و بيسوادي بوده , خود را مكلف به پيروي از احكام قانون اساسي كشور , عليرغم كمبود هاي معين آن , ميداند و قاطعانه مصمم است براي تحقق اهداف خود كه در واقع بيان گفته مردم ستمديده و محروم از همه چيز ماست , بطور خستگي ناپذير مبارزه نموده , براي رشد اقتصادي , اجتماعي و فرهنگي كشور سهم شايسته اي ايفا نمايد .
نبل به اين اهداف و آرمانها ميسر نيست , مگر با مبارزه قاطع , پيگير و متحدانه تمامي نيروهاي طرفدار دموكراسي بر ضد تروريزم و جنگ سالاري اي كه به علت مدارا و سازش دولت يكي مناطق شرقي و جنوبي كشور را به مركز آشوب مبدل ساخته است و ديگري در شمال و غرب كشور زور گويي و بحران آفريني نموده , از كشور ما محشر سوزاني ساخته اند . "
اين است فريبكاري و اغواگري !! حزبي كه مقدم تجاوزكاران و اشغالگران امپرياليست را گرامي مي دارد و در واقع با تكيه بر آنها ميخواهد جاي بيشتري در حاكميت پوشالي براي خود باز نمايد , ادعا دارد كه : " با قاطعيت از استقلال , آزادي و تماميت ارضي كشور دفاع مي نمايد . اين شعار آنچنان فريبكارانه و اغواگرانه است كه فقط و فقط يك چيز را نشان مي دهد و آن ديده درايي و بي آزرمي مافوق تصور نويسندگان " اعلاميه " است . كشور مورد تجاوز امپرياليستي قرار گرفته و به يك مستعمره تحت اشغال مبدل گرديده است و رژيم دست نشانده متشكل از خاينين ملي در آن توسط اشغالگران پرورانده مي شود . چه استقلال , آزادي و تماميت ارضي اي مي تواند وجود داشته باشد ؟ دفاع از استقلال , آزادي و تماميت ارضي كشور فقط و فقط يك راه دارد و آن رزميدن عليه اشغالگران و خائنين ملي است تا اشفالگران افغانستان اخراج گرديده و خائنين ملي سرنگون شوند . تا زماني كه امپرياليست ها در افغانستان حضور نظامي داشته و مقدرات كشور و مردمان كشور را در دست داشته باشند , استقلال , آزادي و تماميت ارضي كشور پامال است . بدون مبارزه عليه اشغالگران امپرياليست و دست نشاندگان شان , ادعاي دفاع از استقلال , آزادي و تماميت ارضي كشور , يك ادعاي عوامفريبانه است .
اعلاميه نويسان ادعا دارند كه هرگونه تبعيض در ميان افغانستاني ها را مردود مي شمارند . طرح اين ادعا بسيار آسان است , بخصوص كه فريبكارانه و اغواگرانه باشد و صرفا براي عوامفريبي به ميان كشبده شود . البته اعلاميه نوبسان شياد در يك مورد مي خواهند و سخت تمنا دارند كه ادعاي مردود شمردن تبعيض ميان افغانستاني ها را جامه عمل بپوشانند و آن عدم تبعيض در اسارت و بردگي و انقياد ملي است . آنها مي خواهند و سخت تمنا دارند كه بدون هيچگونه تبعيض و امتيازي , روحيه استقلال طلبي و آزاديخواهي تمامي افغانستاني ها بميرد و همه نوكر صفت و برده منش بار آيند . اما اين آرزو همانگونه كه در طول تاريخ اين كشور بر آورده ناشده باقي مانده است . اين بار نيز بر آورده نخواهد شد .
به نظر نمي رسد كه طرح محاسبه دارايي هاي باد آورده جنگ سالاران و محاكمه جنايتكاران جنگي و خائنين ملي , غير از بازار گرمي تبليغاتي منظور ديگري داشته باشد . وقتي ارباب نمي خواهد نوكران ثروتمند شده را به محاسبه بكشاند و آنهارا بخاطر جنايات دستوري و يا خود سرانه شان محاكمه نمايد , نوكران كوچكتر و ناتوان تر را مجالي براي اين كار ها باقي نمي ماند .
اما طرح محاكمه خائنين ملي از سوي اعلاميه نويسان به صورت فوق العاده اي جالب است . آبا تا حال ديده شده است كه مجرمي حود را به محاكمه بكشاند ؟
" حزب همبستگي افغانستان " طرفدار اعلاميه حقوق بشر و منشور سازمان ملل است . مبارك باشد !! اما اين حزب هيچگاهي اين دغدغه را به خود راه نمي دهد كه " پا گزاشتن ائتلاف بين المللي ضد تروريزم به افغانستان " را با معيار هاي ملي , مردمي و انقلابي كه هيچ , حتي با معيار هاي رسمي همين " اعلاميه " و همين " منشور " محبوبش بسنجد و حكم بر بطلان و نادرستي اش صادر نمايد . نه , اين كار مجاز نيست , چون ارباب نمي خواهد و خواست ارباب براي نوكران همه چيز است , بالاتر از هر اعلاميه و منشوري .
در مورد ساير ادعاهاي اعلاميه نويسان به نظر نمي رسد ضرورتي به مكث بيشتر وجود داشته باشد . آنها قانون اساسي پوشالي و سرهمبندي شده امپرياليستي _ ارتجاعي را دارند و همه خواست هاي شان را در چوكات آن و با احترام به آن پيش مي برند .
" اعلاميه " راه نيل به اهدافش را در " مبارزه قاطع , پيگير و متحدانه تمامي نيروهاي طرفدار دموكراسي بر ضد تروريزم و جنگ سالاري " مي داند و از مدارا و سازش دولت با تروريست ها و جنگ سالاران مي نالد .
دموكراسي خواهي شعار كاذبي است كه در سرلوحه كارزار تجاوزگرانه و اشغالگرانه كنوني امپرياليست هاي امريكايي قرار دارد تا در زير پوشش آن استقلال و آزادي خلق ها و ملل تحت ستم را بيشتر از پيش پامال نموده و سلطه جهاني شان را تحكيم نمايند ." حزب همبستگي افغانستان" با شوق و علاقه نقش پياده سرباز اين تخته شطرنج را پذيرا گرديده و سايرين را نيز در پيوستن به اين " بازي يزرگ " فرا مي خواند . اما در اين ميان گيله و شكايت از" دولت " بيهوده است . " دولت " را كيان اداره مي نمايند ؟ در واقع همان" تروريست ها " ( طالبان ) و " جنگ سالاران " ( جهادي ها ) . رئيس " دولت " كيست ؟ وزراي " دولت " كيانند ؟ فرماندهان عاليرتيه نظامي و امنيتي " دولتي " را چه كساني تشكيل مي دهند ؟ واليان و ولسوالان كي ها هستند ؟ واقعيت اين است كه همين ها تحت سرپرستي و رهبري اربابان اشغالگر امپرياليست شان سراسر افغانستان را به جهنم سوزاني مبدل نموده اند . آرمان ها و اهداف والاي مردمان افغانستان جز با سرنگوني اين خائنين ملي و مقدم بر آن اخراج اربابان امپرياليست شان از كشور ممكن و ميسر نمي گردد .
اختطاف گسترده اطفال
ارمغان امنيتي اشغالگران و دست نشاندگان شان
امپرياليست هاي تجاوزگر به سركردگي امپرياليست هاي يانكي و رژيم دست نشانده ادعا دارند كه يكي از دستاورد هاي لشكر كشي شان بر افغانستان , تامين امنيت در اين كشور مي باشد . در حاليكه واقعيت اين است كه اين تجاوز و اشغالگري نه تنها عامل كشتار ددمنشانه توده هاي ستمديده و اطفال معصوم شان مي باشد , بلكه زمينه هاي مساعدي براي باند هاي مافيايي به وجود آورده است و آنها مي توانند با استفاده از اين زمينه هاي مساعد , دست به هر عمل جنايتكارانه اي بزنند . اختطاف و قاچاق اطفال معصوم كه تقريبا سابقه اي در افغانستان نداشت , ارمفان امپرياليست هاي تجاوزگر و رژيم دست نشانده كرزي مي باشد . اين جنايت وحشتناك كه روح و قلب انسان را داغدار مي سازد , يكي از ضمايم بلا فصل كاركرد خون آشامانه سرمايه مالي است .
عاملين اين جنايت باند هايي هستند كه از يك طرف توسط نيروهاي مرتجع خون آشام مربوط به رژيم دست نشانده اسلامي , مسلح , حمايت و پشتيباني مي شوند و از طرف ديگر با باند هاي مافيايي بين المللي در رابطه تنگاتنگ قرار دارند .
هدف از اين جنايت بعني اختطاف و قاچاق جگر گوشه هاي مادران و پدران ستمديده , نه تنها تامين سود سرمايه هاي كثيف است , بلكه ايجاد رعب و وحشت نيز مي باشد تا پدران و مادران را وادار نمايند كه فقط در محدوده حفاظت اطفال معصوم شان بينديشند و ساير اجحافات و جنايات امپرياليست هاي اشغالگر و رژيم دست نشانده و بطور اخص مستعمره بودن كشور را نا ديده انگارند .
اطفالي كه توسط اين باند هاي جنايت پيشه اختطاف ميگردند يا توسط داكتران خاين سلاخي شده و اعضاي بدن شان به فروش مي رسد و يا بطور اسيراني كه وحشت از روح و تن شان مي بارد , به باند هاي جنايتكار وراي مرز در كشور هاي اسلامي پاكسنان , امارات متحده عربي و عربستان سعودي تحويل داده ميشوند .
اعضاي بدن اين موجودات معصوم و قرباني جنايت سرمايه , توسط تاسيساتي كه عمدتا به وسيله سرمايه هاي همين باند هاي مافيايي ايجاد گرديده از طريق شبكه هاي متعدد با پول هنگفت بالاي شفاخانه ها به فروش مي رسد تا بر سرمايه هاي اين باند هاي جنايتكار افزايش به عمل آيد . اما آنانيكه زنده مي مانند باالوسيله همين باند هاي جنايتكار بالاي مالكان سرمايه و فابريك چون برده ها به فروش ميرسند و تا آخرين لحظات زندگي شيره جان شان مكيده ميشود و بر سرمايه اي كه حاصل خون و ريم است افزوده مي گردد . عده اي از اين ها , بخصوص دختران , بالاي فاحشه خانه هاي كشور هاي خليج بفروش ميرسند و بصورت بسيار فجيع مورد معامله گري قرار گرفته و به منبعي براي افزايش سرمايه خون آشام تبديل ميگردند .
از زمان شروع فعاليت هاي اين باند هاي جنايتكار تا كنون در چندين ولابت افغانستان , عده زيادي از اعضاي اين باند ها توسط توده ها دستگير گرديده اند . اما رژيم دست نشانده اسلامي تا حال در اين زمينه هيچ اقدامي به عمل نياورده و هيچ يك از اعضاي دستگير شده اين باند ها را به محاكمه نكشانده است . قواي امنيتي رژيم دست نشانده براي دستگيري اين باند ها هيچگونه اقدامي به عمل نمي آورند و آنهايي را كه توسط توده ها دستگير مي گردند , در ظرف دو سه روز رها مي سازند . چنانچه ندرتا اين افراد دستگير شده به قضا كشانده شوند , بيگناه تشخيص داده شده و آزاد مي گردند .
در واقع تمام دم و دستگاه رژيم دست نشانده , از باند هاي مسلح گرفته تا قضات و قاضي القضات با باند هاي مافيايي بين المللي در ارتباط اند و در در آمد هاي آنها بهره اي دارند . در واقع مسئول اصلي جنايات اين باند ها , امپرياليست هاي اشغالگر و دست نشاندگان شان مي باشد . حوادث ذيل منحيث مشت نمونه خروار اين امر را بخوبي روشن مي سازد : چند ماه قبل در شهر مزار يك دختر در راه بازگشت از مكتب توسط آدم ربايان مربوط به باند جنرال عطا اختطاف مي گردد . برادر دختر تمامي " مسئولان " ولايت را در جريان مي گزارد , ولي نه تنها سودي نمي بخشد , بلكه خودش تهديد به مرگ مي گردد . وي نا گزير به كابل فرار مي كند و ارگان هاي " عالي " امنيتي رژيم دست نشانده را در جريان قرار مي دهد .
اما تمامي داد و فرياد هاي برادري كه خواهر مظلومش طعمه هوس هاي شهواني باند جنايتكار جهادي گرديده بود , هرگز شنيده نشد . رژيم مزدور نه در مورد مجرمين جنايت پيشه اقدامي به عمل آورد و نه سراغ دختر قرباني شده را گرفت و اين دختر ربوده شده هرگز به خانه برنگشت .
چندي قبل در هرات خواهر زاده شخصي بنام صوفي عبدالله كه تقريبا چهارده سال داشت , توسط گروهي از جنايتكاران اختطاف گرديد . اختطاف كنندگان از ماماي دختر پول هنگفتي در بدل آزادي خواهر زاده اش مطالبه نمودند . مقامات امنيتي هرات هيچگونه تلاشي براي يافتن دختر و دستگيري جنايتكاران به عمل نياورد . اما صوفي عبدالله خودش تلاش نموده و به همكاري عده اي از دوستانش اختطاف كننده اصلي را دستگير نموده و به قومنداني امنيه ولايت هرات تسليم نمود . فرد دستگير شده به جرمش اعتراف كرد , اما گفت كه دختر را رها كرده است . پوليس ولايت هرات بجاي تعقيب دوسيه , صوفي عبدالله را زير فشار قرار داد كه از تعقيب جاني صرفنظر نمايد . صوفي عبدالله ناگزير شد كه چاره ديگري بسنجد . وي اختطاف كننده و فاميلش را تهديد به انتقامگيري نمود . فرداي همان روز دختر ربوده شده به يكي از ماموريت هاي پوليس تحويل داده شد و پوليس او را به مامايش تسليم نموده و دوسيه جرمي جنايتكار را بسته نمود بدون اينكه هيچكونه محاكمه و جزايي در كار باشد . در همان روز طفل معصوم ديگري از همسايه هاي صوفي عبدالله اختطاف گرديد كه تا هم اكنون نه از طفل ريوده شده خبري هست و نه هم از مجرم .
چندي قبل سركرده يك گروه جنايتكار به جرم اختطاف در هرات دستگير شده و به روي صفحه تلويزيون به نمايش گزاشته شد . با وجودي كه اين شخص اسناد جعلي به منظور اختفاي هويت و شخصيت اصلي اش را با خود داشت , در نهايت معلوم شد كه وي ملا امام مسجد " باغ نظرگاه " است . البته اقدام به اينگونه نمايشات توسط ارگان هاي امنيتي ولايت هرات هرگز به منظور مجازات جنايتكاران صورت نمي گيرد , بلكه بيشتر بخاطر فريب و تحميق توده ها به عمل مي آيد . تا حال چندين بار مجرمين و جنايتكاران به روي صفحه تلويزيون به نمايش گزاشته شده اند , ولي هيچگاهي محكوم به مجازات نشده اند و يا حد اقل دوسيه هاي شان از طرف مقامات امنيتي و قضايي رژيم دست نشانده تعقيب نگرديده است .
جنايات دو و نيم ساله امپرياليست هاي اشغالگر و رژيم دست نشانده در افغانستان , كوته بيني و سفاهت سياسي كساني را مجددا به اثبات رساند كه فكر ميكردند كه امپرياليزم بودا صفت شده و ساطور قصابي اش را بر زمين نهاده است . امپرياليست ها هر جائي كه پا بگزارند انقياد و بردگي را به همراه مي آورند نه آزادي و امنيت و دموكراسي را .
وظيفه هر فرد انقلابي , ملي و دموكرات است كه براي طرد تجاوز بكوشد و امپرياليست هاي اشغالگر و رژيم دست نشانده را به مثابه عاملين اصلي تمامي جرايم و جنايات , بي خانماني , فقر و فاقه و بي امنيتي نزد توده ها افشا نمنيند . آنها وظيفه دارند توده هاي زحمتكش را آگاهي دهند كه بدون سازماندهي و پبشبرد مقاومت ملي مردمي و انقلابي رهايي از يوغ امپرياليست هاي اشغالگر و حاكميت دست نشانده خائنين ملي ممكن و ميسر نميگردد . فقط با دسترسي به اين هدف سترگ يعني طرد اشغالگران امپرياليست , سرنگوني مرتجعين و ايجاد جامعه نوين است كه امنيت واقعي براي توده ها فراهم ميگردد .