بیانیۀ مشترک انترناسیونالیستی – اول می 2013
توده های مردم نیاز دارند دولت های سرمایه داری امپریالیستی و دولت های نوکران آنها را سرنگون نمایند!
پرولترها نیاز دارند توسط حزب انقلابی متحد شوند!
کمونیست ها مبارزات ضد امپریالیستی را حمایت می نمایند و جنگ خلق ها برای انقلاب جهانی پرولتری را توسعه می دهند!
امپریالیزم « بالاترین مرحلۀ سرمایه داری» است – مرحلۀ « طفلیگری و پوسیدگی» ( لنین، امپریالیزم عالی ترین مرحلۀ سرمایه داری). وقت آن است که این نظام در زودترین زمان ممکن بخاک سپرده شود. بحران سرمایه داری مرض مزمنی است که آن را اذیت می نماید. این مرض مزمن زمینه های مرگ آن را ایجاد می نماید.
بحران سرمایه داری بالاتر ار همه یک بحران اضافه تولید است: « در این بحران ها، شکستگی آنها واگیری ای است که یک وفور به نظر می آید - واگیری اضافه تولید. جامعه ناگهان خود را در برگشت به یک حالت بربریت آنی می یابد.» ( مارکس و انگلس، مانیفیست کمونیست)
اما این زمانی است که بورژوازی تلاش های خود را در وادار کردن پرولترها و توده ها به مایه گذاشتن برای بحران تشدید می نماید. چنانکه مارکس و انگلس بیشتر از صدوپنجاه سال قبل در مانیفیست کمونیست نوشته اند: « سلاح هایی که بورژوازی با آنها فیودالیزم را به زمین انداخت، اکنون علیه خود بورژوازی چرخش نموده است. اما بورژوازی نه تنها سلاح هایی را که موجب مرگش می شود حدادی می نماید، بلکه همچنان انسان هایی را که این سلاح ها را بکار می برند، نیز بوجود می اورد – طبقۀ کارگر مدرن – پرولترها.»
پرولتاریای جهان هیچگاه مانند امروز کثیرالعده نبوده اند. همراه با توده های مردم، آنها حد اقل 90% نفوس جهان را تشکیل می دهند؛ و این 90% کسانی هستند که توسط بحران متاثر می شوند و نیازمند یک تغییر رادیکال در جامعه هستند. « جنبش پرولتری جنبش خودآگاه و مستقل اکثریت بیکران و به نفع اکثریت بیکران است.» ( همانجا.)
بحران مالی سرمایه داری جهانی عمق و گسترش می یابد. امپریالیست ها برای غارت تمامی انواع منابع ( انسانی و مادی ) در کشور های عقب نگه داشته شده، و برعلاوه افزایش استثمار کارگران و طبقۀ متوسط در کشور های خود شان، برای فایق آمدن بر این بحران، گفتمان میان خود شان را پیش می برند.
این امر در کشورهای اروپایی و سرمایه داری منتج به بازسازی تولید، تجارت و خدمات می گردد که باعث جابجایی تولید در کشورهای دارای کارگر ارزان، از بین رفتن انبوه مشاغل و ابداع وسایل تولید جدید و پربارتر با هزینۀ امنیت شغلی و صحی کارگران، می شود. در عین زمان، مالیات افزایش می یابد، دستمزد ها سقوط می نماید و سود کاهش می یابد. بطور کلی تشدید بحران دلالت بر این دارد که « تجار خرده پا، دکانداران و تجار بازنشسته همه به صورت تدریجی به موقعیت پرولتری تنزل می نمایند.» ( همانجا )
در کشور های تحت ستم امپریالیزم، پرولتاریا و مردمان افریقا، آسیا و امریکای لاتین در معرض اوامر قدرت های امپریالیستی و سگ های زنجیری محلی شان قرار دارند. این قدرت ها سگ های زنجیری شان را، موقعیکه آنها دیگر نمی توانند منافع شان را پاسداری نمایند و یا بد پاسداری می نمایند، دور می اندازند. قدرت های امپریالیستی سیاست " تفرقه بینداز و حکومت کن " را بکار می برند و در مداخلۀ نظامی – بخاطر حمایت از رژیم های مزدور شان و یا سرنگونی رژیم هایی که برای شان مطلوب نباشند، تردید بخود راه نمی دهند و تصادمات اتنیکی و مذهبی را برای حفظ منافع شان و درهم شکستن مقاومت مردمی و تحمیل ستم، دامن می زنند. آنها بر تاریک اندیشی مذهبی یا لیبرالیزم سکولار تکیه می کنند تا با استفاده از هر وسیله ای حکمروایی شان را برقرار نگه دارند. طبقات حاکمۀ این کشورها، به شمول قدرت های در حال خیزش در کشورهای تحت ستم– چین، هند، برازیل، یا افریقای جنوبی – به هر کار ممکن دست می زنند تا حد اکثر استثمار نیروی کار را امکان پذیر سازند و دسترسی به مواد خام و کنترل آنها روی این مواد را به نفع نظام امپریالیستی یقینی نمایند.
در کشورهای امپریالیستی و کشورهای تحت ستم، طبقات حاکمه از نیروهای راست ارتجاعی و همچنان نیروهای ریفورمیست، سوسیال دموکرات و رویزیونیست به مثابۀ سگ های زنجیری اجراکنندۀ سیاست های اعمال استثمار و ستم بر پرولتاریا و توده ها استفاده می کنند. اتحادیه های صنفی رسمی که با دولت های مختلف کار می کنند، با آنها روی اقدامات ریاضت کشانه و برنامه های خصوصی سازی مذاکره می نمایند تا بدین سان کارگران با آنها مصالحه نمایند و مبارزات متصادم علیه کارفرمایان و دولت را متوقف سازند. مصالحه مدام به امپریالیست ها اجازه می دهد که فعالیت ویرانگرانۀ شان برای منحل نمودن ثمرات بدست آمده توسط طبقۀ کارگر در طی یکصد سال مبارزه را، تقویت نمایند و ادامه دهند.
در کشورهای امپریالیستی، راست های ارتجاعی آشکارتر و همچنان ریفورمیست ها و "چپ" سوسیال دموکرات، به اشکال مختلف " هویت ملی " را تقویت می نمایند تا آن را علیه آوارگان بکار برند، تقرقه میان پرولتاریا و توده ها را تقویت نمایند و بدینگونه راه را برای فاشیزم کهن و نوین باز نمایند. احزاب و سازمان های پوپولیست، فاشیست و نیونازیست بسیاری در حال رونق یابی در زمین حاصلخیز کشت شده توسط نیروهای سیاسی و نهادهای سنتی هستند. بورژوازی نظام خود را توسط دولت پولیسی و همچنان استفاده از شرکت توده ها در انتخابات مورد دفاع قرار می دهند. ازینجاست که پرولتاریا و توده ها باید تحریم انتخاباتی را توسعه بخشند و مبارزۀ طبقاتی را تشدید نمایند.
" شورش بر حق است" ( مائوتسه دون )
در مواجهه با بحران، پرولتاریا – کارگران شهری و کارگران روستایی – در حال شورش هستند. کارگران کارخانجاتی که با مخاطرۀ بسته شدن مواجه هستند علیه مسدود شدن ها، تنزیل شرایط کار، تقلیل دستمزدها و افزایش وقت کار به تحرک در آمده اند، زیرا انها نمی خواهند که برای بحران مایه بگذارند. دهقانان و کارگران زراعتی مقاومت می کنند و گاهی اوقات دست به اشغال زمین می زنند. توده ها علیه اخراج از خانه ها، افزایش مالیات، یورش بر محیط شان، از بین بردن امکانات بخش خدمات عمومی، حمله بر آزادی های اتحادیه ها و حقوق جوانان، زنان و غیره، به تحرک در آمده اند.
این مبارزات در تمامی کشورهای جهان براه افتاده اند، مثلا کارگران موتر سازی و فلزکاری در فرانسه، بلجیم، جرمنی و ایتالیا و کارگران معادن در هسپانیه، در حالیکه توده ها علیه اخراج از خانه ها می جنگند، دانشجویان در کانادا و همچنان در سایر کشورها مبارزۀ عظیم علیه حمله بر آموزش و پرورش و افزایش مالیات را پیش می برند.
برعلاوه مبارزات در هند یعنی جاییکه صدها میلیون از کارگران دست به اعتصاب زدند و در افریقای جنوبی یعنی جاییکه کارگران معادن علیه طبقات استثمارگر و سرکوبگر کارگران، اعم از سیاه و سفید شورش کردند یا در برازیل یعنی جاییکه دهقانان فقیر و بی زمین دست به اشغال زمین هایی می زنند که روی آن کار می کنند، به پیش می رود.
در کشورهای عربی، به ویژه در تونس و مصر، با وجود مانورهای امپریالیست ها برای حفاظت از منافع شان و حمایت از سگ های زنجیری جدید شان، علیرغم این واقعیت که این سگ های زنجیری بخاطر استثمار کارگران و مردم و سرکوب شورش های برحق شان قبل از آنکه به انقلاب مبدل گردد، خود را زیر ماسک مذهب پنهان می کنند، توده ها راه شان را می یابند و از اشتباهات شان، برای یک انقلاب دموکراتیک نوین راستین که بدون رهبری طبقۀ کارگر غیر قابل دستیابی است، عبرت می گیرند. این امر موضوعات استراتژی انقلابی مبارزۀ مسلحانه و ساختمان یک حزب پیشآهنگ را مطرح می نماید.
امپریالیست ها و مداخلات شان قادر نیستند مبارزات ضد امپریالیستی در جهان را، از فلسطین تا عراق، افغانستان، امریکای لاتین و علیه مداخلات جدید امپریالیست ها در لیبیا، سوریه و مالی، متوقف بسازند و فرو بنشانند.
از راه صلح آمیز نمی توان انقلاب برپا نمود!
جهان در آشفتگی بسر می برد. درک ایدیولوژیک در صفوف پرولتاریا و توده ها و در بارۀ آگاهی از بحران و طبیعت امپریالیزم، نیاز به سرنگونی امپریالیزم و ساختمان جهان نوین بر ویرانه های جامعۀ کهن، اندک اندک یا با جهش ها حرکت می نماید.
در این موج جدید مبارزه و مقاومت ما باید نبرد برای رهایی مردمان و برای دموکراسی نوین بطرف سوسیالیزم و کمونیزم را پشتیبانی نماییم و استحکام ببخشیم. این است زمینۀ باالقوۀ پرورش و پدیدار شدن موج جدید انقلاب پرولتری که جنگ خلق های تحت رهبری احزاب مائوئیست را به مثابۀ نقاط رجوع و تکیه گاه خود دارد.
جنگ خلق پیشرفته ترین راه برپایی انقلاب است. بنابرین ما باید از جنگ خلق در هر کشوری که سازماندهی شده، توسط نیروهای گسترش یابنده تدارک دیده شده و با شرایط واقعی هر یک از کشورها بکار برده شده است، پشتیبانی نماییم. جنگ خلق در هند که تحت رهبری حزب کمونیست مائوئیست هند قرار دارد موفقانه علیه حملات دشمن مقاومت می نماید و در جهت گشترس و ارتقا به پیش برده می شود. همچنان جنگ خلق در فلیپین تحت رهبری حزب کمونیست فلیپین که مائوئیزم را تایید می نماید، جریان دارد. در پیرو، با وجود تاثیرات یک جریان انحلال طلب، جنگ خلق جنگ ادامه دارد. در ترکیه مبارزه انقلابی تحت رهبری مائوئیست ها در مطابقت با استراتژِی جنگ خلق در حال پیشرفت است. در سایر کشورها، ابتکارات و پیشرفت های جدید در حال تدارک قرار دارد.
ما باید ساختمان و تحکیم احزاب پرولتری برای انقلاب، احزاب طراز نوین، احزاب مارکسیست – لنینیست – مائوئیست را در کشورهای مربوطۀ مان با توجه به تجارب گذشته و بکار بستن آن در اوضاع جاری نظام امپریالیستی امروز، پیش ببریم.
این امر واضحا در 24 نوامبر 2012 در هامبورگ به وسیلۀ کنفرانس مهم بین المللی پشتیبانی از جنگ خلق در هند که در آن صد ها تن از نمایندگان سازمان های انقلابی و ضد امپریالیست و احزاب و سازمان های مائوئیست بیشتر از بیست کشور جهان فراخوان اتحاد دادند و خواهان تحکیم مبارزه طبقاتی در هر یک از کشورها شدند، متبارز گردید. این، مثال سترگی از انترناسیونالیزم پرولتری بود. ما باید در مسیر تحکیم بیشتر و شکل تشکیلاتی بخشیدن به انترناسیونالیزم پرولتری پیشروی نماییم.
ما باید مسیر وحدت بین المللی کمونیست ها در جهان در جهت ساختمان یک تشکیلات بین المللی برای نبرد مشترک علیه امپریالیزم و ارتجاع و مارش مشترک بطرف یک انترناسیونال کمونیستی جدید برای سوسیالیزم و کمونیزم را تعقیب نماییم.
پرولترها و مردمان تحت ستم جهان متحد شوید!
سرنگون باد امپریالیزم و تمامی سگ های زنجیری شان!
زنده باد انترناسیونالیزم پرولتری!
زنده باد انقلاب پرولتری جهانی!
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان
حزب کمونیست هند (مارکسیست- لنینیست ) ناگزالباری
حزب کمونیست مائوئیست - فرانسه
حزب کمونیست مائوئیست - ایتالیا
حزب کمونیست انقلابی ( آر – سی – پی )، کانادا
حزب کمونیست مائوئیست ترکیه و کردستان شمالی
جنبش کمونیست مائوئیست، تونس
دموکراسی و مبارزه طبقاتی، ویلز – ایالت بریتانیا
کمیته ساختمان حزب کمونیست مائوئیست گالیسیا- ایالت اسپانیا
راهپیمائی طولانی به سمت کمونیزم (مادرید، اسپانیا)
گروپ نوین مطالعه مارکسیستی سریلانکا
همبستگی با مبارزات مردم، اندونیزیا
سازمان کمونیستی آینده سرخ – فرانسه
خدمت به خلق – آکسیتنی – ایالت فرانسه