Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

نیروهای اشغالگر ناتو در افغانستان

نیروهای اشغالگر ناتو در افغانستان

اين مقاله درمحفل 24 فبروری که تحت عنوان ” مقاومت ومبارزه عليه امپرياليسم “ دائرگرديد , بخوانش گرفته شد
   طوریکه همه می دانیم افغانستان کشوری است که تحت اشغال نیروهای نظامی امپریالیستی قرار دارد . این نیروهای اشغالگر ترکیب وسیع بین المللی دارد و نیروهای 36 دولت امپریالیستی و ارتجاعی را در بر می گیرد . تعداد مجموعی این نیروها در محاسبات رسمی در حدود پنجاه هزار نفر تخمین زده می شود ، ولی تعداد حقیقی آنها خیلی بیشتر از این است . نیروهای متجاوز و اشغالگر امپریالیستی امریکا در راس تمامی این نیروها قرار دارد . قسمت اعظم نیروهای اشغالگر را نیروهای امریکائی تشکیل می دهند ، قسمت اعظم تجهیزات نظامی و مدرن ترین و مخرب ترین آنها نیز به قوای امریکائی تعلق دارد و این نیروها از نقش رهبری کننده و هدایت دهنده در رابطه با کل قوت های اشغالگر برخوردار است .
   قوت های اشغالگر امپریالیستی نه تنها به دولت های امپریالیستی و ارتجاعی گوناگونی تعلق دارند بلکه اشکال سازماندهی ، وظایف و نامگذاری های متفاوتی نیز دارند .
   در ابتدای تجاوز به افغانستان ، این قوت های مربوط به " نیروهای ائتلاف بین المللی ضد تروریزم " بود که به این کشور تجاوز کرده و آنرا اشغال کردند . این نیروها عمدتا نیروهای امریکائی بودند ولی شرکت نیروهای انگلیسی نیز در حمله و تجاوز به افغانستان چشمگیر بود . علاوتا در سطح پائین تر از قوای امریکائی و انگلیسی ، قوت های نظامی کانادائی ، استرالیائی و بعضی از کشور های دیگر اروپائی عضو ناتو نیز در حمله و تجاوز به افغانستان سهم گرفتند . نیروی بحری امپریالیست های جاپانی نیز در همکاری با نیروهای امریکائی ، در بحر هند یکتعداد وظایف لوجیستیکی برای حمله و تجاوز را بر عهده گرفت و علاوتا امپریالیست های جاپانی مبالغ متنابعی از مجموع مصارف جنگ تجاوز گرانه را بر عهده گرفتند .
   از وقتی که نیروهای " ناتو" مسئولیت اصلی پیشبرد جنگ در افغانسان را بر عهده گرفته است مسئولیت های جنگی و همچنان تعداد " نیروهای ائتلاف بین المللی ضد تروریزم " نسبتا کم گردیده است . فعلا تعداد مجموعی این نیروها بصورت تخمینی به بیست هزار نفر می رسد یعنی تقریبا دو سوم مجموع نیروهای " ناتو " .
   وقتی " نیروهای ادتلاف بین المللی ضد تروریزم " یعنی نیروهای متجاوز امپریالیست های امریکائی و متحدین جنگی نزدیک شان ، در نزدیکی و همکاری فشرده و نزدیک جنگ سالاران جهادی " ائتلاف شمال " ، موفق شدند افغانستان را اشغال نمایند ، زمینه برای ورود بخش دیگری از نیروهای اشغالگر امپریالیستی یعنی " نیروهای بین المللی کمک به امنیت "به افغانستان مساعد گردید . این نیروها مطابق به فیصله جلسه بن ، یعنی تجمع خائنین ملی در زیر بال و پر امپریالیست ها و کار گردانی فریبنده به اصطلاح سازمان ملل متحد ، به افغانستان وارد گردیدند و قرار بود که گویا نیروی مربوط به ملل متحد باشد . این بخش از نیروهای اشغالگر امپریالیستی ابتدا صرفا درشهر کابل مستقر گردیدند تا از برخورد و تصادم میان جناح های مختلف رژیم دست نشانده جلوگیری نمایند . اما در مراحل بعدی این نیروها در نقاط دیگری از افغانستان نیز جابجا شدند و تعداد شان بصورت پیهم افزایش یافت و وظایف شان نیز به تدریج از حالت " وظایف امنیتی " خارج شده و به " وظایف مستقیم جنگی " مبدل گردید . اکنون دیگر مدت ها است که فرماندهی این نیروها رسما به " ناتو " تعلق گرفته است . با وجودی که موجودیت " نیروهای بین المللی کمک به امنیت " بصورت اسمی هنوز باقی است ، اما عملا دیگر چیزی بنام " ایساف " وجود ندارد . فعلا بخش عمده نیروهای مربوط به " ناتو " در مناطق جنگی جنوب کشور مستقر گردیده اند و وسیعا و عمیقا در جنگ ها دخیل اند . فعلا نیروهای مربوط به " ناتو " بیشتر و جدی تر از " نیروهای ائتلاف بین المللی ضد تروریزم " در جنگ ها سهیم اند و بار اصلی پیشبرد جنگ اشغالگرانه را بر عهده گرفته اند .
   اما نباید تصور کرد که دیگر قوت های اشغالگر امریکائی نقش رهبری کننده ، هدایت کننده و تعیین کننده شان را از دست داده اند . کماکان این نیروهای اشغالگر امریکائی اند که نیروی اصلی جنگ اشغالگرانه را تشکیل می دهند . قسمت عمده نیروهای مربوط به " ناتو " نیز همانند " نیروهای ائتلاف بین المللی ضد تروریزم " امریکائی اند و هم اکنون یک جنرال امریکائی فرماندهی نیروهای ناتو را بر عهده دارد . همچنان نباید تصور کرد که قدرت های امپریالیستی اروپائی در چوکات قوت های مربوط به ناتو به نوع فعال تری در جنگ ها سهم می گیرند . در چوکات نیروهای ناتو نیز ، بعد از نیروهای امریکائی این نیروهای انگلیسی اند که عمیق تر و گسترده تر از سائرین در جنگ ها دخیل اند . نیروهای کانادائی ، استرالیائی و هالندی در قدم بعدی قرار می گیرند . اما نیروهای فرانسوی و آلمانی تا حال حاضر نشده اند به مناطق جنگی جنوب و حتی شرق و جنوب شرق بروند و در جنگ ها عملا سهم بگیرند . تضاد میان قدرت های امپریالیستی چیزی نیست که تبارزاتی نداشته باشد . حتی تضاد میان امپریالیست های امریکائی و انگلیسی که نیروهای شان فعالانه در جنوب حضور دارند همیشه تبارزاتی دارد و گاهی شدید هم می شود .
   در هر حال فعلا بار عمده جنگ اشغالگرانه در افغانستان را نیروهای مربوط به ناتو بر عهده گرفته اند که تعداد مجموعی آنها به سی هزار نفر می رسد . در واقع امپریالیست های امریکائی از این طریق می خواهند اتحاد ناتو را نشان دهند و در جنگی که عمدتا خود شان پیش می برند کل ناتو را دخیل سازند و در حالیکه خود شان سهم عمده و تعیین کننده را بر می دارند سائر قدرت ها را نیز کم و بیش در نظر بگیرند . آنها در واقع می خواهند نقص عدم اتحاد ناتو در عراق را از طریق نشان دادن چنین اتحادی در افغانستان جبران کنند .    
   بخش دیگری از نیروهای اشغالگر امپریالیستی را " تیم های باز سازی ولایتی " تشکیل می دهند که در تمامی ولایات افغانستان حضور دارند . این تیم ها ظاهرا وظایفی در رابطه با برنامه باز سازی بر عهده دارند ، ولی در اصل گروه هائی اند که وظایف جاسوسی و استخباراتی را برای قوت های جنگی اشغالگر و همچنان دولت های شان پیش می برند . افراد شامل در این تیم ها همه افراد نظامی مربوط به کشور های عضو ناتو هستند . گرچه خود شان با لباس ملکی فعالیت می کنند ولی محافظین مسلح دارند . در صورت لزوم خود شان نیز می توانند مسلح شوند تا در صورتی که مورد حمله قرار بگیرند بتوانند به اصطلاح از خود شان دفاع کنند . علاوتا بصورت متواتر دیده شده است که افراد شامل در این تیم ها در عملیات های نظامی تعرضی نیز سهم گرفته اند . با یک محاسبه تخمینی تعداد مجموعی افراد شامل در " تیم های بازسازی ولایتی " تقریبا پنج هزار نفر بر اورد می گردد .
   اسرار آمیر ترین بخش نیروهای اشغالگر امپریالیستی را نیروهای مربوط به " کمپنی های امنیتی خصوصی " امریکائی تشکیل می دهند . این نیروها وظایف گوناگونی را پیش می برند  و هر وظیفه ای را می توانند از اردوی امریکا تیکه کنند . تعداد مجموعی آنها نیز روشن نیست و می توان گفت که تعداد آنها دایما زیاد و کم می شوند . تعداد کمپنی هائیکه در افغانستان فعالیت می کنند نیز همیشه ثابت نیست . یکی از این کمپنی ها همان است که گارد امنیتی برای کرزی فراهم می نماید . کمپنی دیگری که در افغانستان فعالیت می نماید همان کمپنی ای است که دفتر آن در کابل مورد حمله انتحاری قرار گرفت . کمپنی های امنیتی خصوصی امریکائی تامین امنیت شاهراه ها را نیز برای مدت های معین به تیکه می گیرند . همچنان آنها عملیات هائی از قبیل خانه تلاشی ها ، ربودن افراد و اشخاص معین و مورد شکنجه قرار دادن آنها ، حفاظت از زندان های امریکائی در افغانستان و سائر عملیات تروریستی را پیش می برند . یکی از افراد همین کمپنی ها بود که زندان خصوصی تشکیل داده بود و افراد را دستگیر و شکنجه می کرد . وقتی فعالیت های او افشا گردید ظاهرا توسط محاکم رژِیم دست نشانده مورد محاکمه قرار گرفت و مجازاتی برایش اعلام شد . اما مدتی بعد قضیه این دهشت افگن به فراموشی سپرده شد و کلا در مورد او سکوت در پیش گرفته شد و قویا احتمال دارد که بدون سر و صدا به امریکا بر گردانده شده باشد .
   در هر حال درین شکی نیست که افسران نیروهای کمپنی های خصوصی امنیتی فعال در افغانستان همه امریکائی هستند و بخش عمده سربازان آنها نیز امریکائی هستند . اما در میان سربازان شان علاوه از امریکائی ها افرادی از سائر کشور ها نیز دیده می شوند . مثلا تعداد مهمی از این سربازان را نظامیان مزدور نیپالی تشکیل می دهند که چشمگیر هستند و تا حال تلفاتی را نیز متقبل گردیده اند . چند نفر از این نظامیان در حمله انتحاری بالای دفتر کمپنی خصوصی امنیتی در کابل کشته شدند و این موضوع مخفی شده هم نتوانست و توسط رسانه های خبری اعلام گردید . می توان تخمین زد که تعداد افراد کمپنی های امنیتی خصوصی بطور متوسط حد اقل از تعداد مجموع افراد تیم های باز سازی ولایتی کمتر نیستند .
   در احصائیه های رسمی وقتی از تعداد مجموعی نیروهای اشغالگر امپریالیستی صحبت میگردد صرفا قوت های مربوط به " ائتلاف بین المللی ضد تروریستی " و قوت های مربوط به " ناتو " در نظر گرفته می شود و نیروهای مربوط به " تیم های باز سازی ولایتی " و " کمپنی های امنیتی خصوصی امریکائی " که حد اقل تعداد مجموعی شان بالغ بر ده هزار نفر می گردد و نقش های بسیار حساسی در میان مجموع نیروهای اشغالگر بر عهده دارند ، کاملا نا دیده گرفته می شود ،
   با توجه به اینچنین مجموعه ای از نیروهای اشغالگر امپریالیستی است که نقش ناتو را می توان در اشغال افغانستان بطور مشخص به ارزیابی گرفت .
   در ابتدای تجاوز به افغانستان و اشغال این کشور ، نیروهای مربوط به " ائتلاف بین المللی ضد تروریزم " از نقش عمده در میان مجموع نیروهای متجاوز و اشغالگر امپریالیستی برخوردار بودند ، اما فعلا این نقش به نیروهای مربوط به " ناتو " تعلق گرفته است . ئر هر دو حالت عمده بودن نیروهای متجاوز و اشغالگر امریکائی و نقش رهبری شان در تجاوز به افغانستان و اشغال این کشور مسجل و مسلم است . موضوع دیگر اینکه عملا هم نیروهای مربوط به " ائتلاف بین المللی ضد تروریزم " و هم نیروهای مربوط به ایساف و نیروهائی که فعلا بصورت رسمی نیروهای ناتو نامیده می شوند ، کلا مربوط به کشور های عضو ناتو هستند . نیروهای مربوط به تیم های باز سازی ولایتی نیز چنین وضعیتی دارند . یگانه نیروئی که به اصطلاح خالصا تحت فرماندهی امریکائی ها باقی مانده است و به ناتو تعلق ندارد ، نیروهای مربوط به کمپنی های خصوصی امنیتی امریکائی هستند . کما اینکه در نهایت این نیروها نیز به قدرت رهبری کننده ناتو یعنی امریکا تعلق دارد . تفاوتی که فعلا به وجود امده است این است که ناتو دیگر رسما مسئولیت رهبری کننده بر مجموع نیروهای اشغالگر امپریالیستی را بر عهده دارد . به عبارت دیگر کماکان این اشغالگران امریکائی هستند که نقش عمده در اشغال افغانستان را بر عهده دارند ، اما قبلا این نقش را رسما بنام " نیروهای ائتلاف بین المللی ضد تروریزم " بازی می کردند و فعلا بنام " نیروهای ناتو " بازی می کنند .
   به این ترتیب اگر از یکجانب نقش قدرت های امپریالیستی اروپائی در اشغال افغانستان ، با توجه به رسمی شدن رهبری ناتو بجای رهبری " ائتلاف بین المللی ضد تروریزم " بر مجموع قوت های اشغالگر ، نسبت به قبل بیشتر شده است ، اما از جانب دیگر عمده بودن نیروهای اشغالگر امریکائی در میان مجموع این نیروها کماکان محفوظ باقی مانده است . مزیتی که اینچنین وضعیتی برای امپریالیست های امریکائی در بر دارد این است که نسبت به عراق همسوئی بیشتری میان قدرت های امپریالیستی عضو ناتو را نشان می دهد و در مجموع شگاف میان امپریالیست های امریکائی و بعضی از قدرت های امپریالیستی اروپا را کمتر میسازد . اما از جانب دیگر بیشتر شدن نقش قدرت های امپریالیستی اروپائی در افغانستان به مفهوم بیشتر شدن تاثیر گذاری تضاد های ذات البینی انها در میدان جنگ افغانستان نیز هست . با رسمی شدن نقش رهبری ناتو بر کل نیروهای اشغالگر امپریالیستی در افغانستان ، اکنون این مجموعه با تمرکز کمتری نسبت به سابق ، یعنی زمانیکه نقش رهبری کننده به نیروهای ائتلاف بین المللی ضد تروریزم تعلق داشت ، عمل می نماید . تضاد هائی که میان امپریالیست های امریکائی از یکطرف و امپریالیست های اروپائی و سائر امپریالیست ها از جانب دیگر وجود دارد باعث ایجاد این عدم تمرکز نسبی می گردد . علاوتا کار آئی نظامی نیروهای اروپائی عضو ناتو و همچنان نیروهای کانادائی و استرالیائی نسبت به نیروهای امریکائی کمتر است . همین دو موضوع را باید از جمله عوامل بیشتر شدن مشکلات امنیتی اشغالگران و رژیم دست نشانده در طول تقریبا یکسال گذشته به حساب آورد . یقینا امپریالیست های امریکائی این موضوع را به روشنی می بینند ولی با توجه به مشکلاتی که در عراق دارند چاره ای ندارند که عوارض جانبی نظامی و سیاسی این وضعیت را بپذیرند تا در افغانستان نیز از لحاظ سیاسی و نظامی به وضعیت عراق گرفتار نگردند .
   بهر حال نقشی را که ناتو در افغانستان بازی می کند بخش مهمی از نقش بین المللی این پیمان نظامی امپریالیستی در سطح جهان است . ناتو دیگر پیمان نظامی بلوک امپریالیستی رقیب را در مقابل خود ندارد تا وجودش را در مقابله با آن توجیه کند . این پیمان نظامی امپریالیستی همان نقشی را که به مثابه یک پیمان نظامی سرکوبگر بین المللی همیشه بر عهده داشته است ، اکنون بصورت بسیار روشن و واضح عمدتا علیه کشور های تحت سلطه و ملل تحت ستم امپریالیزم ، بازی می نماید . از آنجائیکه بلوک امپریالیستی رقیب وجود ندارد ، امپریالیست های امریکائی و متحدین شان در ناتو ، به اصطلاح تروریزم اسلامی را به مثابه یک خطر باالفعل که جای بلوک سوسیال امپریالیستی را در مقابل انها گرفته است ، می نمایانند و لشکر کشی های تجاوزکارانه و اشغالگرانه شان به افغانستان و کل " شرق میانه بزرگ " را تحت پوشش " کارزار جهانی ضد تروریزم " انجام می دهند . ناتو اکنون این نقشش را در افغانستان رسما بر عهده دارد .
   نقش دیگر ناتو این است که کلا موقعیت رهبری کننده امپریالیست های امریکائی بر قدرت های امپریالیستی اروپائی را همچنان پا بر جا نگه دارد . چنانچه میدانیم تضاد های مهمی میان امپریالیست های امریکائی و امپریالیست های اروپائی بخصوص امپریالیست های آلمانی و فرانسوی وجود دارند و نیروی گریز از مرکز در آنها قوی است . امپریالیست های امریکائی با پیشبرد سیاستی که شریک ساختن قسمی در تجاوز و اشغالگری و همچنان منافع ناشی از این تجاوز و اشغالگری را یکجا با تهدید به کنار گذاشته شدن و در شرایطی عملا کنار گذاشتن آنها را در یر می گیرد ، سعی دارند کماکان آنها را تحت رهبری شان نگه دارند . گرچه در اثر پیشبرد این سیاست اینک تقریبا دو دهه پس از فروپاشی بلوک وارسا بلوک ناتو کماکان پا بر جا باقی مانده و اتحاد امپریالیست های امریکائی و اروپائی عمدتا حفظ شده است ، اما تضاد میان امپریالیست های امریکائی و امپریالیست های اروپائی بخصوص امپریالیست های آلمانی و فرانسوی ، رو به تشدید است . میدان کارزار افغانستان نشاندهنده این اتحاد امپریالیست های امریکائی و اروپائی و در عین حال نشاندهنده تشدید تضاد میان انها است .
   ناتو در طول مدت تقریبا دو دهه ایکه از فروپاشی بلوک سوسیال امپریالیستی وارسا می گذرد ، هم در اروپا و هم در آسیا ، پیوسته بجانب شرق پیشروی داشته است . این پیشروی در اروپا متوجه محدود ساختن هر چه بیشتر امپریالیست های روسی است ، در حالیکه در آسیا هم محدود ساختن بیشتر امپریالیست های روسی را مدنظر دارد ، هم متوجه قدرت در حال اعتلای چین است و هم توجه و تلاش برای کنترل توسعه طلبان هندی را مدنظر دارد .
   به این ترتیب قوت های نظامی اشغالگر ناتو ، عمدتا نیروهای اشغالگر امپریالیستی امریکائی ، در افغانستان نه تنها متوجه جمهوری های آسیای میانه در شمال ، ایران در غرب و پاکستان در شرق و جنوب هستند ، بلکه روسیه را در مسافت بعید تری به طرف شمال ، چین را در شرق و هند را در مسافت بعید تری بطرف شرق و جنوب ، نیز مطمع نظر قرار داده اند . ازینجا است که این نیروها نه تنها در افغانستان بلکه در سطح کل منطقه و جهان نه پیام اور صلح و ارامش بلکه پیام آور جنگ های تجاوزکارانه و اشغالگرانه امپریالیستی علیه کشور های تحت سلطه و ملل تحت ستم امپریالیزم و پیام اور تشدید کشمکش های امپریالیستی و ارتجاعی با سائر قدرت های امپریالیستی و قدرت های بزرگ ارتجاعی بزرگ مثل چین هستند . در واقع همین مسائل سبب می گردد که قوت های ناتو در افغانستان با درگیری ها و تصادمات جنگی روز افزون مواجه گردند و روی آرامش بخود نبینند .

هواداران حزب کمونيست (مائويست) افغانستان – اروپا